گفتگوی تفصیلی و ویژه «نسیم» با بهترین تکواندوکار تاریخ
استیون لوپز: ایرانیها عاشق هم هستند و این، آنها را خاص و در تکواندو موفق کرده است/ نقشه من بودن در المپیک بعدی است اما کسی از نقشه خدا خبر ندارد/ سیستم جدید دیگر تکواندو نیست اما نمیتوانم ناراحت باشم
سجاد بیات، گروه ورزشی خبرگزاری «نسیم» - استیون لوپز. نامی که حتی اگر پیگیر و طرفدار تکواندو هم نباشی برایت آشنا خواهد بود. آمار میگوید او بهترین تکواندوکار تاریخ است اما در مسابقات روسیه بدجور به مهدی خدابخشی باخت. دقایقی بعد از این شکست در رختکن تیم آمریکا با او ملاقات کردم. سرش پایین بود و با برادرش درباره مصدومیت شانهاش صحبت میکرد. وقتی ID کارتم، نام و پرچم ایران را دید با لبخند پیشنهاد نشستن و مصاحبه کردن را پذیرفت. آن چه در زیر میخوانید حاصل یک ساعت گفتگو با مردیست که مجله تایم او را یکی از 100 ورزشکار برتر همه دورانها معرفی کرده.
آیا این پایان دوران استیون لوپز است؟
نه. فقط خدا میداند این دوران چه زمانی به پایان خواهد رسید. نقشه خود من این است که به ریو (المپیک) بروم. این نقشه من است اما اینکه نقشه خدا چیست؟ کسی نمیداند. من به روسیه آماده بودم تا برای ششمین بار قهرمان جهان شوم اما یک ماه پیش شانهام در یک مبارزه آسیب دید. من سعی کردم تا جایی که میتوانم با این مصدومیت کنار بیایم اما در بازی دوم دوباره آسیب دید و در مبارزه با نماینده شما بیشتر شد. این شرایط برای من خیلی سخت است. مصدومیتم نیاز به جراحی دارد و این من را در موقعیت سخت و متفاوتی قرار میدهد. از اینکه دورانم با مصدومیت به پایان برسد متنفرم اما اگر این نقشه خدا باشد من حرفی نخواهم داشت. فقط خودم را از نظر ذهنی تقویت میکنم و همه چیز را به خدا میسپارم.
پس بعد از المپیک ریو خداحافظی میکنی.
بله نقشه همین است.
پس طبق نقشههای خودت حداکثر چیزی بیشتر از یک سال دیگر بازنشسته خواهی شد. احساس پیرشدن میکنی؟
بیشتر برایم شیرین است. من به عنوان یک ورزشکار زندگی کردم. از زمانی که 15 ساله بودم در تیم ملی هستم. در طول زندگی خدا زمان کوتاهی به ما میدهد تا از نظر فیزیکی قابلیت مبارزه با بهترینهای دنیا را داشته باشیم. چندین بار و مدتها پیش میتوانست زمان پایان دوران مبارزه من باشد. من از مبارزه کردن لذت میبرم و از آزمایش کردن خودم خوشحال میشوم. از اینکه میتوانم از این توانایی مبارزه کردن که خدا به من داده استفاده کنم لذت میبرم. وقتی به پشت سرم نگاه میکنم میدانم از تمام قدرتم استفاده کردم تا بهترین باشم و این بهترین چیزیست که میشود از یک نفر دید؛ اینکه تمام تلاشت را بکنی تا بهترین باشی.
گفتی که از مبارزه لذت میبری اما مبارزهات مقابل مهدی خدابخشی چیزی نبود که انتظار میرفت. درباره این پایان در مسابقات جهانی چه چیزی بیشتر از همه ناراحتت کرده؟
از این ناراحتم که نتوانستم به خاطر مصدومیت عملکرد خوبی داشته باشم و ناراحتترم چون نمیتوانم به مسابقات گرندپریکس بروم. از خودم میپرسم چرا اما چه کسی میداند چرا؟
تماشای شکست استیون لوپز با این نتیجه حتی مقابل نفر اول رنکینگ جهانی چیزی نبود که هیچکس انتظار داشته باشد. میخواهی بگویی چنین نتیجهای به خاطر مصدومیت بوده؟
مهدی (خدابخشی) یکی از بهترینهاست پس من همه اعتباری که او برای پیروزی مقابل من و قهرمانی به دست آورده را برایش قائلم. من میدانم که خودم بهترین عملکردم را نداشتم چون مصدوم بودم.
فکر میکنی اگر مصدومیت نبود نتیجه دیگری ثبت میشد؟
فقط خدا میتواند به این سئوال پاسخ بدهد چون کسی نمیداند. او این مسابقات را برده چون بهترین است و بهتر از من بوده. من نمیخواهم چیزی از ارزش کار بزرگ او کم کنم.
چند ماه دیگر 37 ساله میشوی. بعضی از ورزشکارانی که در مسابقات امسال بودند زمانی که شما شروع به مبارزه کردن کردی به دنیا هم نیامده بودند. چطور میشود در این سن جزو بهترینهای دنیا بود؟
فکر میکنم چون من هنوز انگیزه دارم. من عاشق تمرین کردن هستم چون باعث میشود احساس کنم زنده هستم. فکر میکنم خدا به من به این فرصت را داده و او از من محافظت میکند پس من باید از آن استفاده کنم. وقتی 45 ساله شدم باوجود اینکه با تمام قلبم میخواهم، شانسی برای مبارزه کردن نخواهم داشت اما درحال حاضر این فرصت را دارم پس چرا از آن استفاده نکنم.
در ورزشی که فلسفهاش مبارزه و ضربه زدن است، راز روی فرم بودن و آماده بودن بدن استیون لوپز بعد از صدها مبارزه و هزاران ضربه چیست؟
من مصدومیتهای زیادی دارم. (جای زخمها و جراحیها را روی دستها و زانوهایش نشان میدهد) من اینها را دارم اما فکر میکنم خوب از بدنم محافظت کردم. قبل از سیستم رنکینگ، زیاد مبارزه نمیکردم. قبل از این به اردوی تیم ملی میآمدم، در مسابقات جهانی و المپیک شرکت میکردم. هیچوقت در مسابقات اپن، گرندپریکس و مسابقات اینطوری شرکت نمیکردم. درحال حاضر مجبورم بیشتر مبارزه کنم. فکر میکنم به خاطر اینکه در مسابقات مختلف زیادی شرکت نمیکردم توانستم خودم را حفظ کنم.
پس فکر میکنی نسل فعلی تکواندوکارها نخواهند توانست کاری که شما انجام دادی را تکرار کنند؟
خیلی سخت خواهد بود. اینکه WTF ورزشکاران را مجبور کرده مبارزه کنند، مبارزه کنند و مبارزه کنند، شرایط را برای آنها خیلی سخت کرده. من اینجا مصدوم شدم. هر دو استخوان پای قهرمانی آرژانتینی المپیک در مسابقات قهرمانی جهان شکست و این به خاطر تعداد زیاد مسابقات است. متاسفانه به خاطر اینهمه مبارزه خیلی وقتها نمیتوانی در بهترین شرایط ممکن خودت باشی. البته این قانون و راه جدید است پس باید راهی پیدا کرد.
استیون لوپز یک نماد و یک الگو در تکواندو است. چیزی مثل مایکل جردن در بسکتبال. خیلیها در دنیا وقتی میخواهند تکواندوکار شوند به شما نگاه میکنند. این چه حسی به شما میدهد و اینکه چطور با این نقش کنار میآیی؟
مسلما احساس خوبی دارم و همیشه با عشق و تواضع با آن برخورد خواهم کرد. میدانم که حرفها و کارهایم روی دیگر تاثیر میگذارد و این خیلی حس خوبی به من میدهد. بعضی از کسانی که 20، 21 یا 22 ساله هستند و با من مبارزه میکنند، به من میگویند تکواندو را به خاطر من شروع کردهاند. این احساس فوقالعادهای به من میدهد که میتوانم روی مردم دیگر اینطور تاثیرگذار باشم. فکر میکنم این یک چیز ویژه است.
مبارزههای زیادی با تکواندوکارهای ایران داشتهای. نظرت درباره ایران چیست؟
برای مردم ایران و مبارزان ایرانی احترام فوقالعادهای قائلم. گفتگوهای زیادی با رسانههای ایران داشتهام و میدانم چه مردم خوبی دارید. همانطور که گفتی مبارزههای زیادی هم با تکواندوکارهای ایران داشتم و همیشه میدانستم مسابقه خوبی خواهد بود و این تنها چیزی است که من از آن لذت میبرم و میخواهم. من احترام زیادی برای ایرانیها قائلم چون آنها عاشق هم هستند. این عشق چیزی نیست که بتوانی آن را لمس کنی و همین عشق است که مردم ایران و تکواندوکارهای ایران را خاص میکند.
به عنوان کسی که تقریبا دو دهه در تکواندو سابقه دارد فکر میکنی چرا تکواندوی ایران جزو قدرتهای دنیاست؟
چیزی که من میبینم همین عشق است. فکر میکنم به همین خاطر است که تکواندوی ایران به این درجه از موفقیت رسیده. من به اینکه خیلی دوست دارم ایران را ببینم اما هیچوقت آنجا نبودهام با این وجود میدانم تیمهای حرفهای زیادی دارید. میدانم مبارزهای زیادی در ایران هستند. وقتی استعدادهای زیادی برای انتخاب کردن داری تیم قوی هم خواهی داشت. نکته دیگر درباره ایران، این است که همیشه خوب بوده پس وقتی یک بچه میخواهد تکواندو را شروع کند، لازم نیست به خیلی دور نگاه کند. میتوانی قهرمانها را ببینی و آنها را حس کنی و با خودت بگویی اگر او میتواند قهرمان شود، من هم میتوانم. این یعنی داشتن ذهنیت برنده بودن. این فرهنگ باعث ساخت پیروزی و موفقیت میشود.
در دوران اوجت به نسل قبلی تکواندوی ایران مبارزه کردی. نظرت درباره نسل جدید تکواندوی ایران چیست؟
آنها خیلی خوب هستند. مبارزهای ایرانی تکنیک خیلی خوبی دارند و میتوانند به خوبی از قوانین برای رسیدن به پیروزی استفاده کنند.
عملکرد تیم آمریکا در مسابقات جهانی اصلا خوب نبود. به نظر میرسد این تغییر نسل در تیم شما باعث شده نتایجتان تا این حد بد باشد. تا چند سال پیش آمریکا هم یکی از قدرتهای تکواندوی دنیا بود اما حالا با این وضع روبرو شدهاید. فکر میکنی آینده تکواندوی آمریکا چطور خواهد بود؟
فکر میکنم باید کمی فرصتطلبتر باشیم. آمریکاییها از نظر بدنی قوی، سریع و باهوش هستند اما در این سیستم جدید باید کمی فرصتطلبتر باشیم. در این سیستم لازم نیست قویتر یا سریعتر باشی تا برنده شوی. کسی در این مبارزه پیروز میشود که پایش را به سنسور برساند.
اصلا چطور میشود یک نوجوان آمریکایی دلش بخواهد تکواندوکار شود؟ آدم انتظار دارد همه در آنجا بسکتبالیست شوند.
میتوانی سریع باشی، میتوانی قوی باشی، میتوانی خیلی بپری اما وقتی وارد شیابچانگ میشوی و یک مرد دیگر را میبینی که مقابلت ایستاده، از خودت میپرسی آیا تو یک جنگجو هستی؟ کسی که تکواندو را انتخاب میکند، یک جنگجوست و از مبارزه کردن لذت میبرد. البته داشتن الگو هم در کشور ما خیلی مهم است. خود من راه برادرم را دنبال کردم.
برادر کوچکترت را در مسابقات ندیدیم.
کمی مصدوم بود و نتوانست به این مسابقات بیاید. در مسابقات بعدی حتما او را خواهی دید.
مسابقات زیادی را پشت سر گذاشتهای. بیشتر آنها را بردهای اما شکست جزو ثابت کارنامه هر ورزشکاری است. چطور با این دو برخورد کردهای؟
من به کسی که با او مبارزه میکنم نگاه نمیکنم، فقط به خودم توجه میکنم. بزرگترین دشمن هرکسی خود اوست. اولین نکته این است که از نظر ذهنی بدانی که میبری یا میبازی. باید باور داشته باشی که برنده خواهی شد. حتی وقتی همه چیز بد پیش میرود.
یعنی حتی در شرایط خیلی بدی که در مبارزه با نماینده ایران داشتی؟
دقیقا. من راند اول را شش - صفر بازنده بودم اما با خودم میگفتم نگران نباش، راهی برای برنده شدن پیدا خواهی کرد.
مهمترین تفاوت واکنشی که بعد از برد و بعد از باخت داری چیست؟
وقتی برنده میشوی میتوانی خوشحال باشی که برنده شدی اما این کاری است که باید انجام بدهی. من بیشتر از بردها به شکستهایم فکر میکنم. وقتی تمرین میکنم همه توانم را میگذارم چون میخواهم وقتی در آینه به خودم نگاه میکنم بتوانم به خودم بگویم استیون لبخند بزن چون تو همه توانت را روی چیزهایی که میتوانی کنترل کنی گذاشتهای. بعضی چیزها در کنترل من نیست مثل داور و مصدومیت. آن چیزی که در کنترل من است، ذهن خودم و بدن خودم است.
بعد از شکستی به بدی شکست مقابل نماینده ایران، چه فکری در ذهنت بود؟
صحبت دربارهاش خیلی سخت است. نمیدانم چرا این اتفاق برای من افتاد. اما اینکه میدانم همه چیز در کنترل خداست به من آرامش میدهد. البته که میخواهم همیشه برنده شوم اما وقتی اتفاقی میفتد، حتما دلیلی دارد. این اتفاق من را ناراحت میکند. وقتی دوش میگیرم عصبانی هستم اما وقتی فکر میکنم با خودم میگویم استیون آرام باش چون دلیل این اتفاق را فقط خدا میداند.
مثل یک معلم صحبت میکنی. بعد از بازنشسته شدن سرمربی میشوی؟
فکر میکنم این یک اتفاق طبیعی خواهد بود. به عنوان یک ورزشکار خوخواه هستی اما وقتی از دید یک مربی نگاه میکنی باید مخالف این دیدگاه باشد. به عنون مربی باید همه چیزت را برای ورزشکار بگذاری تا او را به سمت هدفش هل بدهی و به آن برسانی. فکر میکنم اگر درحال مبارزه نباشم دوست دارم به کس دیگری کمک کنم تا به هدفش برسد.
حالا که جدیتر درباره سرمربی شدن و کنار رفتن از مبارزه فکر میکنی، چه حسی به این عنواین داری؟ پنج قهرمانی جهان و دو طلای المپیک.
وقتی پیرتر شوم میفهمم رسیدن به این عناوین چقدر سخت بوده. وقتی درحال مبارزه هستی فقط به انجام آن ادامه میدهی اما حالا مصدوم هستم و پیرتر شدهام. وقتی به عقب نگاه میکنم میبینم چقدر خاص است. البته من هیچوقت به عقب نگاه نمیکنم و دوست دارم همیشه به جلو نگاه کنم. میخواهم یک چیز بیشتر برنده شوم. از خدا ممنونم که توان بردن این عناوین را داشتهام. هرچیزی میتوانست مانع من باشد. در ده سال من این عناوین را کسب کردم اما میتوانست هر اتفاقی بیفتد. اشتباه داور، مصدومیت، یک روز بد. صحبت کردن درباره عناوین خودم برایم سخت است اما وقتی به آنها نگاه میکنم شگفتانگیز هستند.
چه چیزی استیون لوپز را ویژه میکند؟
نگاه من به خدا.
چند بار درباره برادر بزرگت صحبت کردی. داشتن خانوادهای که همه تکواندوکار میکنند چقدر در موفقیت یک نفر موثر است؟
بعضیها مجبور هستند تنها به سمت هدفشان بروند و کسی آنها را درک نمیکند اما من این شانس را دارم که در کنار کسانی که هدف مشترکی با من دارند و عشق مشترکی بین ما وجود دارد زندگی کنم. ما همیشه با هم هستیم و همدیگر را به سمت اهدافمان هل میدهیم. اگر لازم باشد مادرم برای من بجنگد، قطعا وسط این جنگ خواهد بود. وقتی کوچک بودم پدرم 12 ساعت در روز کار میکرد تا خانوادهاش را به هدفهایشان برساند. وقتی من به اینها نگاه میکنم و به خواهرم و برادرهایم که عاشق من هستند، فکر میکنم این وظیفه من است که به آنها ثابت کنم قدردان این عشق هستم و من هم عاشق آنها هستم.
مسابقات قهرمانی جهان را چطور دیدی؟ شاهد افول کرهجنوبی و ظهور قدرتهای جدیدی مثل ازبکستان بودیم. عصر تازهای در تکواندوی دنیا شروع شده؟
فکر میکنم بله. الان دیگر نمیتوانی کشوری را حساب نکنی. دیگر نمیتوانی با خودت بگویی این مسابقات آسان است. به خصوص با قوانین جدید که فقط لمس سنسور برای امتیاز لازم است، دیگر مبارزهای در کار نیست کشورهای مختلف پیشرفت کردهاند. فکر میکنم کشورهای زیادی نیستند که در ورزشهایی مثل شنا، فوتبال، بسکتبال و مثل اینها خوب باشند اما روی تکواندو تمرکز کردهاند.
به نظر میرسد قوانین جدید را دوست نداری.
مرد پیر همیشه میگوید روزهای قدیم خوب بودند (میخندد). فکر میکنم این تکواندو نیست اما نمیتوانم ناراحت باشم چون اگر کسی میتواند در این سیستم برنده شود، من هم میتوانم.