نشست نقد و بررسی "۳۳ سال سکوت" در «نسیم»، برگزار شد

کدخبر: 1005806

جواد طوسی: عدالت اجتماعی کلیدی‌ترین وجه "۳۳ سال سکوت" است/ یادآوری فصل مشترک همدلی اجتماعی که رو به فراموشی است، نقطه قابل تقدیر این مستند است/ شمقدری: این فیلم، یک تراژدی را روایت می‌کند

گروه فرهنگی خبرگزاری «نسیم»، جواد محرمی- "33 سال سکوت"، مستندی است که به تازگی رونمایی شده و در آن بخشی از ماجرای زندگی ابوالفضل دوزنده، رزمنده جانباز ایرانی که اکنون به دلیل بی مهری مسئولین در آلمان زندگی می کند، روایت شده است. این اثر با آن که مدت زیادی از رونمایی اش نگذشته ولی با توجه مخاطبین و نظرات گوناگونی مواجه شده است.

«نسیم»، در بعد از ظهر یک روز گرم آخرین روزهای خرداد میزبان حسین شمقدری، کارگردان و محسن اخوان فر، مدیر تولید این مستند بود تا به همراه جواد طوسی، منتقد موی سپید و خوش برخورد سینما گفتگویی صریح پیرامون "33 سال سکوت" داشته باشد. این نشست بیشتر به گفتگوی دو نسل گذشت، جواد طوسی پا به سن گذاشته و حسین شمقدری که تقریبا تازه راه را شروع کرده است. حاصل این گپ و گفت یک ساعته را از نظر می گذرانید.

متذکر شدن مسئله ای اجتماعی از سوی فیلمساز قابل تقدیر است

طوسی: به نظرم سینمای مستند می تواند بخش زیادی از خلا حوزه فرهنگ را پوشش بدهد مشروط بر اینکه مواجه ما با سوژه مبتنی بر دغدغه مندی باشد تا بتواند یک رابطه بی واسطه را بین خالق اثر و سوژه مورد نظر رقم بزند.

مهمترین ویژگی فیلم پرداختن به مسئله ای است که گویی سالهاست جزو حلقه های مفقوده فرهنگ ما درآمده و آنهم دوره ای حساس از تاریخ این ملت را دربرمی گیرد که مبتنی بر یک حرکت خودجوش به وجود آمده بود.

به نظر می رسد روزمرگیها طی این 36 سال سبب شده از فصل مشترک همدلی و همراهی اجتماعی قدری بازبمانیم و و به نظرم این متذکر شدن از ناحیه آقای شمقدری می تواند مورد تقدیر باشد یعنی یادآوردی وجوه ارزشی که گویی در حال رخت بربستن است.

این موضوع در فیلم آقای شمقدری یک محفل پیدا کرده و از طریق یک شخصیت به نام ابوالفضل دوزنده قرار است به یک آسیب شناسی فرهنگی؛ اجتماعی و حتی سیاسی بپردازیم و برای من این جنبه کاملا مثبت است.

اما نوع مواجهه فیلمساز با این سوژه چگونه بوده است؟ به نظر می رسد ما با یک مستند پرتره مواجه ایم ولی در ادامه مسیر فیلم می بینیم که از این مسئله قدری عدول می شود و ما با مسائل دیگری هم مواجه می شویم و یک درآمیختگی ایجاد می شود.

شمقدری: بله مستند پرتره است اما به نقد اجتماعی هم پهلو می زند و از این مسئله نخواستیم غافل باشیم یعنی دوست داشتیم قدری آسیب شناسی ریشه ای تری هم داشته باشیم و البته قالب مستند ما به پرتره نزدیک تر است اما من تمایل داشتم به یک مستند نقد اجتماعی هم نزدیک بشوم و فقط به این شخصیت بسنده نکنم.

گریز سیاسی فیلم محدود به شخص و جریان خاصی نشد

طوسی: از این جهت من فکر می کنم این حلقه ها باید بیشتر با یکدیگر درآمیخته می شد چرا که وجه غالب شخصیت ابوالفضل دوزنده ایرانی است ولی نگاه کنایه آمیز شما به یکی از محوری ترین شخصیتهای انقلاب فقط یک فصلی را در برمی گیرد و با حضور در کنار یک لوکیشن همراه با پرداختن به کتاب خاطرات ایشان قصد دارید به عدول از بعضی از رئوس این هرم انقلابی اشاره کنید بنابر این آیا فکر نمی کنید این مسئله می تواند قدری متکثرتر باشد و محدود به یک شخص نشود و قابل تعمیم تر باشد. البته شما در جایی هم با آقای احمدی نژاد مواجه می شوید.

شمقدری: در مورد آقای احمدی نژاد به عنوان یک سیاستمدار ما نقد مواجهه ایشان با خودکشی دو دانشجو را مطرح کردیم که از زبان خود سوژه نیز بیان شد و قضاوت از سوی این جانباز انجام شد اما جایی که سوال ایدئولوژیک را از این جانباز می پرسم و اینکه با این همه کم لطفی برخی از مسئولان نظام چرا شما همچنان دلبسته این نظام هستید و او پاسخ می دهد که ریشه نظام سالم است و برخی شاخ و برگها مشکل دارند و اینجا یک گریز سیاسی زده می شود و فقط به یک شخص هم محدود نمی شود و حتی سپاه پاسداران و دولت هم مطرح می شوند.

در واقع من به سوژه ای خارج از داستان این جانباز و حتی ساختار فیلم رسیدم که به نظر آنقدر قوی بود و به سوژه اصلی ارتباط پیدا می کرد و می توانست تکان دهنده باشد که ورودش به فیلم می تواند ساختارشکن باشد ولی ترجیح دادم که این اتفاق بیافتد چون فکر می کردم که نمی توان بر آن به راحتی چشم پوشید.

این گریز سیاسی هم محدود به شخص و جریان خاصی نشد و حتی سپاه پاسداران را نیز دربرگرفت و اشاره شد که برخی ممکن است از اسم شهدا و ایثارگران زیاد یاد کنند اما عملکردهایشان زیاد متناسب با شعارهایشان نباشد و دوست داشتم این تعارض را با آرمان اصلی انقلاب و امام خمینی(ره) مطرح کنم.

طوسی: اما مخاطب احساس می کند ناگهان به فضای دیگری پرتاب می شود و شاید اگر شما با یک نریشن پل ارتباطی برقرار می کردید شکل بهتری پیدا می کرد. ما دوتا لوکیشن داریم یکی سد لتیان در ایران است که محدودیت ورود به آن برای همه شهروندان وجود دارد و دیگری هم کشور خوش آب و هوای آلمان؛ که به نظر من می توانست نگاه کنایه آمیزی ایجاد کند که یک جانباز در شهر آلوده ای چون تهران نمی تواند به سد لتیان دسترسی داشته باشد اما با پناهندگی در آلمان از این نعمت برخوردار شده است.

شمقدری: بله این ایده قشنگی است و به نظرم اگر استفاده می شد قطعا بهتر بود ما می توانستیم اشاراتی به کاخ لوئی شانزدهم در فرانسه و نمونه مشابه آن در آلمان و دسترسی راحت مردم به آن را هم داشته باشیم.

پناهندگی سیاسی در هر جایی از دنیا بار منفی خیلی زیادی دارد

نسیم: بیست و اندی سال پیش ابراهیم حاتمی کیا موضوع این جانباز را در فیلم از کرخه تا راین مطرح کرد به نظر شما آنزمان طرح چنین مسئله ای دشوار بود یا الان؟

شمقدری: حاتمی کیا در آن فیلم موضع و قضاوتی منفی نسبت به این جانباز دارد.

نسیم: البته برداشت من این نیست چون دیالوگهایی دارد که می گوید من زنده ام دارم نفس می کشم احترام لازم دارم.

شمقدری: ولی من به عنوان یک فیلمساز می بینم میزانسنی که چیده شده و دیالوگها اشاره به این دارد که این آدم برای احترام دارد بسیجی بودنش را می فروشد.

طوسی: چون یک سیلی هم به کاراکتر اصلی می زند شما می گویید که منفی است؟

شمقدری: نه غیر از آن سیلی که او را کاملا "بد من" می کند کنار گذاشتن نشان بسیجی بودن که مطرح می شود موازنه درستی ایجاد نمی کند اما ما در فیلم اشاره کردیم که سوژه برای زنده بودن و خیانت برخی از مسئولان مجبور به پناهنگی می شود.

نسیم: البته دیالوگ من هنوز زنده ام و نفس می کشم نیز ناظر بر همین مسئله است و دارد می گوید که می خواهم زنده بمانم.

شمقدری: ولی به نظرم کاری که ما انجام دادیم مشکل تر از طرح مسئله حاتمی کیا در آنزمان است. البته این را هم باید در نظر بگیریم که قطعا نگاهها در آن مقطع به پناهندگی یک جانباز اصلا قابل توجیه نبود.

اخوان فر: کلا مسئله پناهندگی سیاسی در هر جایی از دنیا بار منفی خیلی زیادی دارد اما در فیلم وفاداری این سوژه به انقلاب اسلامی جالب و جذاب است.

عدالت اجتماعی کلیدی ترین وجه مستند است

طوسی: جنبه مثبت مستند 33 سال سکوت به نظر من این است که مبتنی بر یک حس عدالت خواهانه است و اگر ما این را بپذیریم که یکی از کلیدی ترین شعارهای این نظام و این انقلاب رسیدن به یک عدالت اجتماعی بوده شما این مسئله را به شکلی پر رنگ در اثرتان دمیده اید و این پاسخ را ایجاد کرده اید که من این عدالت را کجا می توانم ردیابی کنم.

اینکه چرا ما اینقدر به عالمان بدون عمل تبدیل شده ایم اشاره خوبی بود که در فیلم مطرح شد اما مستند شما البته قدری ملایم تر سینمای رسول ملاقلی پور را به ذهن متبادر می کند که اتفاقا یکی از دلسوزان و دغدغه مندان انقلاب و سینمای اجتماعی هم بود اما سبک فیلمسازی اش نوعی آنارشیسم را تداعی می کرد و البته به عقیده من همه جا هم چیز بدی نیست اگر من یک حس عدالت خواهانه داشته باشم و به کلیت یک اصل اعتقاد داشته باشم و این اعتراض را با یک زبان صریح بیان کنم نشان می دهد که من به آرمانهایم به شکلی اصولی پایبندم و این مثبت است و این از زاویه دید شما به نظر من محقق شده ولی انگار به یک مقداری خود سانسوری هم رسیدید.

شمقدری: ما در تحقیقاتمان به جانبازی برخورد کردیم که مثل دوزنده به او گفته بودند برگرد ایران و او برگشته و پس از مدتی فوت کرده و فراتر از این بنیاد جانبازان تخلفاتی هم داشته است ولی اول اینکه شخصیت دوزنده آنقدر جذاب بود که من فکر کردم اگر زیاد بخواهم از این شخصیت فاصله بگیرم شاید اثرگذاری فیلم هم کمرنگ بشود.

طوسی: یکی از ویژگیهیا مثبت فیلم موسیقی آقای کهن دیری است که خیلی خوب روی فیلم نشسته نه زیاد حجم داده می شود و در کل به نظرم خیلی در خدمت فیلم است.

شمقدری: بله میراث آلبرتای دو را هم ایشان کار کردند البته من ایشان را به واسطه همکاری با پدرم می شناختم و در هزینه هم به ما خیلی تخفیف دادند چون می دانستند محدودیت مالی داریم این لطف را به ما کردند.

امید بخشی به جامعه در مستند برایمان اهمیت داشت

طوسی: پایانبندی نوعی نگاه غمحوارانه دارد درست است؟

شمقدری: بله از دید ما نوعی تراژدی است چرا که 33 سال سکوت کرد و نخواست گلایه هایش را نامحرمان بشنوند.امیدوارم 33 سال سکوت آغازی باشد برای اینکه فیلمهای انتقادی با مضمون اجتماعی ساخته شود و این صراحت در آثار مستندسازهای دغدغه مند جوان ما ظهور و بروز بیشتری داشته باشد.

اما مسئله اصلی که در فیلم مد نظرمان بود این بود که امید بخش باشد و به نظرم این مسئله در فیلم جاری و ساری است چون شخصیت ابوالفضل دوزنده با وجود درگیری با بیماری اش و اینکه می گوید شاید خیلی نتواند زنده بماند بسیار پر روحیه و بانشاط است و به حقیقتی که برایش خون داده اعتقاد دارد و با این حقیقت همچنان زندگی می کند و در زندگی اش جریان دارد.

ارسال نظر: