فتنه‌گران معیشت مردم را رها کرده‌اند و در پوشش احزاب جدید می‌خواهند اقتصاد لیبرالی دهه ۷۰ را احیا کنند

دکتر عبدالمجید شیخی عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه در یادداشتی اختصاصی در « نسیم آنلاین » نوشت:

یکی از القائات تفکر غربی به غرب زدگان این مرز و بوم که حتی به برخی از سیاسییون متظاهربه دین نیز سرایت کرده تشکیل حزب سیاسی است. این القائات باطلبا شعار های به ظاهر علمی و به روز مانند« ضرورت شفاف شدن مواضع»از مصادیق بارز شبیخون فرهنگی و نفوذ بی هزینه توسط عوامل داخلی است که بعضاً ناخواسته طعمه دشمن شده و خود جهل مرکب دارند که عملاً ستون پنجم دشمن هستند.

تحزب و حزب بازی که امروزه شاهد آن هستیم عمدتاً در بین اقشار معدودی مشاهده می شود که چند وجه مشترک دارند یکی اینکه اکثراً گرایش دینی ندارند و بعضاً حتی اظهار به شعائر دینی را بر خود ننگ می انگارند و این در شعارهای حزبی اینان کاملاً مشهود است.متدینین اعتصام حبل متین الهی، که ولایت فقیه است، را ترجیح می دهند. متدینین سفره الهی دین خدا را بر آخور آمریکا ترجیح می دهند. دوم اینکه اکثراً افرادی هستند که مرعوب غرب هستند و لذا گرایش های تجدد گرایی کاذب آنها گواهی بر این مدعا است، بخصوص اینکه اکثراً اعتقادی به تقید به مبانی دینی چون ولایت ندارند حتی ابایی ندارند که ظاهر خود را بر خلاف عرف اسلامی به عناد نشان می دهند.

سوم اینکه اکثر افراد این تشکلها افراد ورشکسته سیاسی هستند که دیگر پایگاه اجتماعی ندارند. برخی از اینان میلیاردها تومان و دلار کنز کرده و در تهران کاخ نشین هستند و در خارج بخصوص آمریکا مرتباً تردد دارند. ثروتهای زیادی در اروپا انباشت کرده اند. و جزء مترفین مورد نظر قرآن هستند.چهارم اینکه اکثرا تعداد اعضای این احزاب از عدد انگشتان دست تجاوز نمی کند. لذا اولین ایراد به مجوز دادن به تشکیل این احزاب وارد است. اگر قرار باشد هرکه قد علم کند و بخواهد حزب تشکیل دهد باید به عدد تمام مردم حزب تشکیل شود زیرا همه در بسیاری از امور اختلاف نظر دارند.اصولاً این سئوال مطرح است که اگر اینان نظریه اقتصادی دارند چرا به دنبال تشکیل انجمن علمی نیستند؟ زیرا ایده های علمی در قالب انجمن های علمی قابل عرضه است.و یا وزارت علوم طبق شرایطی به تشکیل آموزشکده، آموزشگاه، پژوهشکده و پژوهشگاه و دانشگاه مجوز می دهد.یکی از این شرایط برخورداری تشکّل از بضاعت هیئت علمی است. چطور می شود وزارت ارشاد بدون هر گونه شرایط بضاعت و بدون معیاری اجازه می دهد که هر ننه قمری ادعای تشکیل حزب کند و با جمع شدن حتی یکی دو نفر حزبی تشکیل شود و گوش فلک را کر کند که گویی جمعیت چند میلیونی بر امری سیاسی واقتصادی!!! اجماع نظر کرده اند و بعداً هزینه های سنگینی را ناخواسته با تبلیغ امور باطلی بر مردم تحمیل کنند؟ از یک طرف امور اقتصادی مسائل پیچیده و فنی ای هستند که در قالب تحزب سیاسی فنا می شوند حال دقت شود که در بین اکثر این حزب ها اقتصاددانی مشاهده نمی شود لذا مسلم است که دلیل تشکیل حزب آنها اقتصادی نبوده است. از طرف دیگر در زیر چتر مکتب اهل بیت تحزب با انگیزه های سیاسی دلالت صریح بر عدم اطلاع از موازین دینی و یا عدم اعتقاد به آنهاست. آنهم در شرایطی مانند عصر حاضر«عصر امام خمینی(س)» که تمام کفر با تمام قوا بر علیه تمام دین که بر وارث ولی خدا در عصر غیبت در جامعه اسلامی به ارث رسیده قذ علم کرده وصف بندی کرده است.

لذا باور کردنی نیست که در اینان انگیزه الهی باشد بنابراین تحزب منشاء نفسانی دارد. حضرت امام خمینی( سلام الله علیه) با این مضمون فرمودند:« اگر تمام انبیای الهی در کنار هم بنشینند هیچ اختلافی نخواهند داشت» پنجم اینکه تحزب در کشور ما یک هدیه نامیمون وارداتی از جانب استعماراست.امری برخلاف دستور قرآن است. زیرا قرآن ما را به اعتصام به حبل الله دعوت می کند(اعتصموا بحبل الله و لاتفرقوا) در صورتی که حزب بازی ما را به تفرقه . در دو روایت نقل شده که امام امیر المومنین و امام ششم علیهم الصلوه و السلام فرموده اند که ما حبل الله هستیم.امروزه بر کسی پوشیده نیست که مصداق بارز حبل الله ولایت فقیه است.

متأسفانه حاکمیت تحزب و فرقه‌گرایی، بویژه استیلای گروهی بریده از موازین ارزشی اسلام و انقلاب اسلامی در قالب احزابی بریده از نظام و با شعار دروغین اصلاحات، کارگزاران و اعتدال و امثال آن در سالهای اخیر بر خلاف نظرحضرت امام خمینی(سلام ا ...علیه) مبنی بر « وحدت کلمه» کمر به قلع و قمع پیوند با ولایت بسته اند. حرکتی که هماهنگ با دشمنان و خواسته‌های پلید آنها است. حرکتی که پاشیده کردن«هسته‌های مقاوم ارزشی» و «اصول موضوعه» و «اعتصام» نظام را هدف قرار داده است. و در غایت نیت پلید آنها نهاد ولایت قرار دارد. برای تخریب این قطب، پدیده مقدس«اعتصام» به این حبل را هدف قرار داده‌اند. چه کسانی و چه جریاناتی؟ همانا نهادهای ارزشی نظام، قطب‌های اعتصام‌اند و مقوم اینها نیروهای با انگیزه و ارزشی نهادها. یکی از حربه‌های دشمن تشویق تخرب و فرقه‌گرایی است زیرا یکی از ثمرات این پدیده تشنج آفرینی و محو پدیده«اعتصام» است. بر کسی پنهان نیست که یکی از خاستگاههای بارز خط دهی تحزب، توصیه‌های دانشوران صهیونیست 1 است که براساس منشور سلطه صهیونیسم برای از درون پاشی جوامع غیر یهودی به این حربه توسل جسته‌اند. اصولاً تحزب یک پدیده صهیونیستی است. حتی با واگذاری نهادهای ارزشی مقوم نظام اسلامی به پدیده تحزب و فرقه‌گرایی زمینه پاشیدن بعضی از نهادها را از درون فراهم کرده بودند. تحزب و فرقه‌گرایی، عدول از خط ولایت و امامت است. ظهور«ارباب متفرقون 2 » در یک جامعه موجب اضمحلال جامعه می‌شود. این پدیده به لحاظ تاریخی و جامعه شناختی اثبات شده است. بنابراین چه دلیلی مبرهن‌تر از فروپاشی نهادها توسط فرقه‌گرایی و یا حاکمرانی فرقه‌ها بر دوام و بقای نهادهای ارزشی؟

جالب توجه است که تشویق به فعالیت‌های درون پاشی نهادهای نظام با کلمات ظاهرالفریبی چون دموکراسی، جامعه مدنی، آزادی، و از این قبیل صورت می‌گیرد و متأسفانه بسیاری از خودی‌ها عوامانه فریب می‌خورند.همین هجمه های به شورای نگهبان نیز از جنس این حرکات درون پاشی نظام است. که اگر توجه نشود به مصداق سخن امام خامنه ای(حفظه الله تعالی) اساس قانون و قانون گذاری را در نظام تخریب می کند. در صورتی که مطلعین اهداف پلید و دست دشمنان اسلام،بویژه انگلیس خبیث،آمریکای جنایتکارو صهیونیسم را از پیش خوانده‌اند 3 . تا با لفاظی و تزریق سخنان منسوخ شده و پوچ غربی چون دموکراسی و امثالهم در جامعه اسلامی حرکات فروپاشی آنها را ابتر نمایند. یکی دیگر از حرکات معیّن آنها در این حرکت از بین بردن انگیزش‌های نیروهای انقلابی، بویژه نسل جوان در راستای محو مسئله«اعتصام» به حبل متین امامت و ولایت، توسط«شبیخون فرهنگی» و کاشتن بذر شهوات و مسائل انحرافی فرهنگی است. در واقع این حرکت یک«درون پاشی» عمیق‌تر از درون پاشی فوق‌الذکر است. زیرا این درون پاشی اصالت و استحکام نهادها را زائل می‌کند و بنابراین پاشیده شدن نظام حتی نیاز به حرکت دیگری نخواهد داشت.

ظهور احزاب بی بنیان و تار عنکوبتی مانند یاران فتنه با شعار دروغین « اصلاح طلبی» از مصادیق بارز تحزب و حرکتی در جهت خلاف قرآن است که جدایی دین از سیاست و مدیریت از ولایت را عملاً تبلیغ می کنند . یکی از بزرگترین آسیب های این جریانات «زبد» در آستانه شکل گیری جریان انتخابات در کشورظهور پیدا می کند آنجا که جمعیتی مرفه و بیگانه با محرومین وکمتر از عدد انگشتان دست به نام های ظاهر فریبی چون اعتدال، اصلاحات و امثال آن و با شعارهای ضد دستورات قرآن چون تعامل با دشمن(آمریکای جنایتکار) و ارزشی جلوه دادن این منکر صریح قرآن، به خود اجازه می دهند برای مردم لیست تعیین کنند.در حالی که تا کنون در آخور دنیای خود تا کنون لمیده بودند.اطلاع حاصل است که پس از ناکامی دولت یازدهم و بر ملا شدن شعارهای « حل 100 روزه مشکلات اقتصادی» و رودست خوردن از غربی های پلید در برجام، از هم اکنون با آمار سازی دروغین مهیای تبلیغات برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده(1395) می شوند تا علاوه بر قبضه کردن مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، یک سازشکار از دین برگشته دیگری را برای غصب مقام ریاست جمهوری بعدی به کذب و با شعارهای دروغین 100 روزه دیگر بر مردم تحمیل کنند و سابقه خیانت خود را مجدداً سرپوش بگذارند.اخیراً آماری دست ساز ارائه داده اند که محور را سال پایانی دولت دهم قرار داده ان. زیرا در پایان دولتدهم به دلیل تحریم بزرگ غرب ارز گران و ارزش پول داخلی متناظر آن افت کرد و نرخ تورم به بیش از 35 درصد رسید. و لذا بجای پرداختن به روند ها و یا معدل عملکرد این مقطع از سه نظر برای آنها مهم است.اول سال آخر دولت دکتر احمدی نژاد تورم 3 برابر معدل سالهای قبل بود.دوم سال آخر دولت حسن روحانی وجود ندارد لذا امکان پنهان کردن حقایق ضد اقتصادی دولت یازدهم مانند سردرگمی در مدیریت اقتصاد، رکود و تورم پنهانی تحمیلی بر مردم، افزایش بیش از دو میلیون بیکار به جمعیت کشور، افزایش ضریب جینی و بدتر شدن توزیع درآمد و محرومتر شدن مردم مستضعف، ایجاد بدهی سنگین خارجی برای کشوربا بدست گرفتن زنبیل خرید دولت از فرانسه و ایتالیا و ادامه این روند در روزها و ماههای آینده، وجود 12 میلیون جوان آماده ازدواج که امکان آن را ندارند، محروم شدن مردم از مسکن،قفل کردن سیستم بانکی توسط دولت از طریق رکود در بخش حقیقی و رونق دلالی با همکاری مشاوران دولت و اتاق بازرگانی، دست داشتن برخی از عناصر وابسته به دولت در رشوه قرارداد کرسنت ودهها سیاست غلط دیگر وجود دارد. سوم مستمسک قرار دادن یک مقطع مصداق بارزی از درشت کردن خطا و پوشش دادن خوبی ها که از این گروه مردم فریب از دین بریده بر می آید.

اخیراً نیز لیست هایی از نامزدها برای مجلس شورای اسلامی داده اند که عاری از هرگونه گرایشات به اولویت حل معیشت مردم است. ودلیل آن نیز بارز است زیرا اینان اصولاً قدرت طلب و زیاده خواهند واقتصاد برای آنها اهمیت ندارد. توسعه سیاسی از ابتدای شکل گیری آنها شعار اصلی آنها بوده است. اصولا برای براندازی ماموریت دارند. اینان نیز در دوره دولت هفتم و هشتم نیز اقتصاد دانی نداشتند زیرا با همان افراد اقتصاد خوان لیبرال دولت پنجم و ششم روی کار آمدند و جالب اینکه خود را اصلاح طلب معرفی می کردند.! کدام اصلاحات؟ افراد سابق اگر تفکر اصلاحی داشتند که در دوره خود عمل می کردند!همراهی آنها با آنها دلیل بر حاشیه بودن اقتصاد در دیدگاه آنها و محور بودن کسب قدرت و اغراض سیاسی براندازی است که در دولت هشتم و مجلس ششم همه مشاهده کردند.

کمترین علامت باطل بودن این احزاب دروغین حمایت آمریکا، صهیونیسم و دشمن خبیث یعنی انگلیس در دوره های فتنه سال 1378 و 1388 و اکنون از آنهاست.که به دلیل به بن رسیدن در مقابله با نظام الهی حتی ذلیلانه با ذکر نام برخی از نامزدها به مردم گفتند که به نامزدهای متدین رای ندهید و سازشکاران فتنه را توجیه کردند.و لذا کم سواد ترین افراد به راحتی درک می کند که به مصداق بیان امیرالمومنین (علیه آلاف التحیه و الثناء) هرکه دشمن اورا دوست بیانگارد دوست ما نیست بلکه دشمن ما می شود. گویی آیه ذیل برای این زمان به ما خطاب می کند که قرآن کریم درآیه 11 سوره مبارکه بقره می فرماید: واذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون (و چون به آنها گفته شود: در روى زمین فساد نکنید گویند: جز این نیست که ما اصلاح گرانیم) .و... والسلام علی من اتبع الهدی