گزارش «نسیم آنلاین» از فعالیت ستاد دیه و حمایت از زندانیان در گفتگوی تفصیلی با سیداسدالله جولایی

حمایت از خانواده زندانیان ابتکار شهید بهشتی بود/ برگزاری اولین گلریزان سال ۶۹ در اتاق بازرگانی

کدخبر: 2045030

امروز سالگرد تأسیس ستاد دیه و مصادف با برگزاری نخستین جشن گلریزان در سال ۱۳۶۹ است اما با واکاوی در تاریخ و سابقه تاریخی فعالیت انقلابیون در زمان حکومت ظلم و استبداد شاهنشاهی و تورق برگ‌های تاریخی نکات خواندنی آشکار می‌شود که آغاز چنین تأسیسی را به سالهای مبارزه در ۱۳۴۲ و حمایت از خانواده زندانیان سیاسی و مبارزین وقت در زندانهای رژیم پهلوی گره می‌زند.

گروه جامعه «نسیم آنلاین» - اکرم سادات حسینی: روز و روزگاری مجازات دسته‌جمعی ملاک و محور زندگی بشر بود، نگاهی به سیر تحول و تکاملی مجازات در ادوار مختلف تاریخی نشان می‌دهد که در دوره‌ای همه خانواده و در سطحی وسیع‌تر همه افراد قبیله فرد خاطی در برابر جرم ارتکابی او مجبور به تحمل مجازات بودند درحالی‌که با تحولات مجازات‌ها و شکل‌گیری دانشی با محوریت جزا و جرم‌شناسی مجازات‌ها شخصی شدند و مقوله مجازات بُعدی کاملاً شخصی به خود گرفت. حال این پرسش مطرح است که آیا با مجازات صرفاً خود مجرم، فقط او مجازات می‌شود؟ بی‌شک پاسخ منفی است چراکه مجرم در مقام یک شهروند و یک فرد اجتماعی با ایفای نقش‌های متعددی چون معلم، استاد، پزشک، پدر، مادر، فرزند، خواهر و برادر و نظایر آن با گروه‌های مختلفی از افراد و در برابر مسئولیت‌های مختلفی قرار دارد که انجام هر یک وظایف او و قرار گرفتن او در ایفای نقشش به‌نوعی مخدوش شده و در برابر چنین خدشه‌ای، گیرندگان خدمت و مرتبطان با او به نحوی دچار اشکال شده و در سطحی دچار آسیب می‌شوند.

پدر و سرپرست یک خانوار باتحمل هر یک از مجازات‌ها ازجمله جزای نقدی، کیفر حبس و قصاص و سایر موارد از انجام وظایف خود به‌عنوان سرپرست خانواده‌اش بازمی‌ماند؛ واقعیت این است که درهرحال اجرای قانون و مجازات مجرمین تاکنون با اهداف مختلفی چون اهداف پیشگیرانه و جلوگیری از تکرار جرم توسط‌‌ همان مجرم اعمال‌شده اما باگذشت زمان نظریه‌های متعدد علمی تلاش دارند تا شیوه و شکل‌های مجازات‌های سنگین را تعدیل کنند.

از مقوله علمی و عملی مجازات دور نمی‌شویم اما به‌راستی خانواده مجرمی که محکوم‌به اجرای حکمی همچون کیفر زندان است، مجبور به تحمل چه نوع و شکلی از مجازات پدر خانواده و یا حتی مادر خانواده است؟ امرارمعاش آن‌ها در چه وضعیتی قرار می‌گیرد؟ این‌ها نقطه عطفی است برای واکاوی و مرور تحولات اجتماعی و ظهور پدیده حمایت از خانواده زندانیان و یادآوری اولین جشن گل‌ریزان در کشور که مصادف با آخرین روز از ماه رمضان در سال ۱۳۶۹ بود روزی که برای آزادی زندانیان و حمایت از خانواده آن‌ها در اتاق بازرگانی جشنی برپا شد و همین دیدگاه به تشکیل ستاد دیه و کمک به زندانیانی که معسر در پرداخت دیه بودند انجامید -کمک به زندانیان غیر عمد- تشکیلاتی که هم‌اکنون به‌صورتی گسترده و در طیف وسیعی فعالیت دارد و می‌تواند با کمک‌رسانی در حوزه‌های مختلف رفاهی، خانوادگی و تأمین دیه محکومین بار بزرگی از جامعه بردارد.

به‌طورکلی زندانیانی که به دلیل عدم پرداخت دین، که حق‌الناس است مرتکب جرائم غیر عمد هستند در جرائمی چون ایراد صدمه بدنی یا قتل غیر عمد ناشی از تصادفات رانندگی و حوادث کارگاهی؛ محکومیت‌های مالی همچون نفقه، مهریه معقول و چک‌های کلاه‌برداری و در حال گذراندن کیفر حبس هستند هدف ستاد دیه هستند و این هدف‌گذاری از‌‌ همان اولین گل‌ریزان در سال ۶۹ شکل گرفت و مورد پوشش خیرین قرار گرفت تا با پرداخت دین محکومین غیر عمد بتوانند با بازگشت به زندگی عادی در جهت جبران خسارت کمک‌حال جامعه آسیب‌دیده باشند و از بروز آسیب‌های جدید در بین خانواده‌های زندانیان جرائم غیر عمد جلوگیری کرده و این خسارت‌های مادی و معنوی را کاهش دهند.

البته طبق شواهد و استنادات ثبت‌شده ستاد دیه به‌طور سیستمی و عام الشمول فعالیت خود را از سال ۱۳۷۶ آغاز کرد اما این آغاز راه بود و امروز به جلب مشارکت عمومی و حمایت خیرین نیکوکار در داخل و خارج از کشور توسعه‌یافته و می‌توان در نگاهی کلان در کارنامه کاری این ستاد به آزادی ۹۴ هزارنفری در مدت ۲۵ سال به‌عنوان دستاوردی ملی یادکرد البته اصلاح قانون بیمه اجباری از دیگر اقدامات عام الشمول و عمومی بوده که درنتیجه ۱۸ سال کار و پیگیری ستاد دیه محقق شد اقدامی که با تعامل و همکاری نمایندگان مجلس و مسئولین حوزه قانون‌نویسی و قانون‌گذاری می‌توانست خیلی پیش‌تر‌ها رقم بخورد. در این جریان موهبت و اتفاق انسان دوستانه گذشت شکات با تلاش‌های شبانه‌روزی مددکاران و متصدیان ستاد دیه شاهد آفرینش صحنه‌هایی ناب و انسانی بودیم می‌توان گفت در عالم اعداد و ارقام گذشت بیش از ۳۰۰ میلیارد تومانی شکات صرفاً در مدت یک سال گذشته یعنی ۱۳۹۴ ثبت شد و این کاری بسیار ارزشمند و قابل اعتناء است باوجوداین پیشرفت‌ها راه و مسیر نرفته بسیار است و مسیر ناهموار و مسئولان دستگاه قضا درصدد جایگزین کردن مجازات‌هایی به‌جای اجرای کیفر حبس و یا اجرای شیوه‌های نوین در ازای زندانی کردن و درمجموع حبس زدایی هستند.

به مناسبت هفته قوه قضاییه و قرار گرفتن در آستانه سالگرد برگزاری اولین جشن گل‌ریزان و بنیان‌گذاری ستاد دیه در آخرین روز ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۹ مصادف با ۳۰ اردیبهشت آن سال به سراغ مدیرعامل این ستاد رفتیم او که تمام سال‌های عمرش را وقف خدمت به مردم کشورش کرده، باوجود سپری شدن دوران نقاهت و نیاز به استراحت پس از سر گذراندن عارضه سکته همچنان دلسوزانه برای انجام این گفت‌و‌گو وقت اختصاص داد تا با عکاس خبرگزاری به دیدارش برویم دیداری که منجر به بیان بخش قابل‌توجهی از تاریخ شفاهی دستگاه قضا از ابتدای تأسیس با تصویب قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ شد و در این میان لایه‌هایی از تاریخ و گذشته افراد مؤثر قضایی کشور در سال‌های مبارزه و پیش از انقلاب نیز مطرح شد که تلاش دارم تا حد امکان این واگویی‌ها عنوان شود.

به سبب حرفه خبرنگاری لازم به توصیف است آنچه در این گفت‌و‌گو می‌تواند بیش از هر مطلب خواندنی در واژه‌ها محسوس باشد و مورد توجه مخاطب قرار گیرد، طنین صدای مطمئن در مفاهیم کلماتی است که شنیده و مکتوب شده و این اثر بی‌شک قابل‌ انتقال مفهومی در این مکتوب خواهد بود شاید پر بیراه نباشد اگر بدانید این واژه‌ها توأم با نگاهی سرشار از تاریخ است نگاه آقای جولایی پدر معنوی و مدیرعامل ستاد دیه؛ آری آنچه می‌خوانید تصویری هرچند گنگ را ترسیم می‌کند از دستانی گویا که تمام تاریخ کمک به زندانیان با وحشت روزهای تنهایی برای دخترکان و پسرهای کوچک در انتظار پدر را لمس کرده و در خطوط ریزودرشت خود جای‌ داده؛ بی‌شک این مصاحبه بخش‌هایی از تاریخ قضایی ایران معاصر است.

آیت‌الله شهید بهشتی به‌عنوان معمار قوه قضاییه مورد توجه است لطفاً از ابتکارات این شهید بزرگوار در مجموعه تشکیلات قضایی صحبت کنید.

در ایام شهادت مولا علی علیه‌السلام بزرگ‌ترین مددکار بشریت هستیم و این ایام را تسلیت می‌گویم او که معلم مددکاری همه دوران بوده، در دوره معاصر هم شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی که بخشی از تاریخ معاصر است و بی‌نیاز از بازگویی از زبان من هستید، اما به درخواست شما می‌گویم که سابقه آشنایی‌ام با این شهید از سال ۱۳۴۲ و هم‌زمان با بازگشت شهید بهشتی از آلمان که در هامبورگ کانون فرهنگی، اسلامی تشکیل داده بود مربوط است و در آن سال‌ها به ابتکار شهید بهشتی اقدام به خدمت‌رسانی به خانواده تعدادی از مبارزان و قیام‌کنندگان علیه نظام ستم‌شاهی همچون شهید لاجوردی، شهید عراقی، شهید اسلامی و بسیاری دیگر از مبارزان قرار گرفتیم و با دوستان در حزب موتلفه اسلامی با برنامه‌ریزی و تأسیس موسسه‌ای اقتصادی و صنعتی مقرر شد تا در پوشش فعالیت‌های اقتصادی این موسسه و به نام سهم فرهنگ بتوانیم خانواده زندانیان مبارز زندان‌های رژیم ستم‌شاهی را موردحمایت قرار داده و در آن شرایط که خانواده زندانیان مبارز فاقد هر امکان و حمایتی بودند شرکت قائمیان را پایه‌ریزی کردند و در آن دوران شهید بهشتی باوجود همه مسئولیت‌های و دغدغه‌هایی که در امور آموزش و فرهنگ و مبارزاتی داشت در همه جلسات مجمع قائمیان شرکت می‌کرد و در آن محفل با حضور شهید بهشتی کار رسیدگی به نیازمندان رونق جدی گرفت و توسعه قابل‌توجهی یافت.

ارتباط شما و شهید بهشتی به دوران و سال‌های مبارزه گره‌خورده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی چه موقعیت و شرایطی ایجاد شد؟

پس از اتمام کار کمیته استقبال از امام (ره) به سرپرستی شهید بهشتی و هم‌زمان با استقرار جمهوری اسلامی مسئولیت‌هایی بر عهده هر یک از انقلابیون گذاشته شد که با تصویب قانون اساسی و تشکیل قوه قضاییه به‌عنوان قوه مستقل قضایی، شهید بهشتی از سوی امام خمینی رحمت‌الله علیه به ریاست قوه قضاییه و ریاست دیوان عالی کشور منصوب شد و شورای عالی قضایی با دستور امام راحل تشکیل شد و در همین فضای انقلابی و کاری ابتدای انقلاب شهید بهشتی با تشکیل حزب جمهوری اسلامی در این گروه فعالیت داشت و از طریق این حزب هم تصمیم‌های کلیدی و اساسی برای کشور اتخاذ می‌شد و به خاطر دارم برای دوره مجلس دوم شهید بهشتی امر بر بررسی وضعیت کامل داوطلبان نمایندگی از شهرهای مختلف اعزام شدیم تا تحقیقات کامل را به عمل‌ آوریم و در آن مقطع همراه با شهید باهنر از شاخه مهندسی حزب جمهوری اسلامی به استان‌های غربی کشور رفتیم و آن زمان شهید باهنر دبیر کل حزب بود و بر اساس دستور صادره، همه ابعاد را در تحقیقات خود از داوطلبان نمایندگی مجلس بررسی کردیم و در این مأموریت با تمام بزرگان استان‌ها و حتی بزرگان تسنن دیدار داشتیم و اوامر شهید بهشتی و مقام معظم رهبری در حزب را اجرا کردیم هرچند که انتظار نبود با علمای سنی دیدار حاصل شود اما به نحوی ارتباط ما با آن‌ها برقرار شد که سه شب میهمان مرحوم آیت‌الله زرندی، مرحوم آیت‌الله نجومی و مرحوم آیت‌الله ملاقادر قادری و آقای حاج آخوند بودیم.

از ویژگی‌های شهید بهشتی در دوران ریاست دستگاه قضا چه نکاتی را به خاطر دارید؟ شما چه مسئولیت‌هایی داشتید؟

دیدگاه شهید بهشتی از منظر این بررسی‌ها این بود که افرادی که قبول مسئولیت در جمهوری اسلامی می‌کنند باید به‌طور کامل افرادی انقلابی باشند و باید همه ابعاد اسلامی را داشته باشند و دارای تعهد و تخصص کافی توأمان باشند. همچنین در انجام امور بسیار منظم بود و کاملاً دقیق در مسئله ملاقات‌ها برنامه‌ریزی داشت و در این دوران برای دادگاه انقلاب اسلامی پس از گذشت مسئولیت یکی از بزرگان آیت‌الله علی قدوسی به سمت دادستان عمومی و انقلاب ایران منصوب شد و در این زمان از سوی شهید بهشتی مرحوم شهید نظران، بنده و شهید لاجوردی، مرحوم پرورش استاد مبارزان انقلابی و آقای غیوران برای همکاری نزد شهید قدوسی رفتیم و آنجا تقسیم‌کار شد و مسئولیت اداری مالی بر عهده من گذاشته شد و در خدمت شهید قدوسی و لاجوردی بودم و هفته‌ای یک‌بار به‌اتفاق سایر دست‌اندرکاران وقت در شورای عالی قضایی حاضر می‌شدیم و تمام موارد مهم دادسرای عمومی و انقلاب را به شهید بهشتی گزارش می‌دادیم.

هنگام اذان نیز هر کجایی از مبحث جلسه بود شهید بهشتی جلسه را قطع می‌کردند و اقامه نماز داشتند.

در یک موردی مادر یکی از منافقین مدعی شد که در زندان آقای لاجوردی ناخن‌های پسر من را کشیده‌اند و مدعی بود در زمان ملاقات از پشت شیشه دستان پسرش را دیده است؛ شهید بهشتی شخصاً جلسه‌ای در زندان تشکیل داد، مادر آن منافق و خود زندانی و مسئولین دادگاه و شهید لاجوردی و سایر افراد را گردآورد و با مقابله کردن افراد مشخص شد زندانی منافق در سلامت کامل است و هیچ آسیبی به او نرسیده و این رسیدگی شخصی شهید بهشتی در مسائل و ادعای مردم موجب آشکار شدن توطئه علیه انقلاب می‌شد و با این‌ وجود شهید بهشتی در مقاطع مختلف مشکلات را بررسی می‌کرد تا نتیجه حقیقی آشکار شود همچنین در مورد کمبود نیرو‌ها قضایی در ملاقاتی به دکتر بهشتی عرض کردم هم‌اکنون نیازمند نیروهای متدین قضا و حقوق خوانده در دادگاه هستیم و ایشان با تأیید این واقعیت ترتیبی اتخاذ کرد که با تصویب مجلس ۱۰ نفر از فارغ‌التحصیلان حقوق که از قم آمده بودند حکم قضایی گرفتند و شرایط حضور و فعالیت و خدمت‌رسانی آن‌ها در شعب دادگاه‌های عمومی و انقلاب نزد شهید لاجوردی و شهید قدوسی فراهم شد.

در سال‌های نخست انقلاب امکانات و اعتبارات محدود بود در آن زمان چگونه به امور قضایی رسیدگی می‌کردید؟

شهید بهشتی در آن زمان خود شخصاً به دادستانی و اوین می‌آمدند و با توجه به بودجه ۲ میلیون تومانی آن زمان دادستانی به امور و مشکلات از نزدیک احاطه داشت و راهکارهای اجرایی را در همفکری ارائه می‌کرد و تا حد ممکن به تسهیل امور کمک می‌کرد و البته روحیه انقلابی مهم‌ترین عامل جبران‌کننده کمبود‌ها در دستگاه قضایی و دادستانی و سایر مراکز خدمت رسان به مردم بود و با وجود ازدحام کار‌ها و خستگی شهید بهشتی همیشه نشاط داشت و به امور حزب جمهوری اسلامی نیز رسیدگی می‌کردند.

بازگویی شما از حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهید بهشتی چیست؟

نفوذ و چهره پنهان نفاق در میان انقلابیون این ضایعه بزرگ را رقم زد به‌ نحوی‌ که آن منافق بانفوذ در دفتر حزب و کنترل اوضاع از نزدیک چنان موفق به‌ ظاهرسازی و جلب اعتماد در میان اعضا به ویژه شخص شهید بهشتی شده بود که تردد همه اعضای حزب و سران و فعالان انقلابی را از درب ورودی با رؤیت کارت‌های عضویت حزب با وجود شناخت کامل اعضاء در دست داشت و هر بار کار‌ت‌ها را رؤیت کرده و با اعضا کاملاً منطبق می‌کرد درحالی‌که کار نمایشی و عجیبی بود و توانسته بود با روش‌هایی که آموزش‌ دیده بود و حیله‌های اعمال خود اعتماد بسیار و بالایی را جلب کند به‌نحوی‌ که در نهایت آن حادثه و ضایعه تأسف‌بار را در پس علنی‌سازی چهره نفاق موجب شد و با انفجار دفتر حزب دکتر بهشتی و سایر اعضای حزب شهید شدند. در همین راستا در جلسه‌ای آیت‌الله علم الهدی نماینده ولی‌فقیه و امام‌جمعه مشهد که سال گذشته به حضور ایشان رسیدم در مورد حادثه هفت‌تیر و شهید بهشتی این‌طور مطرح کرد که در زمانی شهید بهشتی جلسه‌ای را با حضور ۴۰ روحانی ترتیب دادند و در این جلسه آن جوان منافق نفوذی نیز حضور و رفت‌وآمد داشت و در مورد این حضور و اینکه این فرد روحانی نیست سؤال کردم و پاسخ شهید بهشتی این بود که این جوان امری جداگانه است و این بیانگر نفوذ منافقان در چهره افراد متدین ظاهر می‌شدند و شهید بهشتی با این زمینه به قاتل خود اعتماد داشتند و با یادآوری این برش‌های تاریخی باید به نفوذ نفاق واقف شویم با وجود آنکه شهید بهشتی جلسات مدیریت و اداره کلان نظام را در حضور بزرگان نظام همچون شهید رجایی رئیس‌جمهور وقت، آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مقام معظم رهبری و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برگزار و درس مدیریت در همه سطوح عالی کشور را ارائه می‌کرد چهره منافق در برابر این شهید خود را نشان نداد و مخفی ماند.

در روزی که حادثه هفت‌تیر در دفتر حزب جمهوری اسلامی اتفاق افتاد، در جلسه قبل از آن نیز بنده حضور داشتم و مبحث کمبودهای مالی دادستانی بررسی شد و موضوع بازرگانی دستور جلسه بعد در حزب بود و جلسه با محور شورای ریاست جمهوری تشکیل و در‌‌ همان روز دفتر حزب منفجر شد و از آنجایی‌که شهید لاجوردی در آن روز در دفتر حزب حضور نداشت به شهادت رساندن او نیز در دستور کار منافقین قرار گرفت که با نقشه و حیله منافقین و نفوذ به حوزه کاری زندان اوین و در جوار مسئولیت شهید کچویی که مردی بسیار رئوف و بزرگوار بود برنامه ترور شهید لاجوردی را طرح‌ریزی کردند.

ترور شهید لاجوردی چطور کلید خورد؟ آن زمان شما هم در زندان اوین حضور داشتید؟

روز هشتم تیر و فردای حادثه هفت‌تیر ساعت ۱۱ شهید لاجوردی در تماس تلفنی به بنده امر کرد که با حاج احمد به‌ فوریت برای حضور در جلسه‌ای سری حاضر شویم و مرحوم حاج احمد قدیریان که اتاق کارش در مجاورت اتاق کار من بود را خبر کردم و به‌ اتفاق خدمت آقای لاجوردی، آقای غفار پور معاون قضایی آقای لاجوردی و شهید کچویی در جلسه حضور داشتند رسیدیم و آقای غفارپور حضور یکی از منافقان را که به‌عنوان تواب، مسئول بند منافقان شده بود را خطرناک دانست و هشدار داد که این فرد امروز قصد قتل‌عام دارد و درصدد است با مجهز شدن به اسلحه کلاشینکف از آقای گیلانی تا حاضرین این جلسه را قتل‌عام کند. با این‌ وجود شهید کچویی گفتند که به این فرد اعتماد دارد و من هم مشاهده خودم را که رفتار مشکوک آن منافق با پاهایی کاملاً گچ گرفته و مترصد دیدبانی و کنترل رفت‌وآمد‌ها بود را بیان کردم. با این‌ وجود شهید کچویی نپذیرفت و گفت که این جوان قابل‌ اعتماد است و در اینجا شهید لاجوردی با دست پولادین و مشت شده خود از شدت عصبانیت محکم دست بنده را گرفت و ما را به سمت محوطه و در کنار استخر آنجا برد تا صحبت و جلسه را ادامه دهیم. در این فاصله آقای کچویی به جمع ما پیوستند که در همین زمان آن منافق قاتل بدون پاهای گچ گرفته و عصا با برتای خود ۱۵ تیر را به ما شلیک کرد و با اعلام شعار منافقین با حالت حمله شروع به تیراندازی کرد. ابتدا شهید لاجوردی را هدف قرارداد که او به‌ سرعت در پشت درختی تنومند سنگر گرفت، من هم به‌سرعت با سینه‌خیز به سمت پای او رفتم و گلوله‌ها از بالای سرم رد شد، آیت‌الله سعیدی از حکام شرع مورد اصابت دو گلوله در ناحیه شکم قرار گرفت و هم‌اکنون ۵۰ درصد جانباز هست، آقای نظام‌زاده هم به‌صورت سینه‌خیز رفتند و مورد اصابت گلوله قرار نگرفت، با این‌ وجود دیدم شهید کچویی بزرگوار به سمت آن منافق می‌آید و به او می‌گوید که پسر داری چه‌کار می‌کنی؟ و من گفتم محمد بخواب دارد می‌زند که در همین حال تیر آخر اسلحه به سر شهید کچویی اصابت کرد و همان‌جا شهید شد. در این حال با شنیدن صدای شلیک همکاران دادسرا مسلح به حیاط آمدند و اولین کسانی که آمدند خواهر‌زاده آیت‌الله خزعلی، مسلح آمدند که این منافق را هدف گلوله قرار دهند که شهید لاجوردی گفت شلیک نکنید این فرد را نیاز داریم و خواستند این فرد را در پشت‌بام مورد بازجویی قرار دهند و در این مسیر یکی از همکاران دیدند که دستان شهید لاجوردی به خاطر شهادت شهید کچویی لرزان است و در همین حال آن منافق خود را از بالای ساختمان دادسرا به پایین پرت کرد و به اغماء رفت و به درک واصل شد و نکته بسیار تأسف‌آور این بود که بنا به گفته پسر شهید کچویی این منافق تا چه میزان در منزل شهید بهشتی رفت‌ و آمد داشت و همچون فرزند مورد حمایت آن شهید بزرگوار قرار داشت.

**شایان‌ ذکر است به سبب اقتضائات مصاحبه تاریخ شفاهی، در نگارش مصاحبه کمترین دخل و تصرفی صورت گرفته و تنها امور نگارشی در حد مقتضی اعمال و رعایت شده است.

ارسال نظر: