داعش به روایت خودش؛
مجرمان اروپایی جذب داعش میشوند/ البغدادی معارضان سوری را فریب داد
یکی از اعضای بلندپایه گروه داعش افشا کرد: البغدادی در گفتگو با سران معارض سوی مدعی شده بود به رهبر القاعده متعهد است؛ شماری از اعضای بلژیکی و هلندی داعش، بیکاران و بیخانمانهایی بودند که هیچ شناختی از اسلام و قرآن نداشتند و برای ماجراجویی به سوریه آمدهاند.
گروه بین الملل « نسیم آنلاین »- نشریه فارین پالیسی در مصاحبه ای با یکی از اعضای گروه داعش به بررسی ابعاد پنهانی و درونی این گروه تروریستی پرداخته و می نویسد:
از زمان تشکیل داعش، همواره ماهیت این گروه از طریق اظهارات مخالفانش شناخته شده است. شرح ماهیت این گروه تروریستی تا حد زیادی توسط افرادی که در عراق و سوریه مقابل این گروه مبارزه میکنند، یا غیرنظامیانی که دچار آسیبهای روانی شدهاند و همچنین افرادی که موفق به فرار از حکومت وحشیانه داعش شدهاند، بارها بیان شده است. اما داستان به اینجا ختم نمیشود و طی مقاله حاضر، ماهیت این گروه به روایت ابو احمد به عنوان یکی از اعضای این گروه تروریستی بیان میشود. وی یک عامل سوری است که در گروه داعش شخصا شاهد گسترش سریع این گروه تروریستی بوده و ماهها در میان بدنامترین جنگجویان خارجی این گروه حضور داشته است.
ابو احمد طی سه مقاله، در مورد اینکه چگونه طرحریزی سیاسی ابوبکر البغدادی راه را برای گسترش داعش در سوریه فراهم کرد و نحوه بی اثر کردن تلاشهای القاعده برای تکامل این گروه و سلاحهای وحشتناکی که در اختیار این خلافت خودخوانده وجود دارد، اطلاعات منحصربهفردی ارائه میدهد. مهم اینکه؛ برای محافظت از ابو احمد، برخی از اسامی و جزئیات به ناچارحذف شده است.
وی در یکی از شهرهای شمالی سوریه و در یک خانواده عرب، سنی محافظهکار و مذهبی به دنیا آمد. زمانی که نا آرامیهای سوریه در ماه مارس 2011 آغاز شد، ابواحمد دانشجو بود و از همان روزهای ابتدایی به تظاهرات ضد اسد پیوست.
ابواحمد هرگز در مورد نظر مساعد خود در خصوص قیام سوریه تردیدی نداشته است. وی تصریح کرده است: با هیجان وصفناپذیر در قلبمان، شاهد قیام مصر پس از انقلاب لیبی بودیم و امید داشتیم که فرایند تغییر کشور ما را هم فراگیرد.
* نام داعش گویای جاه طلبی آن استهنگامی که قیام سوریه به یک جنگ داخلی تمام عیار در اواسط سال 2012 تبدیل شد، ابواحمد تصمیم گرفت دست به اسلحه ببرد و در مبارزه مسلحانه شرکت کند. در همین راستا وی به یک گروه شورشی جهادی ملحق شد، گروهی که اعضای آن عمدتا سوری بودند، امّا؛ جنگجویان خارجی از اروپا و آسیایمرکزی نیز در آن حضور داشتند. ترکیب این تشکیلات مکررا در حال تغییر بود - هر چند ماه یکبار گروه ابواحمد هم نام خود را تغییر میداد و هم با دیگر شورشیان جهادی متحد میشد.
درست زمانی که این گروه رسماً در خاک سوریه نفوذ کرده بود و تنشها بین گروههای جهادی و جبهه النصره افزایش یافته بود و پس از آنکه گروه در بهار سال 2013 تقویت شد، ابواحمد تصمیم گرفت در داعش عراق و شام فعالیت داشته باشد. این گروه در ژوئن 2014 خود را به عنوان "خلافت اسلامی جهانی" معرفی کرد و دقیقا نام "داعش" به بازتاب جاهطلبیهای جهانی آن اشاره دارد. در این برهه از زمان، ابواحمد که از اعضاء این سازمان بود، بینش منحصر به فردی از رفتار و تاریخ این گروه داشت.
در طول جلسات حضوری با ابواحمد که بیش از 15 مرتبه ملاقات داشتیم، مصرانه در مورد اطلاعات وی از گروههای جهادی و حسن نیت او، به عنوان یکی از سربازان خلافت، سوالاتی پرسیدیم و در طی یک دوره 10 ماهه، بیش از 100 ساعت با ابواحمد دیدار و گفتگو داشتیم. ابواحمد با صبر و حوصله به سوالات ما در تمامی زمینهها، از جمله چرایی پایان فعالیت و همکاری خود با داعش، چگونگی سازمان یافتن داعش و هویت جنگجویان خارجی اروپایی عضو این گروه، پاسخ داد. بهطور معمول، مصاحبه ما با ابواحمد بیش از شش ساعت در روز، در هفته طول میکشید.
* اعضای کنونی داعش هم با اقدامات این گروه مخالفند!ابواحمد بخاطر پذیرش این مصاحبه، خطر بزرگی را به جان خریده بود و از آنجایی که هنوز در گروه داعش عضو است، مجبوریم به عمد برخی جزئیات مهم زندگی وی را برای لو نرفتن هویتش مخفی کنیم.
ابو احمد بنا به گفته خودش، به چند دلیل حاضر به گفتگو با ما شد. اولین دلیل اینکه، اگر چه وی همچنان در گروه داعش عضویت دارد، امّا؛ با آنچه این گروه تروریستی انجام میدهد، موافق نیست. او به این سازمان جذب شد چرا که این گروه را، قویترین گروه سنی در منطقه میدانست. امّا؛ اکنون ابواحمد به دلیل فعالیتهای افراطی داعش، از آن ناامید شده است و داعش را به خاطر به صلیبکشیدن افراد، سوزاندن و غرقکردن مخالفان و کسانی که از قوانین آن سرپیچی کردهاند، مورد سرزنش قرار میدهد.
به عنوان مثال، ابو احمد با مجازاتی که داعش در شهر شمالی الباب سوریه انجام میداد که طی آن یک قفس در مرکز شهر -معروف به میدان آزادی - برای مجازات شهروندان سوری به جرم جنایات جزئی مانند فروش سیگار قرار داده شده بود، اعتراض دارد. این گروه، سوریها را در قفس به مدت سه روز زندانی و از گردن آنان نوشتهی را برای بیان جرم و جنایتی که مرتکب شدهاند، آویزان میکرد.
ابواحمد با اشاره به این موضوع که در حال حاضر، مردم این میدان را به نام میدان مجازات میشناسند، گفت: فکر میکنم این نوع از مجازاتهای خشن برای گروه ما (داعش) بد است. این اقدامات باعث شده است که سنیها به جای طرفداری، بیشتر از این گروه بترسند و این امر اصلا خوب نیست.
* جنگجویان داعش هم میدانند سرنوشت این گروه "فروپاشی" است
بنا به اظهارات ابواحمد، وی در گذشته امیدوار بود داعش به "متحدکننده جهادی" جهان تبدیل شود و بتواند جهادگران سنی را زیر یک پرچم تجمیع کند. او جنگجویان خارجی را که از نزدیک میشناسد، به طور عمده مردان جوان بلژیکی و هلندی که برای جهاد به سوریه سفر کرده بودند، تحسین میکرد. وی معتقد بود که همه آنها در کشورهای ثروتمند و آرام زندگی میکردند و زمانی که دهها هزار نفر از مردم سوریه مبالغ زیادی برای رفتن به اروپا برای فرار از جنگ میپرداختند، این گروههای جهادی بهطور داوطلبانه و برخلاف رفتار مردم سوریه، به این کشور مسافرت کردند.
ابواحمد در گذشته اعتقاد داشت که این خارجیها، خانوادهها، خانهها و زمینهای خود را رها و برای کمک به ما به سوریه سفر کردند و برای حمایت از ما، آنها واقعاً همه داشتههای خود را قربانی کردند.
اما طولی نکشید که ابو احمد به عدم توانایی گروه جهادی داعش پی برد. به عقیده وی، داعش نتوانست جهادگران را دور هم جمع کند و در مقابل، تنشها با گروههای دیگر افزایش یافته است و این نگرانی وجود دارد که ظهور داعش منجر به فروپاشی اتحاد با جبهه النصره و تضعیف نیروهای جهادی متحد در سوریه شود.
* داعش محملی برای گردهم آوردن مجرمان اروپایی استموضوع بعدی این است که، در حالی که برخی از جنگجویان خارجی مردانی بودند که در اروپا زندگی می کردند، اما با یک گروه دیگر از جنگجویان خشن آشنا شد که به نظر وی واقعا "دیوانه" بودند. این گروه از افراد عمدتا مجرمان جوان بلژیکی و هلندی تبار مراکشی، بیکاران و بیخانمانها بودند که در حومه شهرهای حاشیهای زندگی میکردند. اکثر این دیوانهها هیچ ایدهای در مورد مذهب نداشتند و به ندرت قرآن خوانده بودند. به عقیده آنها، جنگ در سوریه هم یک ماجراجویی و هم راهی برای توبهکردن از "زندگی گناهآلود" در بارها و دیسکوهای اروپا بود.
یکی از آنها ابوسیاف، جهادگر بلژیکی بود که اغلب در مورد گردنزدن صحبت میکرد. او یک بار از امیر خود، ابوالاثیر الابسی برای گردن زدن فردی درخواست اجازه کرد. ابوسیاف از امیر خود چنین درخواست کرده بود: "من فقط میخواهم یک سر را ببرم!!"، به این ترتیب، در بین گروه، وی را به نام الذباح یا قاتل میشناختند.
در جنگ، اغلب وقتها اولین قربانی حقیقت است، داستانی که ابواحمد به ما گفت، واقعا باور نکردنی بود، برای همین تصمیم گرفتیم درستی اظهارات وی را مورد ارزیابی قرار دهیم.
به منظور انجام این کار، ما یک آزمون برای ابواحمد ترتیب دادیم. ابواحمد مدعی بود که بسیاری از جنگجویان هلندی و بلژیکی ملحق شده به داعش را میشناسد، بنابراین یک لیست با 50 عکس از مبارزان گروههای جهادی از این کشورها که کشور خودشان را به مقصد سوریه ترک کردهاند، تهیه کردیم. در دیدار با ابواحمد، از او خواستیم مردان را در تصاویر تهیهشده، شناسایی کند.
پاسخهای ابواحمد موید این موضع بود که وی اطلاعات قابل توجهی در مورد جهادگران اروپایی داعش دارد. این موضوع وقتی برای ما محرز شد که ابواحمد بدون دسترسی به اینترنت و بدون کمک دیگران، عکسها را دید و تقریبا 30 مورد از عکسهای جهادگران داعشی را به اسم شناسایی کرد. در اغلب موارد، ابواحمد در مورد جنگجویان شرححالی هم بیان میکرد، در مورد مابقی تصاویر نیز وی اظهار میداشت که آنان را هرگز ندیده و اسامی آنان را نمیداند.
همچنین، در عکسی از پشتصحنه یک اعدام که ابواحمد آن را در اختیار ما قرار داد، صحنهای از اعدام توسط داعش را در شهر پالمیرا مشاهده کردیم.
ابواحمد بر روی لپتاپ خود عکسها و فیلمهای خصوصی برخی از مبارزان آسیای مرکزی، هلندی و بلژیکی حاضر در سوریه را که در اینترنت موجود نیستند به ما نشان داد. بدیهی است، تنها راهی که ابواحمد میتوانست به این تصاویر دسترسی داشته باشد، به واسطه تجربه عمیق و شخصی وی در جامعه جهادی بود.
* پس از بازپسگیری پالمیزا، داعش دیوانه وار مردم را قتل عام کرد
ابواحمد همچنین ثابت کرد که وی به اسناد برخی از اقدامات خشونتآمیز داعش نیز دسترسی دارد. پس از آنکه گروههای جهادی پالمیرا را در سال 2015 تسخیر کردند، ابو احمد شاهد عینی اعدامهای دسته جمعی (گردن بریدن) مخالفان این گروه در این شهر بیابانی بوده است. گفتنی است؛ یکی از روزهای ماه جولای در سال 2015، دو تن از اعضای داعش از اتریش و آلمان، دو نفر را به اتهام عضویت در ارتش سوریه در ایوان یک شهر باستانی اعدام کردند.
هفتهها قبل از اینکه ویدئو رسمی داعش از اعدام وحشتناک توسط مبارزان آلمانی و اتریشی در اینترنت پخش شود، ابواحمد تصویری از این اعدام را به ما نشان داده بود. عکس نه تنها لحظه اعدام دو زندانی را قبل از کشته شدن نشان میداد، بلکه دو تن از اعضاء واحد رسانه داعش را در تصویربرداری از این صحنه وحشتناک مشاهده کردیم. پیش از این سندی از "پشت صحنه" اعدامهای داعش منتشر نشده بود و بر روی اینترنت نیز قابل دسترسی نبود. تصویر ارائه شده توسط ابواحمد واقعا منحصر به فرد بود و به خوبی مشخص بود که این عکس مخفیانه توسط یک عامل خودی گرفته شده است.
شایان ذکر است که یکی از دو فیلمبردار قابل مشاهده در عکس، هری سارفو، شهروند آلمانی است که برای پیوستن به داعش به سوریه سفر کرده بود. ابواحمد میگوید: هاری سارفو، پس از حضورش در گروه تروریستی-تکفیری داعش از آن سرخورده شد، به آلمان فرار کرد و در حال حاضر نیز در آلمان زندانی است. روزنامه نیویورک تایمز به نقل از سارفو مدعی شده است که اعضای داعش از سارفو میخواستند که پرچم سیاه این گروه را در دست نگه دارد و مرتباً جلوی دوربین راه برود تا آنها فیلم تبلیغاتی را بگیرند. عکس منشتر شده توسط ابواحمد در تضاد با روایت سارفو است و نشان میدهد که او را در حالی که پرچم سیاه و سفید را در دست دارد، یکی از دو فیلمبرداری است که به فیلمبرداری از قاتلان مجری اعدام دو سوری میپردازد.
ابواحمد نه تنها دورادور شاهد گسترش جنگ میان گروههای جهادی در سوریه بوده، بلکه از ابتدا و از نزدیک در جریان شروع این درگیریها نیز قرار داشته است. گفتنی است؛ جدایی و شکاف بین جبهه النصره و داعش یکی از رویدادهای تاریخی جنگ سوریه است و این جدایی به تقسیم گسترده در صفوف ضد اسد منجر شد و باعث ظهور یک نیروی جهادی جدید به رهبری ابوبکر البغدادی که تحت الشعاع القاعده قرار داشت، انجامید.
* داعش چگونه تشکیل شد؟در اواسط ماه آوریل سال 2013، ابواحمد متوجه حضور یک ماشین قرمز-قهوهای تیره رنگ مقابل مقر مجلس شورای المجاهدین ( MSM )، یک گروه جهادی در سوریه به رهبری ابوالاثیر، در شهر شمالی کفراحمرا سوریه شد.
یکی از دوستان ابواحمد که یک فرمانده جهادی بود، به وی نزدیک شد و در گوشش زمزمه کرد که با دقت به داخل ماشین نگاه کن. این خودرو هیچ نکته خاصی نداشت، نه ماشین نو بود و نه اسقاطی، نه زرهی بود و نه پلاکی داشت که نظرات را جلب کند.
در داخل خودرو چهار مرد نشسته بودند که ابواحمد هیچ یک از آنها را نمیشناخت. مرد نشسته در پشت راننده لباس مشکی مانند پلیس بر تن داشت، در بالای آن یک شال سیاه و سفید بود که روی شانههایش آویزان کرده بود. او ریش بلندی داشت و به جز راننده، همه همراهان مسلسل کوچک با خود حمل میکردند.
ابواحمد متوجه این موضوع بود که نیروی امنیتی دیگری در ورودی مقر فرماندهی حضور نداشت. به طور معمول، تنها دو مبارز مسلح در مقابل ورودی مقر ایستاده بودند و اینترنت در مقر فرماندهی وصل بود. از نظر او، هیچگونه نشانهای دال بر اینکه آن روز متفاوتتر از روزهای دیگر است، وجود نداشت.
پس از آنکه چهار مرد از ماشین پیاده شدند و به ستاد فرماندهی رفتند، فرمانده جهادی همراه ابواحمد باز به وی نزدیک شد و دوباره در گوشش زمزمه کرد: ابوبکر البغدادی را دیدی!!".
گفتنی است؛ از سال 2010، بغدادی رهبری داعش عراق ( ISI )، وابسته به القاعده را در این کشور جنگ زده بر عهده گرفته است. بنا به اظهارات بغدادی، وی در سال 2011، ابومحمد جولانی را به عنوان نماینده خود به سوریه فرستاد تا جبهه النصره را برای گسترش جهاد در سوریه، ایجاد کند. تا آغاز سال 2013، داعش و النصره با هم همکاری نزدیکی داشتند، امّا؛ بغدادی از این روند راضی نبود و به دنبال ادغام القاعده عراق و وابستههای سوری بود تا یک نیروی منسجم را در این دو کشور تشکیل دهد.
هر روز صبح، به مدت پنج روز متوالی، ماشین قرمز قهوهای رنگ بغدادی و معاونش، حاجی بکر را به مقر مجلس شورای المجاهدین در کفراحمرا میآورد. قبل از غروب آفتاب، همان ماشین با همان راننده آنها را از مقابل دفتر مرکزی سوار میکرد و بغدادی را به یک مکان مخفی منتقل میکرد. صبح روز بعد، مطابق برنامه روزانه ماشین مذکور دوباره بغدادی و حاجی بکر را به آنجا میآورد.
در طول این دوره پنج روزه، در داخل مقر مجلس شورای المجاهدین، بغدادی به طور فشرده با یک گروه از رهبران جهادی در سوریه صحبت میکرد. در این مرکز، برخی از مردان سابقهدار و تحت پیگرد حضور داشتند و همه آنان در یک اتاق جمع بودند و بر روی فرشها و بالشها مینشستند. آنها صبحانه و ناهار را در آنجا میخوردند.
علاوه بر بغدادی، شرکتکنندگان دیگری چون ابوالاثیر، امیر مجلس شورای المجاهدین، ابو مصعب المصری، فرمانده جهادی مصر، عمر البشیر شیشانی، جهادی چچنی که از گرجستان به سوریه آمده بود، ابو ولید اللیبی، رهبر جهادی از لیبی؛ عابد اللیبی، امیر گروه کتیبة البتار لیبی، دو فرمانده اطلاعات النصره و حاجی بکر، معاون بغدادی نیز در این نشست حضور داشتند .
ابواحمد مجذوب گردهمایی فرماندهان ارشد این گروه در این مرکز شده بود و در طول زمان استراحت در مذاکرات، ابواحمد به اطراف مقر میرفت و با افراد حاضر در این جلسه گفتگو میکرد. ابواحمد سوالات زیادی داشت: چرا ابوبکر از عراق به سوریه آمده است؟ چرا این همه فرمانده و امیر با او ملاقات میکنند؟ چه چیز مهمی وجود دارد که خود بغدادی روزهاست در مورد آن صحبت میکند؟
پاسخ به پرسشهای ابواحمد را میتوان در سخنرانی بغدادی مدت کوتاهی قبل از آغاز جلسات کفراحمرا پیدا کرد. در 8 آوریل 2013، بغدادی اعلام کرد که سازمان او در خاک سوریه نیز گسترش یافته است و همه جناحهای جهادی سوریه - از جمله النصره - باید تحت رهبری وی قرار گیرند. ابوبکر البغدادی تصریح کرد: ما با تکیه بر خدا، لغو نام داعش عراق و نام جبهه النصره را اعلام میداریم و همه آنها را تحت یک نام، "داعش در عراق و شام" اعلام میکنیم.
یکی از شرکتکنندگان در این مذاکرات به ابواحمد گفته بود که شیخ شخصا در اینجا حضور دارد تا همه را به رها کردن جبهه النصره و الجولانی (القاعده) متقاعد کند. در عوض، همه باید با او بیعت کنند و تحت پرچم واحد داعش عراق و شام، که به زودی تبدیل به یک دولت میشود، قرار بگیرند.
* البغدادی ادعا کرد که به القاعده متعد است
با این حال بغدادی، با یک مشکل بزرگ در تحقق هدف خود مواجه بود. مشکل اصلی این بود که چگونه وی میتوانست، امیرانی را که بسیاری از آنها به وفاداری خود به ایمن الظواهری، جانشین اسامه بن لادن و رهبر القاعده قسم خورده بودند، به رهاکردن الظواهری و القاعده و بیعت با بغدادی متقاعد کند؟
بنا به گفته ابواحمد، آنها از بغدادی در این جلسه پرسیده بودند که آیا شما در وفاداری به الظواهری متعهد هستید؟
بغدادی در پاسخ به آنها گفته بود که به تعهد و وفاداری خود به الظواهری پایبند است و این چیزی بود که قبلاً آن را به صورت علنی اعلام نکرده بود. از سویی دیگر، بغدادی به حاضران در جلسه خاطرنشان کرده بود که تحت فرمان رهبر القاعده عمل میکند .
رهبران جهادی هیچ راهی برای بررسی درستی ادعای بغدادی نداشتند و تماس با الظواهری نیز سختترین راه ممکن بود. مهم اینکه؛ الضواهری، سالهاست در انظار عمومی دیده نشده است و به احتمال زیاد در جایی در افغانستان یا پاکستان همچنان مخفی زندگی میکند.
با توجه به اینکه ظواهری شخصا قادر به میانجیگری نبود، رهبران جهادی مجبور بودند خودشان تصمیم بگیرند. اگر بغدادی به نمایندگی از الظواهری عمل کند، بدون شک آنها باید از دستور پیوستن به داعش تبعیت کنند. امّا؛ اگر بغدادی مستقل عمل کند، طرح بغدادی برای رهبری النصره و گروههای دیگر یک عمل تمرد تلقی خواهد شد. این اقدام میتواند به تقسیم القاعده و ایجاد فتنه یا درگیری بین تمام ارتشهای جهادی منجر شود.
بنابراین فرماندهان به بغدادی وفاداری مشروط را پیشنهاد دادند، بنا به گفته ابواحمد، آنها به بغدادی گفته بودند که اگر آنچه شما میفرمایید درست باشد، ما از شما حمایت خواهیم کرد.
بغدادی همچنین در مورد ایجاد داعش در سوریه نیز اشاره کرده بود و اعتقاد داشت که تحقق این امر بسیار مهم است چرا که "مسلمانان" به یک دولت نیاز دارند. بغدادی میخواست مسلمانان قلمرو خود را داشته باشند، قلمرویی که در چارچوب آن بتوانند فعالیت کنند و در نهایت جهان را تسخیر نمایند.
* مخالفت برخی با تشکیل دولت داعشیشرکتکنندگان تا حد زیادی در مورد ایده ایجاد داعش در سوریه نظرات متفاوتی داشتند، مهم اینکه؛ القاعده از زمان اعلام موجودیت، به صورت مخفی و به عنوان یک بازیگر غیردولتی فعالیت داشت، آشکارا کنترل قلمرویی را در اختیار نداشت و در عوض به ارتکاب اعمال خشونت از مکانهای نامعلوم مبادرت میکرد. البته مخفی و زیرزمینی باقی ماندن برای سازمان یک مزیت بزرگ محسوب میشد، به طوریکه شناسایی توسط دشمن و حمله به آن و یا نابود کردن آن، کار بسیار سختی میشد. اما ایجاد یک دولت، به ظن رهبران جهادی حاضر در این جلسه، میتوانست کار را برای دشمن در زمینه شناسایی و حمله تسهیل کند و به عبارت دیگر، دولت با یک سرزمین و نهادهای تعریف شده، در واقع یک اردک نشسته است.
ابو الاثیر، امیر مجلس شورای المجاهدین، قبل از ورود بغدادی به مبارزان گفته بود که به زودی ابوبکر البغداری برای اعلام تشکیل یک خلافت اقدام خواهد کرد. ابواثیر همچنین به دیدگاه برخی افراد در مورد غیر عاقلانه بودن این ایده اشاره کرد و گفت: برخی اعلام میکنند که کدام دیوانهای تشکیل داعش را در شرایط فعلی جنگ اعلام میکند.
بنا به اظهارات ابواحمد: عمر الشیشانی، رهبر جهادی چچنی، در مورد ایده ایجاد یک داعش از ابتدا مردد بود و عقیده داشت که اسامه بن لادن سالها مخفی شد، تا مبادا توسط آمریکاییها کشته شود و اعلام تشکیل دولت، در واقع یک دعوت رسمی از دشمن برای حمله است.
با وجود تردید بسیاری از فرماندهان و امیران، بغدادی همچنان بر تشکیل داعش اصرار داشت و تشکیل و اداره یک دولت از اهمیت زیادی برای بغدادی برخوردار بود. به نظر بغدادی، جهادگران بدون داشتن دولت، کنترلی بر قلمرو فعالیت خود ندارند. ابواحمد خلاصه سخنان بغدادی را چنین میدانست: اگر داعش بتواند در فاز اولیه تشکیل شود و زنده بماند، برای همیشه استمرار خواهد داشت.
بغدادی استدلال قانعکننده دیگری هم داشت و آن این بود که تشکیل دولت، محلی را برای تجمیع مسلمانان سراسر جهان، فراهم خواهد کرد. وی مدعی بود که القاعده همیشه در سایه کمین میکرد و همین موضوع ملحقشدن به این گروه را برای مسلمانان عادی به مراتب سختتر میکرد. امّا؛ بنا بر استدلال بغدادی، تشکیل یک دولت داعشی میتوانست هزاران نفر، حتی میلیونها نفر از نیروهای جهادی همفکر را جذب کند و تشکیل دولت میتواند مانند یک آهنربا عمل نماید. بغدادی و دیگر رهبران جهادی، این مورد را با مهاجرت حضرت محمد یا هجرت به مدینه مقایسه میکنند.
رهبران جهادی حاضر در جلسه بیشتر در مورد چگونگی اداره یک دولت، چگونگی تعامل با جمعیت، اهداف آن و موضع آن نسبت به اقلیتهای دینی، بحث میکردند.
پس از چند روز صحبتکردن، همه شرکتکنندگان از جمله منتقدان اولیه این طرح مانند الاثیر، شیشانی و دو تن از مقامات اطلاعاتی جبهه النصره، در نهایت با طرح بغدادی موافقت کردند. تنها تضمینی که شرکتکنندگان از البغدادی میخواستند این بود که اعلام تشکیل دولت جدید باید با اعلان همکاری کامل النصره و احرار الشام، یکی دیگر از گروههای جهادی، همراه باشد و بغدادی با این شرایط نیز موافقت کرد.
* بیعت معارضان سوری با ابوبکر البغدادی
درنهایت یک به یک آنها در مقابل بغدادی ایستادند و با بغدادی دست دادند و جملات زیر را تکرار کردند: من وفاداری خودم را به امیر مؤمنان، ابوبکر بغدادی القریشی، برای انطباق و اطاعت، در قدرت و سختی، ذلت و فراوانی، ترجیح دادن نظر او بر نظر شخصی خود و ستیزه نکردن با دستورات او، مگر اینکه شاهد کفر آشکار باشم، اعلام میدارم .
سپس بغدادی از فرماندهان خواست تا برخی از مبارزان خود را برای بیعت بیاورند. ابو الاثیر، فرمانده مجلس شورای المجاهدین، از جنگجویان بلژیکی، هلندی، فرانسوی تحت فرمان خود برای بیعت با بغدادی دعوت کرد. در میان خارجیهایی که شخصا با بغدادی ملاقات کردند و وفاداری خود را متعهد شدند، میتوان به ابو سیاف مشهور به "قاتل"، اشاره کرد.
بعد از آن روز، اروپاییهای دیگری از اهالی آمستردام، بروکسل یا پاریس که از مجرمان جزئی محسوب میشدند، با شور و شوق به بیعت با بغدادی متعهد شدند .
بسیاری دیگر نیز با بغدادی بیعت کردند و بنا به گفته راوی ما، دو روز بعد از این ماجرا، ابوالاثیر با بغدادی بیعت کرد. تغییر نام از داعش عراق به داعش عراق و شام بدان معنی است که تمام گروهها یا جناحها به داعش ملحق شدهاند. برای جبهه النصره و رهبر آن، ابو محمد الجولانی، این تغییرات یک فاجعه بالقوه تلقی میشد، چرا که تشکیل گروه جدید به مثابه پایان نفوذ آنها در مهمترین میدان نبرد جهادی در جهان بود. الجولانی به مبارزان النصره دستور داد با داعش عراق و شام بیعت نکنند و تا اعلام حکم رسمی الظواهری در مورد فرد منتخب برای رهبری جهاد در سوریه، منتظر بمانند.
اکثریت فرماندهان النصره و مبارزان در سوریه به این فرمان الجولانی توجه نکردند. یک هفته بعد ابواحمد از حلب بازدید داشت و متوجه شد که حدود 90 درصد از مبارزان النصره در این شهر به داعش عراق و شام ملحق شده بودند.
سربازان جدید بغدادی، به اقلیت وفادار جبهه النصره دستور دادند بیمارستان العیون را که تا آن زمان پایگاه اصلی النصره در شهر بود، ترک کنند. بنا به گفته ابواحمد، سربازان جدید بغدادی به وفاداران النصره گفته بودند که شما باید بیمارستان را ترک کنید، ما از اعضای داعش هستیم و اکثریت مبارزان به ما تعلق دارد، بنابراین، این ستاد نیز متعلق به ما است.
گفتنی است که در تمام مناطق شمالی سوریه، داعش عراق و شام مقرهای فرماندهی، انبارهای مهمات و فروشگاههای سلاح را کشف و ضبط کرد و به طرز شگفتانگیزی، وابستههای القاعده در سوریه برای حفظ موجودیت خود وارد جنگ شدند.