به مناسبت ولادت حضرت امام هادی علیه السلام؛

دنیا از منظر امام هادی (ع)

کدخبر: 2062783

انسان در دنیا تعیین می کند که با چه کسی معامله کند، اما نتیجه ی معامله در دنیا از دو صورت سود و ضرر خالی نیست. حال معامله با چه کسی سود آور و تجارت با چه کسی همراه با ضرر است؟

گروه فرهنگی « نسیم آنلاین » ؛ امام هادى (علیه السلام) در حدیث شریفی می فرمایند: «الدنیا سوقٌ، رَبِحَ فیها قومٌ و خَسِرَ آخَرونَ. دنیا بازارى است که گروهى در آن سود مى برند و گروهى زیان مى بینند».[1] این انسان است که در سر دو راهی تصمیم می گیرد در بازار دنیا با چه کسی معامله کند، قبل از اینکه به سود و ضرر انسان ها در دنیا بپردازیم با مراجعه به نهج البلاغه می بینیم تعبیرات دوگانه ای نسبت به دنیا شده است. در برخی از تعابیر حضرت (علیه السلام) به شدت از دنیا تعریف می کنند. به عنوان نمونه نقل شده که مردى در حضور امیرالمؤمنین (علیه السلام) از دنیا بدگویى کرد. حضرت (علیه السلام) در پاسخ او مطالبى را در محاسن دنیا بیان فرموده‌ اند که قابل توجه است: «ای کسی که مذمت می کنی دنیا را؛ در حالی که فریب دنیا را خورده‌ ای! چه می گویی؟ محققاً دنیا سراى راستى است براى کسى که با آن راست بگوید، و سراى ایمنى (از عذاب الهى) است براى کسى که آن را درست فهم کند، و سراى توانگری است براى کسى که از آن توشه بردارد و سراى پند است براى کسى که از آن پند گیرد. جاى عبادت و بندگى دوستان خدا، و جاى نماز گزاردن فرشتگان خدا، و جاى فرود آمدن وحى خدا، و جاى بازرگانى دوستان خدا است که در آن، رحمت و فضل الهى را به دست آورده و سودشان بهشت خواهد بود. پس کیست که دنیا را نکوهش مى‌ کند؟ در حالى‌ که دنیا مردم را به دورى خود آگاه ساخت و به جدایى خویش ندا در داد و خبر فناپذیرى و مرگ خود و اهلش را به آنان داد».[2] و در جایی دیگر و در مذمت دنیا می فرمایند: «بندگان خدا شما را سفارش مى‌کنم به ترک این دنیایى که شما را رها مى‌ کند».[3] و در تعبیری بسیار تند می فرمایند: «به خدا سوگند این دنیاى شما در چشم من خوارتر و پست‌ تر است از استخوان خوکى که در دست انسانى مبتلا به جذام باشد».[4]

حال با چنین تعبیرها و سخنانى واقعاً تکلیف ما در برابر دنیا چیست و چگونه باید رفتار کنیم؟

اما تعبیر به بازار که از امام هادی (علیه السلام) راجع به دنیا شده است در تعابیر دیگر روایی نیز آمده است و این حاکی از آن است که انسان در دنیا در حال معامله است. همانگونه که هدف از رفتن به بازار نیز معامله است، حال این معامله دو صورت دارد: یا با سود همراه است و یا با ضرر و هر دو طرف به اختیار مشتری است که با چه کسی معامله کند.

آدمیزاد در دنیا اگر با خدا معامله کند قطعا سود کرده است چرا که قرآن می فرماید: «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ [توبه/111] پس به این معامله‏ اى که با او کرده‏ اید شادمان باشید و این همان پیروزی بزرگی (برای شما) است».

به تعبیر آیت الله جوادی: «معامله با خدا از آن جهت سود آور است که جنس و بهای آن را خود خدا به انسان می‌ پردازد و باز می‌ گرداند، معامله با شیطان به این دلیل خسران است که شیطان جنس و بهای آن را هر دو از انسان می‌ گیرد و در برابر آن چیزی به وی نمی‌ دهد، خود انسان را به بردگی می‌ کشد و برای استفاده از این بردگی مقداری کاه و جو به وی می‌دهد».[5]

ما اگر بخواهیم به لذت‌ ها و نعمت‌ ها و بهشت آخرت برسیم راهى جز زندگى در این دنیا و استفاده از آن نداریم، بنابراین انسان با دو نگاه می تواند در دنیا از سود بهره مند شود و یا دچار خسران شود:

اگر نگاه ابزاری به دنیا داشته باشد و از دنیا به عنوان مرکب خود استفاده کند می تواند بوسیله همین دنیا به بهشت و بهشت آفرین برسد.

و اگر ما تمام توجهمان معطوف به خود دنیا و لذت‌ هاى آن شد و اصلا فراموش کردیم که آخرتى هم در کار است، این جا است که دنیا مایه فریب و متاع الغرور است. چنین دنیایى مذموم است، و این همان معامله ی با شیطان است که جز خسران و ضرر محصولی ندارد. چرا که او هم دشمن قسم خورده و هم زخمی و هم با تجربه ای ست که جز ضرر رساندن به بندگان کاری را انجام نمی دهد.

نتیجه اینکه آنکه دنیا به مثابه عینکى است که انسان بر چشم مى‌ زند. عینک براى آن است که انسان بهتر ببیند. راه بهتر دیدن با عینک هم آن است که از پشت شیشه‌ هاى آن به اشیاء و دنیاى اطرافمان نگاه کنیم. اگر کسى به جاى نگاه از پشت عینک، به خود عینک و شیشه‌ هاى آن خیره شود چه خواهد شد؟ آیا چیزى و کسى و جایى را خواهد دید؟

در نهایت اینکه سود و ضرر هر کسی را جزء خودش رقم نمی زند. البته اگر سودی کرده با فضل و عنایت الهی همراه است ولی ضرر انسان بوسیله خودش است و باید خود را سرزنش کند و در صدد جبران بر آید.

پی نوشت: [1]. نهج‌البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، خطبه 133. [2]. همان خطبه 98. [3]. همان، کلمات قصار، کلمه 228. [4]. بحار الأنوار. علامه مجلسی، ج 75، ص 366. [5]. بیانات آیت الله جوادی. 1391/11/30

ارسال نظر: