دلنوشته یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس

خطر تحریف واقعیات جنگ را جدی بگیریم

کدخبر: 2064714

بیان هر رخدادی از جنگ چه با هدف روایت گری در قالب خاطرات و چه با هدف ثبت تجربیات بصورت واقعی باشد ارزشمند است چون حدیثی از یک حقیقت اعتقادیست و حرام است اگر در آن دخل و تصرف شود که آیندگان را دچار شک و ریب کند.

به گزارش « نسیم آنلاین »، دلنوشته یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس در خصوص تحریف واقعیات جنگ به این شرح است:

بسمه تعالی

در سالگرد دفاع مقدس

خطر تحریف واقعیات جنگ را جدی بگیریم

جنگ هشت ساله رژیم صدام علیه حکومت نوپای جمهوری اسلامی که بدلایل اعنقادی دفاع مقدس نامیده میشود ، نبردی نابرابر بودکه در اوج شقاوت و قساوت علیه ملتی تازه بپاخواسته تحمیل گردید این جنگ که یکی از طولانی ترین جنگهای قرن بیستم بود خسارات جبران ناپذیری را به ملت مسلمان و انقلابی ایران تحمیل کرد. انگیزه های نظام سلطه از این هجوم غیر منتظره اقدامی علیه بیداری و سدی در برابر نشر اسلام سیاسی با محوریت اندیشه شیعی در منطقه خاورمیانه بود. این جنگ علاوه برآثار متفاوت بیرونی اش دارای تاثیرات داخلی هم بود که با توجه به اهمیتش میتوان از آن بعنوان مکمل انقلاب و یکی از معیارهای اصلی انقلابی گری در سالهای اول انقلاب نام برد. جنگ با همه ویرانیهای ظاهری که بهمراه داشت ولی در نگاه اعتقادی ایران اسلامی به جهاد فی سبیل الله که رکن ششم فروع دین را تشکیل میدهد جای گرفت و بدین صورت در فرهنگ انقلابی ایران شکل تقدس بخود گرفته و نقطه عطفی در بیداری منطقه ای و یکی از مراحل سرنوشت ساز تاریخ ایران اسلامی گردید.

در این مقاومت جوانان انقلابی با انگیزهای اعتقادی نبردهای پیچیده و بزرگی را طراحی واجرا نمودند که نظریه پردازان جنگ در سطح بین الملل را حیرت زده کردند. آنان این جنگ نابرابر را با اتکا به قدرت لایزال الهی و با فرماندهی رهبر دور اندیش و بیدارگر اقالیم حضرت امام (ر ضوان الله علیه) با مشارکت نیروهای مردمی و نظامی و انتظامی را در 2887 روز با سرافرازی به پایان رساندند و برگ زرینی بر تاریخ بیداری ملت ایران افزودند . جا دارد در طلیعه سی وپنجمین سالگرد این رخداد پایداری یادی بکنیم از یاران آرمیده در جوار قرب الهی که در این معرکه حق و باطل به مرتزق ابدی نائل گردیدند و همچنین تکریمی از بازماندگان این کاروان بیداری داشته باشیم که گذر روزگار غبار سفیدی را برچهره آنان تحمیل کرده ولی فرهنگ خاکیشان همچنان در هوای خاکریز خاک میخورد به امیدی که روزی در پای آنان خاک شوند.

و اما سخنواره ای از روی تعهد و تعلق به این فرهنگ ایثار و شهادت و گنجینه تمام ناشدنی جنگ ،

رهبرمعظم انقلاب اسلامی در مورد پاسداشتهای دفاع مقدس فرمودند :// بزرگداشت یاد وخاطره شهدا و زنده نگه داشتن فرهنگ وخاطرات دفاع مقدس کمتر از آن مجاهدتها نخواهد بود //. اما از طرفی فاصله زمانی و از طرف دیگر تحولات سیاسی واجتماعی ذائقه جامعه را دجار دگرگونی کرده است و آفتهای تحریف و مبالغه این ارزشها را تهدید میکند . بهمین خاطر بازخوانی پرونده دفاع مقدس در شرایط کنونی با ظرافتهای خاصی مواجه میباشد هرچه از تاریخ اتمام جنگ فاصله میگیریم به همان اندازه احساس تغیر رنگ ارزشها بیشتر ملموس میگردد. ثبت وقایع ارزشهای دفاع مقدس و روایتگری آنان یک وظیفه بوده که بعضا مشاهده میشود برخی از این بازخوانی نا خواسته و از روی کم اطلاعی به بیراهه میرود و بعضا متاسفانه از آنها استفاده ابزاری میشود. رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرماندهان سپاه در تاریخ 24/6/1377 فرمدند: ... //خاطره درخشان روزهاى بزرگ دفاع مقدّس، باید با قوّت و قدرت بیشتر و روشن و همان که بوده است باقى بماند. البته این‌که عرض مى‌کنیم «همان که بوده است» یعنى مبالغه‌اى در آن انجام نگیرد؛ چون احتیاج به مبالغه هم نیست. حتى من گمان نمى‌کنم قلمها و نوشتارها و کارهاى هنرى، به همان اندازه، بتوانند آنچه را که بوده است نشان دهند. تا به حال که نتوانسته‌ایم آن صحنه‌ها را آنچنان که بوده در عالم فرهنگ و ادبیّات و هنر نشان دهیم. باید تلاش کنید که اینها برجسته بماند و در ذهنها ماندگار شود.//

با این انگیزه، بلند همتان جنگ آزموده مدتهاست که بدنبال ثبت تجربیات واقعی جنگ و انتقال آن به نسلهای فعلی میباشند تا دین خود را به ارزشهای دفاع مقدس ادا کرده و در مدار این گنجینه تمام ناشدنی قرار گیرند. جان کلام این یادداشت تنبهی نسبت به این وقایع از منظراحدی از دریای بیکران گنجینه های جنگ میباشد که بعضا انحرافاتی را مشاهده میکند که سکوت در مقابل آنرا با روحیه رزمندگی منافات میداند.

هرچه از آن دوران خوش کنار یاران بودن دور مشویم به همان اندازه نسیان وفراموشی بر بخشهایی از تجربیات و خاطرات بیان نشده جنگ سیطره انداخته و حافظه ها را به بایگانی سوق میدهد. این غربت و تنهایی هنگامی بیشتر حس میشود که خاموش شدن شمع وجود یادگاران شهید از جمله والدین آنان و درکنار آنها پیوستن غریبانه همسنگران به یاران شهیدشان امکان انحراف را افزایش میدهد. اگرچه معنویت شهید توانسته تا کنون ارزشهای جنگ را در جامعه ماندگار کند . اما با مشاهده برخی رفتارهای غیر منطبق با واقعیات جنگ حس خوبی برای یک رزمنده میدان نبرد حاصل نمیگردد چون برخلاف فرمایشات رهبری که قید تاکید " همان که بوده است" را رعایت نمینمایند و بعضا به ورطه انحراف دچار میشوند که بزرگترین آفت ماندگاری فرهنگ جنگ وارزشهای دفاع مقدس میباشد. اگر نگاه اعتقادی به جنگ و ارزشهای آن داشته باشیم باید از آفتها و آسیبها ی متعارف که جلوه های ماندگار و فرهنگ جنگ را غیر واقعی نشان میدهد پرهیز نماییم واجازه ندهیم غیر از همانکه بوده است در آن راه یابد.

روایتگری کتبی و شفاهی فرهنگ ارزشی جنگ یک فریضه بر ضمه بازیگران وحاضران و شاهدان آن صحنه های تکرار ناشدنیست که بسیاری از آن صحنه ها را حتی نمیتوان روایت کرد وبقول شعر زیر:

من گنگ خواب دیده و خلقی تمام کر من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش

شان بعضی از وقایع جنگ درحدیست که بعضا بیان آن حتی برای تجربه کننده اش گران و سنگین و باورش در این جامعه "فاصله ها " سخت است تا چه رسد به اینکه آن واقعه را به کسی بسپاریم که آنرا برای دیگران روایت کند آنوقت است که جامعه را دچار گنگی مضاعف کرده ایم. اگر باور داریم که این نبرد در این قرن حاضر یک نبرد مقدس است باید نسبت به حراست از دست آوردهای آن اهتمام جدی ورزیده شود. با علم به اینکه میدانیم هنوز بسیاری از آن جنگاوران هنوز درقید حیاتند و میشود بسیاری از ناگفته های واقعی جنگ از زبان آنها ثبت و ضبط شود وبه گنجینه جنگ سپرده شود خود بهترین راویان مقاومت و ایثار میباشند متاسفانه مشاهده میشود بعضی تجربیات از "همانگونه که بوده است" خارج و بعضا به غلو انجامیده و یا به انحراف کشیده شده است که هردو از آفتهای مخرب فرهنگ دفاع مقدس است.

اشاعه فرهنگ جنگ در قالبهای مکتوب وشفاهی اقدامی هوشمندانه است که بخش کتبی آن عمدتا در قالب ثبت وقایع و خاطرات و تجربیات رزمندگان تا حدودی صورت گرفته است و در دسرس عموم میباشد و فرهنگ شفاهی با شیوه های مختلف از جمله حضور در مناطق عملیاتی دوران جنگ که در قالب راهیان نور در مناطق جنگی غرب و جنوب کشور صورت میگیرد یک حرکت سنجیده است منتهی بشرطی که " همانگونه که بود" را در این سفرها بتصویر بکشانند. بدوا مشاهده مناطق رزم بویی از پیراهن یوسف را بمشامها میرساند ولی چطور میتوان آن صحنه های باور نکردنی را بازتولید کرد؟ چطور میتوان سه راه مرگ شلمچه و دهها نقاط حساس درجبهه های جنوب را روایت کرد که از هر سه نفر یک نفر در این نقاط شهید میشدند؟ چطور میتوان زندگی در سنگرهای زیر ده متری برف در ارتفاعات مرزی شمالغرب را بازآوری کرد؟ متاسفانه در مناسبتهای مختلف جنگ ومراسمات مربوطه و روایتگری مناطق عملیاتی مشاهده میشود که فردی خاطرات و یا تجربیات مکتوب دیگران را قرائت میکنند و بعضا خود را درمقام مبارز صحنه های نبرد تصور میکنند که با روح کلی جنگ فاصله دارد آفت این کار در این است که پس از مدتی تجربیات جنگ بر اثر تکرار روایتها که با مطالعات صرف بیان میشوند همانند بسیاری از وقایع تاریخی دچار انحراف و تحریفاتی غیر قابل اصلاح میشود. درجایی که بازیگران اصلی جنگ در قید حیاتند ضرورتی ندارد که عملکرد آنان از زبان دیگران به سمع مخاطبان و مشتاقان ارزشهای جنگ منتقل شود.نمونه بارز این "همانگونه که بوده " است را در برخی آثار هنری میبینیم که وقتی افراد روایتگر یا خود شهید میباشد و یا صحنه هایی از زندگی واقعی رزمندگی آن و یا همراهان شهید که برسم امانت وبرای تاریخ این همراهی بودن را روایت میکنند چه تاثیراتی داشته است تا اینکه هنرمندی وادار شود فقط فیلم شهید را بازی کند. قضاوت در این زمینه را باید به یاران و همسنگران شهید واگذار نمود تا احساس "همانگونه که بوده " است را تشخیص دهند.

بسیاری از واقعیات جنگ که توسط رزمندگان عرصه حق و باطل اتفاق افتاده در شرایط و زمان کنونی قابل بیان نمیباشد چه بسا برداشتهای ناثواب از آن صورت گیرد و به ورطه افسانه و خرافات دچار شود چون تنها رزمنده عامل میداند که چه بر او گذشته است که با هیچ معیار علمی و تجربی همخوانی ندارد در زمان کنونی کسی باور ندارد جوان نوزده ساله در زمان جنگ فرمانده لشکری باشد که پوزه امرای ارتشی که بزرگترین آکادمیهای جنگ آنها را پشتیبانی میکردند بخاک بمالند .کسانی که در جنگ حضور داشته اند به فرماندهی اسامه ابن زید بیست ساله منصوب رسول گرامی اسلام (ص) ایمان می آوردند که در یکی از بزرگترین لشکر کشیهای صدر اسلام در جنگ با رومیان شرکت کرده است.

بنابراین بهترین راویان و سندهای زنده دفاع مقدس همین جوانان محجوب و سلحشور دیروزی هستند که بندرت حاضر به بیان سرگذشت خود میباشند بعضا دیده میشود فردی رخدادی از جنگ را روایت میکند که منطبق با واقعیت نیست به نظر میرسد چیزهایی از یک رویداد جنگ شنیده و علاقه مند است که نقشی در آن برای خود تعریف کند پس لاجرم آن روایت را غیر واقعی ارائه میدهد که این عین تحریف میباشد. البته بیان تجربیات مکتوب فرماندهان که بار اصلی جنگ بر دوش آنان بود سند هویتی جنگ است هرچند که درک مصائب رزمنده خط تماس بادشمن حتی برای برخی فرماندهانی که مجال درخط مقدم بودن را نداشته است سخت است تا چه رسد به سالها دوری از آن حماسه های تکرار ناشدنی و باز خوانی آن برای دیگران توسط کسی جنگ را لمس نکرده باشد.

بیان هر رخدادی از جنگ چه باهدف روایت گری در قالب خاطرات وچه باهدف ثبت تجربیات بصورت واقعی باشد ارزشمند است چون حدیثی از یک حقیقت اعتقادیست و حرام است اگر در آن دخل و تصرف شود که ایندگان را دچار شک وریب کند. اگر چنانچه حقایق جنگ آنچنانی که اتفاق افتاده بیان وثبت نشود هرچه فاصله زمانی بین این رخدادها زیادتر شود خطر تحریف و انحراف از آن زیاتر میشود. بحرمت پاسداشت ارزشهای والای دفاع مقدس بهتر است حدالمقدور از نقل رخداد با واسطه پرهیز شود و اصلح است باب روایتگری شفاهی بسته شود تا همانند وقایع صدر اسلام و بسیاری از رویدادهای دیگر تاریخی در گردونه تابعین و دنباله های آن گرفتار نشویم و این دفاع اعتقادی به دام انحراف غلو نیافتد آنچه که از فحوای روند فعلی روایتگری وقایع جنگ و برخی ثبت خاطرات و تجربیات بر می آید حاکی از برخی اعمال سلایق غیر همگون با واقعیات جنگ میباشد ادامه این روند در آینده که بازیگران اصلی جنگ در قید حیات نباشند نگران کننده خواهد بود. بنابراین بهتر است که همان تجربیات واقعی ثبت شده در قالب بسته های مکتوب و کوتاه به جویندگان راه مقاومت و پایداری ارائه گردد.تا رونق نخستین پایه های محکم بیداری در عصر حاضرهمچنان استوار و سترگ باقی بماند .

دلنوشته یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس

ارسال نظر: