انتقاد نشریه آمریکایی از تطهیر جنایات "شیمون پرز" در رسانه‌های غربی؛

مردی که نوبل گرفت اما صلحی نداشت!

کدخبر: 2066516

"نیشن" نوشت: واقعیت تاریخی این است که بخش عمده‌ای از زندگی حرفه‌ای پرز به تضعیف صلحی پرداخت که او همواره ادعا می‌کرد به دنبال آن است و وقتی تمام این اتفاقات می‌افتاد، واشنگتن درست در کنار اسرائیل ایستاده بود و از آن حمایت می‌کرد.

گروه بین الملل « نسیم آنلاین »- نشریه آمریکایی «نیشن» با اشاره به هیاهوی رسانه های غربی برای تطهیر غیر واقعی چهره شیمون پرز، رئیس سابق رژیم صهیونیستی نوشت:

هنگامی که شخصیت‌های مهم از دنیا می‌روند، انبوهی از خاطرات آن افراد به ذهن ما هجوم می‌آورند. تصور می‌شود روایاتی که در مورد این افراد به وجود آمده، حقایق زیادی را در مورد آنها روشن کند. اما علاوه بر این، انتخاب ما در یادآوری خاطرات و همچنین چگونگی یادآوری ما، حقایق بسیاری را نیز در مورد خودمان روشن می‌سازد.

با مرگ شیمون پرز،‌ نخست‌وزیر سابق اسرائیل،‌ شاهد وقوع اتفاقی مشابه هستیم. خاطرات مربوط به پرز، بر پیمان اسلو تمرکز دارد. پرز، به رغم هزینه‌های سیاسی در اسرائیل، برای رسیدن به این توافق مبارزه کرد و به همین بهانه برنده جایزه نوبل صلح شد. اما شیمون پرز که هفته گذشته در سن 93 سالگی از دنیا رفت، هنگامی که در محوطه کاخ سفید، مشغول امضای این پیمان بود، 70 سال سن داشت. مهم‌ترین بخش از بیوگرافی پرز، در مورد مسائلی که وی بیشترین تاثیر را بر جهان اطراف خود گذاشته، همان بخش‌هایی هستند که اکنون پس از مرگ او، به طور تعمدی کمتر مورد تاکید قرار گرفته‌اند.

* نقش پرز در دفاع از جاه‌طلبی‌های استعماری در حال نابودی اروپا

شیمون پرز در تاریخ اسرائیل، شخصیتی شبیه به «فارست گامپ» (اشاره به شخصیتی در یک فیلم آمریکایی که مردی ساده دل و دچار عقب ماندگی ذهنی و جسمی بود) داشت. تقریبا در تمام مراحل مهم و حیاتی، وی در تصمیمات مهم سیاسی شرکت داشت و اقداماتش تاثیر طولانی مدتی بر دولت اسرائیل گذاشت. در طول جنگ اسرائیل در سال 1948، حتی وقتی به مراتب جوان‌تر بود، او در تهیه سلاح‌های مورد استفاده اسرائیل در فرآیند خالی کردن مناطقی از فلسطین از جمعیت بومی این کشور، نقش مهمی ایفا کرد. در سال 1956، وی برای دفاع از جاه‌طلبی‌های استعماری در حال نابودی اروپا، در راه اندازی جنگ علیه مصر،‌ با انگلیس و فرانسه همکاری کرد. پرز به واسطه رابطه خود با پاریس، قادر بود تا حمایت فرانسه را برای توسعه برنامه سلاح‌های هسته‌ای اسرائیل، به دست آورد. این مسئله خود به تنهایی مهم‌ترین دستاورد در رزومه پرز به شمار می‌رود. اما از آنجایی که این کار با حمایت واشنگتن صورت گرفت، در خاطرات آمریکایی‌ها چندان برجسته و آشکار نقش نبست.

* فروش سلاح به آفریقا برای تشدید تنش‌ها

در دهه 1970(در همان زمان که جهان به سمت تحریم بین المللی اسلحه علیه پریتوریا حرکت می‌کرد)، شیمون پرز به عنوان وزیر دفاع اسرائیل، از یک دلال اسلحه به تامین کننده آن تبدیل شد و نه تنها به تامین سلاح‌های متعارف برای رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی کمک کرد، بلکه به طور مخفیانه با فروش سلاح‌های هسته‌ای به این رژیم موافقت کرد. در طی این مدت، پرز همچنین ساخت شهرک‌های غیرقانونی در کرانه غربی را زیر نظر داشت؛ شهرک‌هایی که بعدها به بزرگترین موانع جغرافیایی و سیاسی راه حل دو دولت،‌ تبدیل شد). در طول آن سال‌ها، وی یکی از حامیان سرمایه گذاری بر ساخت شهرک‌ها و خواستار کنترل دائم کرانه غربی به دست اسرائیل بود.

* اسرائیلی‌ها هم به پرز اعتماد نداشتند!

بسیاری از اسرائیلی‌ها، شیمون پرز (متولد لهستان) را یک خارجی و شخصی که به طور کامل قابل اعتماد نیست (شاید به این خاطر که او هیچ نقش مبارزه‌ای درارتش اسرائیل برعهده نداشت) قلمداد می‌کردند. به خصوص در مقایسه با اسحاق رابین، رقیب سیاسی وی، که در فلسطین متولد شده بود و به طور فعالانه در پاکسازی قومی برخی از شهرها و روستاهای آن نقش داشت. مبارزات گوناگون وی با اسحاق،‌ اغلب باعث ایجاد دودستگی در حزب آنها یعنی حزب کارگر می‌شد و در سه نوبت، وقتی پرز رهبری حزب خود در انتخابات ملی بر عهده داشت، به پیروزی نخست‌وزیران حزب لیکود (به رهبری مناخیم بگین در اواخر دهه 1970،‌ «اسحاق شامیر»، در دهه 80 و بنیامین نتانیاهو در دهه 90) منجر شده بود.

در حقیقت، نباید تعجب کرد که نتانیاهو در حال حاضر در سطح بین المللی به عنوان یکی از موانع صلح (که ظاهرا پرز در اواخر عمر خود به دنبال آن بود) شناخته شده است. پس از ترور رابین در سال 1995 توسط یک افراطی یهودی، پرز نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی شد و در بهار سال بعد و در آستانه انتخابات ملی، او به ارتش دستور داد تا «عملیات خوشه‌های خشم» در لبنان را راه‌اندازی کند.

* پرز راه حل دو دولت را "غیر ممکن" کرد

بمباران مقر سازمان ملل که آوارگانی از قانا در لبنان به آنجا پناه برده بودند و به کشته شدن 100 غیرنظامی منجر شد، نه تنها صرفا یک عمل مجرمانه بود (مقامات اسرائیل ادعا کردند که این یک تصادف بوده اما سازمان ملل ویدیویی را منتشر کرد که نشان می‌داد اسرائیل به کمک هواپیماهای بدون سرنشین و هلیکوپترهای خود، تاسیسات غیرمسلح را نظارت می‌کند) بلکه حامل دو پیام مهم به رای‌دهندگان اسرائیلی بود. برای بسیاری از یهودیان اسرائیلی، پیام این بود که پرز قادر به اداره مسائل امنیتی نیست؛ برای بسیاری از شهروندان فلسطینی اسرائیل، پیام این بود که آنها هرگز نمی‌توانند وجدان خود را برای رای دادن به مردی که دستانش به خون خویشاندان آنها آلوده است، نادیده بگیرند.

نتانیاهو در مبارزات انتخاباتی سال 1996 از این فرصت نهایت استفاده را برد و در عین حال، پرز تلاش زیادی برای مقابله با آن انجام نداد. در عرض چند هفته کوتاه، نتانیاهو به رغم آنکه در هفته‌های قبل، نزدیک به 20 امتیاز پایین تر از رقیب خود بود، با اختلاف بسیار ناچیزی به پیروزی رسید. رای شهرک‌‌هایی که در دهه 1970و تحت نظارت پرز تاسیس شده بودند، بدون تردید در سقوط وی بی‌تاثیر نبود و با توجه به اختلاف ناچیز، احتمالا تفاوت بسیار مهمی در نتیجه انتخابات ایجاد کرد.

پرز یکی از نخستین حامیان شهرک‌های کرانه غربی بود که شانس برای رسیدن به راه حل دو دولت را کاهش داد.

با وجودی که حاصل تحقیقات سازمان ملل در مورد قتل عام در قانا، این بود که این حمله (که به کشته شدن تعداد زیادی از غیرنظامیان منجر شد) به احتمال بسیار زیاد عمدی بوده، پرز اعلام کرد که «همه چیز براساس منطق روشن و به نحو مسئولانه‌ای انجام شد» و افزود «من در صلح و آرامش هستم.» بنابراین از آنجایی که ایجاد صلح از طریق قتل عام، برای برنده جایزه نوبل صلح، امری متعارف به شمار می‌رفت، شاید نامیدن پرز به عنوان یک صلح‌طلب، چندان هم اشتباه نباشد!

* پرز صلحی را که برای آن نوبل گرفت، خراب کرد

نتانیاهو که بعد به عنوان نخست وزیر برای نخستین دوره 4 ساله خود انتخاب شد، سیاست‌هایی وضع کرد که باعث شد بعدها ادعا کند که پیمان اسلو، یک پیمان مرده است. در حقیقت، نتانیاهو در یک ویدیو و در حالیکه در یک خانه از شهرک‌های اسرائیلی سخنرانی می‌کرد،‌ به این موضوع اشاره کرد. همان شهرک، موسوم به «اوفرا» در دهه 1970 و با حمایت و پشتیبانی پرز ساخته شده بود. نتانیاهو پیمان صلح اسلو را بر روی همان تپه‌ای که پرز ساخته بود، مرده اعلام کرد.

واقعیت تاریخی این است که بخش عمده‌ای از زندگی حرفه‌ای پرز به تضعیف صلحی پرداخت که او همواره ادعا می‌کرد به دنبال آن است. حالا این سوال در ذهن ما به وجود می‌آید که وقتی تمام این اتفاقات می‌افتاد، واشنگتن کجا بود؟ در پاسخ باید گفت که واشنگتن درست در کنار اسرائیل ایستاده بود و از آن حمایت می‌کرد. شاید برای همین است که عده زیادی نمی‌خواهند این خاطرات را به یاد بیاورند.

پرز، رژیمی مخالف اسرائیل کنونی نتانیاهو معرفی نکرد، بلکه وی نقش جدایی‌ناپذیری در ایجاد آن داشت. برای میلیون‌ها فلسطینی که هنوز از حقوق اساسی خود محروم هستند، واقعیت این است که آنها از نعمت فراموشی محروم هستند.

ارسال نظر: