یادداشت/

ارتباط نیازهای درونی با احساس امنیت روانی

کدخبر: 2081034

همه انسان‌ها از کوچک تا بزرگ، در کنار نیازهای جسمانی (فیزیولوژیک) چند نیاز روان‌شناختی دارند که برآورده نشدن بهینه و مطلوب آنها انسان را گرفتار احساسات و هیجانات ناخوشایند متعددی می‌سازد که از آن میان، غم واندوه و احساس ناامنی و نارضایتی در صدر قرار می‌گیرد.

به گزارش « نسیم آنلاین »، همه انسان‌ها از کوچک تا بزرگ، در کنار نیازهای جسمانی (فیزیولوژیک) چند نیاز روان‌شناختی دارند که برآورده نشدن بهینه و مطلوب آنها انسان را گرفتار احساسات و هیجانات ناخوشایند متعددی می‌سازد که از آن میان، غم واندوه و احساس ناامنی و نارضایتی در صدر قرار می‌گیرد. آن نیازها که محقق نشدنشان این چنین آثار رنج آور در پی دارد، عبارت است از: 1ـ نیاز به بقا و ماندن 2ـ نیاز به پیوندجویی و تعلق خاطر 3ـ نیاز به پیشرفت و حرکت به سوی مقاصد پیش‌رو 4ـ نیاز به قدرت و شایستگی و کفایت 5 ـ نیاز به آزادی و خوداتکایی 6 ـ نیاز به تفریح و سرگرمی.

شواهد پژوهشی و بالینی نشان از آن دارد که تمام این شش نیاز مهم روان‌شناختی، سهم و نقش انکارناپذیر و معناداری در تبیین احساس امنیت روانی، احساس سعادت، رضایت از زندگی و شاد زیستن ما دارد، یعنی چنانچه مانع یا موانعی بر سر راه تحقق و برآورده شدن هریک از این چند نیاز پدید آید، قدری از میزان هر یک از این چهار حالت یا احساس درونی فروکاسته خواهد شد، اما بی‌هیچ گفت‌وگویی از میان شش نیاز گفته شده، سهم و نقش نیاز به پیوند جویی و تعلق خاطر برجسته‌تر و عمیق‌تر است، چه این‌که برآورده شدن این نیاز، از طریق ارتباط کیفی و سودمند با دیگران، به بستری برای برآورده شدن سایر نیازها تبدیل می‌شود و راه و مسیر پیشرفت و شایستگی و خوداتکایی و سرگرم شدن را هموار می‌سازد.

هر ارتباطی را نمی‌توان ارتباط کیفی و سودمند نام نهاد. از همین رو نه تنها نمی‌توان هر ارتباطی را مولد و بسترساز سعادت و رضایت و خشنودی تلقی کرد. بلکه بسیاری از ارتباط‌ها به عاملی برای ناخشنودی و رفتارهای تخریبی تبدیل می‌شود. از این رو، رفتار سودمند دارای ملاک‌ها و شاخص‌های معین و مختلفی است و لاجرم با آگاهی از آنها می‌توان ارتباطات و پیوندهای کنونی و آتی خود را کیفی و سودمند ساخت.

شاخص‌های ارتباط کیفی و سودمند پرشمار است، لیکن از آن میان چند شاخص از اهمیت درجه اول برخوردار است. نخستین این شاخص‌ها احترام به استقلال یکدیگر است. چنانچه در یک رابطه دو یا چند نفره (اعم از روابط والدین ـ فرزندان، زوج‌ها، کارفرما، کارمند، روابط دوستی یا رابطه معلم و شاگرد)، فرصت تصمیم‌گیری از یکی از طرفین سلب و کنترل بیرونی به جای کنترل درونی نشانده شود، بی‌تردید نمی‌توان از آن پیوند، انتظار خشنودی طولانی مدت و رضایت خاطر مستمر داشت. شواهد فراوان نشان از آن دارد که یکی از علل مهم نارضایتی تعداد پرشماری از زن و شوهرها اعمال کنترل شدید و مستمر از سوی یک یا هر دو آنهاست. از آن گذشته، اعمال کنترل مستمر، احساس مسئولیت را از فرد می‌ستاند و او را به سوی مسئولیت‌گریزی سوق می‌دهد.

دومین شاخص یا عامل موثر در یک ارتباط کیفی و سودمند، بهره‌گیری مستمر از محرک‌های تقویتی و فرو نهادن محرک‌های انزجارآمیز است. مراد از محرک‌های تقویتی، واژگان دلنشین و نغز و مثبتی است که بر زبان راندنشان، فضای رابطه را سرشار از احترام و گرمی و طراوت می‌سازد. این گونه واژگان آنچنان مخاطب را به وجد می‌آورد و شادابی را به او ارزانی می‌دارد که او نیز ترغیب می‌شود، در مقام واکنش از چنین واژگانی بهره جوید. سومین ملاک رابطه کیفی و سودمند، ایجاد و خلق تجارب مثبت است. منظور از تجارب مثبت، فراهم کردن موقعیت‌ها و شرایطی است که طرفین رابطه، هر دو از آن لذت می‌برند و علاقه‌مند به تکرار و استمرار آن هستند. سودمندی این نوع تجارب از آن رو است که فضای درون مغز و درون ذهن را تلطیف می‌کند و نگاه و نگرش به خود و جهان پیرامون و آینده را سرشار از خوشبینی و امید می‌سازد. سودمندی این تجارب بویژه در بهبود روابط والد ـ فرزندی و زن و شوهری بیش از سایر انواع روابط است.

آن گونه که پژوهش‌ها نشان داده، ایجاد تجارب مثبت مانع می‌شود که والدین و فرزندان یا زن و شوهرها، از یکدیگر فاصله بگیرند. لیکن در فقدان این گونه تجارب، طرفین بتدریج از یکدیگر فاصله می‌گیرند و درصورت اهتمام‌نورزیدن آنها برای خلق تجارب جدید، این فاصله آنچنان ژرف می‌شود که از میان راندنش غیرممکن می‌شود. شاخص چهارمی نیز می‌توان برای روابط کیفی و سودمند جست‌وجو کرد و آن شاخص، ظرفیت گفت‌وگو (دیالوگ) است.

در چنین پیوندی طرفین یاد گرفته‌اند تعارضات، تنش‌ها، سوء تعبیرها و اختلاف دیدگاه‌ها را با سخن گفتن و دیالوگ برقرار کردن حل و فصل کنند. آنان در گفت‌وگو با یکدیگر به دنبال یافتن نقاط مشترک و رسیدن به تفاهم هستند، از متهم ساختن و سرزنش یکدیگر می‌پرهیزند و با جان و دل، و در نهایت همدلی و مهربانی، به حرف و سخن یکدیگر گوش فرا می‌دهند. سرانجام نمی‌توان از شاخص‌های ارتباط سودمند و کیفی سخن گفت و از شاخص مهمی چون خوش خلقی و روحیه بذله‌گویی سخن به میان نیاورد. همه کم و بیش بر این واقعیت اذعان داریم که خوش‌خلقی، استمرار رابطه را تضمین می‌کند و بدخلقی و گوشت تلخی و عبوسی، آن را به خطر می‌اندازد. چه، بذله‌گویی و خوش‌خلقی احساس خوبی در ما پدید می‌آورد و لاجرم آن احساس، موجب ماندگاری رابطه می‌شود. لیکن تلخی گفتار و عبوسی چهره، طرف مقابل را دچار رنجی طولانی می‌سازد و ممکن است به عاملی برای دست شستن از رابطه تبدیل شود. به همین سبب، نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص) بکرات ضرورت خوش خلقی را به مسلمانان یادآوری می‌فرمایند و تکمیل اخلاق را در صدر رسالت و پیامبری خویش قرار می‌دهد.

جان کلام

از میان شمار پرشمار عوامل درون و پیرامون ما ، هیچ یک به اندازه ارتباط قادر نیست، احساسات و هیجانات ما را دستکاری کند. چنانچه ارتباط کیفی و سودمند باشد، هیجانات مطلوب و خرسندسازی برای ما به ارمغان می‌آورد، و چنانچه ارتباط معیوب و تخریبگرانه باشد، نه تنها سعادت و رضایت و خشنودی را از میان می‌ستاند بلکه حتی ممکن است ما را در دام انواع اختلالات روانی گرفتار سازد.

دکتر سعید منتظرالمهدی؛ معاون اجتماعی ناجا

ارسال نظر: