سعدالله زارعی در گفتگو با «نسیم آنلاین»؛
رژیم صهیونیستی نشان داد در مورد جولان و دیمونا ضعف شدید دارد/ رابطه تلآویو - مسکو استراتژیک نیست
این کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به دیدار پوتین و نتانیاهو گفت: اگر بعد از این ملاقات مسکو دیگر اصراری به حفظ اسد نداشته باشد مشخص میشود اسرائیل از قدرت نفوذ بالایی در روسیه برخوردار است اما اگر بعد از این دیدارها باز هم مسکو بر حفظ اسد تاکید کرد معلوم میشود وزن این دیدارها آنقدری که در تبلیغات سیاسی آمده نیست.
گروه سیاسی « نسیم آنلاین »:: دیدار روز پنجشنبه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل سومین دیدار رسمی تل آویو- مسکو از پاییز سال 2015 تا کنون به شمار میرود. مواضع نتانیاهو در خصوص اسلام شیعی و ابراز نگرانی وی در رابطه با موضوع جولان و منطقه جبل الشیخ جشن بیست و پنجمین سال رابطه دیپلماتیک روسیه و اسرائیل را آنقدر تحت تاثیر قرار داد که به سوژه رسانههای غربی مبدل شد. در شرایطی که پروپاگاندای رسانههای غرب به دنبال نشان دادن تصویر استراتژیک از روابط مسکو - تلآویو هست بسیاری از کارشناسان مسائل بینالملل اعتقادی برخلاف این مساله دارند. در گفتگویی که با یکی از کارشناسان مسائل بینالملل داشتیم ابعاد مختلف این ملاقات را مورد بررسی قرار دادهایم. متن زیر حاصل گفتگوی خبرنگار « نسیم آنلاین » با سعد الله زارعی است که از نظرتان میگذرد. «نسیم آنلاین»: ارزیابی شما از مطلب روزنامه هاآرتص رژیم صهیونیستی که عنوان داشته "هیچ گاه روابط تل آویو-مسکو به اندازه کنونی مطلوب و خوب نبوده" چیست و اینگونه ملاقاتها با چه هدفی انجام میشود؟
زارعی: اگر نگاهی به سیر مناسبات روسیه با تل آویو چه در قامت فدراسیون و چه در قامت اتحاد جماهیر شوروی داشته باشیم متوجه این موضوع مهم میشویم که باوجود اینکه همواره روابط میان دو کشور برقرار بوده و حتی رفت و آمدها نیز وجود داشته است اما اسراییلیها هیچگاه برای روسیه ارزش استراتژیک نداشتند.
با اینکه یک سری همکاریها در حوزه اطلاعاتی، سیاسی و اقتصادی وجود داشته اما روابط اسراییل و روسیه هیچ گاه به سطح روابط اسرائیل با فرانسه، آمریکا و آلمان و ... نرسیده است. این مسئله نشان دهنده این است که نگاه بنیادی در روسیه وجود دارد که اسرائیل را یک همپیمان مطمئن و یک شریک قابل قبول نمیداند و جمعبندی منافع استراتژیک روسها به این سمت گرایش دارد که استراتژیک شدن روابط تل آویو- مسکو به منافع روسیه آسیب وارد میکند. اتفاقا از حدود سالهای 1980 به این طرف روابط رژیم صهیونیستی با روسیه سیر نزولی داشته و به خصوص در دوران پوتین این روابط سیر نزولی خود را با شتاب بیشتری ادامه داده است. در جنگ 33 روزه روسها تا حد زیادی از حزبالله لبنان حمایت کردند و در سطح رسانهها و در سطوح کارشناسی و مراکز پژوهشی و اجتماعی از حزبالله لبنان در جنگ حمایت میشد.
از سوی دیگر در جریان جنگهای اسرائیل و غزه که در حد فاصل سالهای 2009 تا امروز اتفاق افتاده روسها نوعا از موضع فلسطینیها در این درگیری ها حمایت کردند. در بحران سوریه هم روسها دقیقا در نقطه مقابل دیدگاه اسرائیلی ها عمل میکنند و امروز میبینیم که حکومت اسد در شرایطی که به شدت منفور اسرائیل است و رژیم صهیونیستی برای اسقاط نظام قانونی سوریه همه تلاش خود را به کار بست اما از سوی روسیه با جدیت مورد حمایت قرار گرفته و روابط میان دمشق-مسکو در حدی است که در بسیاری از گمانه زنی ها روسیه عامل اصلی پایداری اسد تلقی میشود. در خصوص روابط مسکو با تهران هم که به طور مشخص این رابطه همواره برای رژیم صهیونیستی تلخ و غیر پذیرفتن بوده و خواهد بود.
روابط روسیه با ایران در چند سال گذشته همواره سیر صعودی داشته و به نقطهای رسیده که امروزه بسیاری از تحلیلگران سیاسی روابط تهران-مسکو را در مرز رابطه استراتژیک تعریف میکنند. بنابراین آنچه که امروزه اسراییلیها پس از دیدار نتانیاهو با پوتین از آن صحبت میکنند در واقع سرپوشی است بر وضعیتی که استراییلیها در نگاه استراتژیک روسیه در میان مدت و بلند مدت دارند و در واقع آنچه که بیان شده است تنها تبلیغاتی رسانهای است.
این تبلیغات هم برای آن است که وانمود شود اسرائیلی ها به نقطه کانونی سیاست در روسیه نزدیک شدند. اسرائیلیها نه تنها به کانون قدرت در روسیه نزدیک نشدهاند بلکه آنها حتی از نقطه مرکزی دید اروپاییها هم خارج شدند. صحت چنین مدعایی را میتوان از تضعیف روابط میان تل آویو و کشورهای اتحادیه اروپا متوجه شد. در شرایط امروز به نوعی نفرت از سیاست اسرائیلی نه تنها در سطوح اجتماعی و نخبگی بلکه حتی در سطوح سیاسی و مسئولین رسمی اروپا هم سرایت کرده است و محصول آن تضعیف روابط موجود میان رژیم صهیونیستی با اتحادیه اروپا است.
«نسیم آنلاین»: رسانه های غربی دو محور مشخص را بعد از دیدار نتانیاهو با پوتین دنبال کردند. محور اول تعداد دیدار و تماسهای پوتین با نتانیاهو بود که به طور مشخص آن را از تعداد دیدارهای آقای روحانی با پوتین بیشتر عنوان کردند و این مساله را نشان دهنده روابط استراتژیک میان رژیم صهیونیستی و مسکو مطرح کردند. محور دومی که اغلب رسانههای غربی به آن توجه داشتند اعمال فشار رژیم صهیونیستی به جمهوری اسلامی ایران و سوریه از طرق اهرمی به نام روسیه است. این دو موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟زارعی: اول باید گفت که این موضوع تبلیغاتی بیش نیست. در خصوص بحث تبلیغات سیاسی معتقدم هدف از اینگونه تبلیغات وارونهنمایی روابط تهران-مسکو در مقابل روابط تل آویو-مسکو است. آنچه که در واقعیت میدان قابل مشاهده است این است که اسرائیلیها در موقعیتی و حد و اندازهای از قدرت و نفوذ نیستند که بتوانند تعیین کننده سیاست روسیه در خصوص جمهوری اسلامی ایران، حزب الله یا سوریه باشند. بنابراین با توجه به این مسئله که اسرائیلیها از چنین توانایی برخوردار نیستند این گونه تبلیغات سیاسی با هدف بزرگ نمایی صهیونیستها انجام میشود.
مطمئنا اگر اسرائیلیها از چنین توانی برخوردار بودند که مانع روابط روسیه با تهران یا هر کشور دیگری با ایران شوند این کار را تا به حال انجام داده بودند. عدم تحقق چنین موضوعی نشان دهنده این است که رابطه اسرائیل با روسیه اولا در سطح استراتژیک نیست که بتواند تعیین کننده یک خط و مشی در خصوص روابط تهران-مسکو باشد و از سوی دیگر نشان دهنده این است که روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه در یک سطحی از اهمیت قرار دارد که دولتمردان روسیه حاضر نیستند این روابط با را موضوعات دیگری تعویض کنند. در خصوص تعداد تماس ها و تبلیغاتی که در این خصوص رسانههای غربی انجام دادند باید گفت که تماس و ارتباط هایی از این قبیل تعیین کننده یک وضعیت قطعی نیست.
برای مثال در مقطع مذاکرات هسته ای تماسهای متعددی میان مقامات ارشد و میانی وزارت خارجه ایران و ایالات متحده در سطح گسترده ای برقرار بود، اما آیا به این معنا بود که روابط ایران و آمریکا با استناد به چنین دلیلی از روابط ریاض - واشنگتن گرمتر و مهمتر است؟ مطمئنا با هر نوع نگاهی هم بخواهیم به این مسئله بپردازیم نمیتوان گفت که تماس تعیین کننده سطح رابطه میان دو کشور است.
رفت و آمدها هم اینگونه بررسی میشود و از این قاعده مستثنی نیست. رفت و آمدها در صورتی تعیین کننده وضعیتی هستند که به یک قرار و توافق روشنی میان طرفین منجر شود. من معتقدم محور در اینجا تبلیغات سیاسی است و ما باید از این تبلیغات عبور کنیم.
آیا بعد از این دیدارها روسیه خواهد گفت که دیگر اصراری بر حفظ اسد ندارد؟! اگر چنین موضوعی مطرح شد که مشخص میشود اسرائیل از قدرت نفوذ بالایی در روسیه برخوردار است اما اگر بعد از این دیدار ها باز هم مسکو بر حفظ بشار اسد تاکید کرد معلوم میشود وزن و اندازه تماسها و دیدارهای نتانیاهو با پوتین آنقدری نیست که در تبلیغات سیاسی آمده است.
«نسیم آنلاین»: یکی از مسائلی که نتانیاهو در دیدار با پوتین به آن اشاره داشته موضوع سپاه آزادسازی جولان است که چندی پیش از سوی آقای کعبی دبیرکل نُجَبای عراق عنوان شد بود. دلایل طرح چنین موضوعی چیست؟زارعی: اینکه نتانیاهو در دیدار با پوتین از موضوع جولان و سپاه آزادسازی این منطقه ابراز نگرانی کرده است نشان دهنده این است که موضوع جولان برای رژیم صهیونیستی در چه حد جدی و نگران کننده است. در واقع سران رژیم صهیونیستی به شدت نگران هستند و هیچ بعید نیست که موضوع سفر نتانیاهو و ملاقات با پوتین همین مسئله جولان باشد.
موضوعی که آقای کعبی اعلام کرد یک موضع شخصی است و در عین حال که یک موضع شخصی به حساب میآید اما چون اسرائیلیها نمیدانند چنین موضوعی امکانپذیر است یا نه پس باید برای جلوگیری از اجرا و عدم تحقق آن در بالاترین سطح ورود کنند.
با وجود این من معتقدم که نتانیاهو سوراخ دعا را گم کرده است. مگر طرف بحث سپاه جولان و سخنان اکرم الکعبی آقای پوتین است؟ پوتین که پشتیبان آقای کعبی نیست و یا اکرم الکعبی که از روسیه دستور نمیگیرد، حالا آقای پوتین موافق و یا مخالف مواضع اکرم الکعبی باشد یا نباشد چه تاثیری در حل و فصل مساله دارد؟
در نتیجه اینگونه دیدارها نمیتواند از حجم نگرانی رژیم صهیونیستی و نتانیاهو کم کند. اما در این بین موضوعی که به وضوح مشخص است میزان جدی گرفتن اینگونه مسائل از سوی اسرائیلیها است. موضوع دیمونا که از سوی سید حسن نصر الله مطرح شد هم واکنشهایی از این قبیل را در پیداشت و این نشان میدهد که رژیم صهیونیستی در موضوع دیمونا و جولان و جبل الشیخ به شدت ضعف دارند و دچار مساله امنیتی هستند.