جست‌وجوى آمار درست نبرد نهروان(خوارج):

خوارجیان کشته شده در جنگ نهروان

کدخبر: 2100190

مورخان، هرگاه آمارى از یک رویداد به دست داده‌اند، کشته و زخمى را با هم شمارش کرده‌اند و معلوم نیست این بى‌توجهى از کجا نشئت گرفته که همۀ آمار تاریخى را با مشکل روبه‌رو کرده است.

به گزارش « نسیم آنلاین »، فرهنگ نیوز نوشت:

عشق و علاقه رسول گرامی اسلام(ص) به علی(ع) فرزند ابوطالب از همان دوران کودکی آغاز شد و این محبت و علاقه روز به روز بیشتر می شد تا جایی که رسول خدا (ص)برای کاستن از حجم مشکلات اقتصادی ابوطالب(ع) و جبران محبت های گذشته ابوطالب در حق خود، سرپرستی علی(ع) را بر عهده گرفت.اینگونه شد که علی(ع) تربیت یافته رسول خدا (ص) و مکتب ناب اسلام محمدی شد. با نزول اولین آیات کلام الهی بر جان و دل پیامبر(ص)، علی(ع) به رسول خدا ایمان آورد و در تمام صحنه ها برای حفظ جان پیامبر(ص) و گسترش دین اسلام حضور یافت.

علی(ع) تربیت یافته مکتب پیامبر اسلام(ص):

با رحلت رسول گرامی اسلام، عده ای برای مدتی حضرت را از قدرت ظاهری دنیا دور ساختند. در همین مدت نیز جامعه و امت اسلامی از رهبری و هدایت ایشان بی نیاز نبود و روزی که مسلمانان برای بیعت برای خلافت و قدرت ظاهری به سوی حضرت آمدند، هیچ علاقه و رغبتی از خود برای قدرت دنیا نشان نداد، چونانکه می فرماید:«روز بیعت، فراوانى مردم چون یال‌هاى پر پشت کفتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آن که نزدیک بود حسن و حسین (ع) لگد مال گردند، و رداى من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه‌هاى انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند. امّا آنگاه که به پاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعى پیمان شکستند و گروهى از اطاعت من سرباز زده و از دین خارج شدند، و برخى از اطاعات حق سر بر تافتند، گویا نشنیده بودند سخن خداى سبحان را که مى فرماید: «سراى آخرت را براى کسانى برگزیدیم که خواهان سرکشى و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است». آرى به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، امّا دنیا در دیده آنها زیبا نمود، و زیور آن چشم هایشان را خیره کرد. سوگند به خدایى که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمى‌کردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگى ستمگران، و گرسنگى مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش مى ساختم، و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب مى‌کردم، آنگاه مى‌دیدید که دنیاى شما نزد من از آب بینى بزغاله اى بى ارزش تر است».

اولین بخشنامه علوی امیرالمومنین(ع):

حضرت با پذیرش خلافت، در اولین بخشنامه خود،مبانی دولت علوی را که برگرفته از کلام الهی و سیره وسنت نبوی بود، بیان داشت. این بخشنامه که در اولین خطبه حضرت بعد از خلافت بیان شد، نشان داد کسانی که به ناحق جایگاهی را کسب کرده اند و یا حقی را گرفته اند باید پس دهند و یا کسانی که با طمع سهم گیری بیعت کرده اند، به نون و نوایی نخواهند رسیید. همین رویکرد عدالت طلبی، شایسته سالاری و اجرای قوانین اسلامی، سه جنگ جمل، صفین و نهروان را تحمیل کرد.این جنگ های سه گانه علاوه بر تلفات و خسارت‌هاى انسانى فراوان، آن حضرت را از اصلاح امورى که در دوران خلفاى پیشین پدید آمده بود بازداشت و اثرات انحرافى و بهره‌بردارى منفى سیاست‌بازان اموى از این نبردها براى همیشه به جاى ماند.

هدف اصلى این نوشتار، جست‌وجوى آمار درست نبرد نهروان(خوارج)، از میان گزارش‌هاى آمارى فراوان است و فرضیه این است که در رقم‌هاى داده‌شده زیاده‌گویى وجود دارد. زدودن چهره‌اى خون‌ریز از دوران خلافت علوى و شخص امیرمومنان(ع) ضرورت این نوشتار را روشن مى‌نماید.

کنکاشی در آمار کشته شده گان نبرد نهروان

دربارۀ تلفات انسانى جنگ های سه گانه آمارهاى مختلفى ارائه شده که مجموع آنها نشانگر بالا بودن رقم کشته‌هاى این نبردهاست. کتب تاریخى رقم کشته‌شدگان مجموع این نبردها را حدود ۱۵۰ هزار تن ذکر کرده‌اند؛ (جمل از ده‌هزار تا سى‌هزار نفر، صفین از هفتادهزار تا ۱۱۰ هزار و نهروان ۴۰۰۹ نفر). نگاه ابتدایى به این آمار، مبالغه‌آمیز بودن و نادرستى آن را به ذهن متبادر مى‌سازد. مشکل اینجاست که بسیارى از این عددها را منابع دست اول و معتبر تاریخ اسلام گزارش کرده‌اند و راه را براى بررسى و تحقیق دشوارتر نموده‌اند. ضمن اینکه روش موردشناسى و برگرداندن روایات مورخان به یک منبع، به سادگى امکان‌پذیر نیست؛ زیرا اعداد و ارقام به قدرى آشفته و گوناگون است که ایجاد اشتراک میان آنها و ارجاع آنها به یک گزارش به راحتى ممکن نیست. در عین حال، با وجود گزارش‌هاى فراوان و ارقام گوناگون، امکان دستیابى به رقمى مناسب منتفى نیست.

بررسی گزارش های تاریخی نبرد نهروان

آنچه دربارۀ آمار تلفات جنگ نهروان شهرت یافته و در کتاب‌های تاریخى آمده حدود چهارهزار کشته از خوارج و کمتر از ده نفر از اصحاب امیرمومنان(ع) است، اما بررسى دقیق این رویداد در منابع تاریخى نشان مى‌دهد که عدد چهارهزار در مورد تلفات خوارج قطعا نادرست است؛ همان گونه که حدود ده نفر شهید از یاران امام به خوبى از این منابع استفاده و تأیید مى‌شود. براساس گزارش‌هاى تاریخى، در جنگ صفین هزاران تن از لشکریان عراق در مقابل امام(ع) ایستادند و او را وادار به قبول حکمیت نمودند. پس از مدتى همین افراد از کردۀ خود پشیمان شده و از امام خواستند با معاویه بجنگد. امام فرمود: ما پیمان بسته‌ایم و تا مهلت مقرر به سر نیاید نخواهیم جنگید. هنگام بازگشت از صفین، این گروه از سپاه جدا شده و در منطقۀ حرورإ ــ در نیم‌فرسنگى کوفه ــ مسکن گزیدند و به همین جهت «حروریه» نام گرفتند. در این مدت، میان امام و خوارج مذاکرات زیادى انجام شد و برخى از اصحاب مانند ابن عباس و صعصعه با ایشان محاجه کردند. پس از نقل مکان به منطقۀ نهروان هم مذاکراتى بین آنها انجام شد. بر اثر این گفت‌وگوها تعداد زیادى از خوارج به امام پیوستند یا لااقل از لشکر خوارج کناره گرفتند.

دربارۀ تعداد این افراد و همچنین افرادى که با عبدالله بن وهب (رئیس خوارج) باقى ماندند میان مورخان اختلاف نظر است و گاه برخى از راویان، همان رقم کل خوارج را به عنوان تلفات گزارش کرده‌اند و در مورد خارج شدن صدها نفر از میان آنان سخنى به میان نیاورده‌اند. خلیفه بن خیاط دراین‌باره مى‌گوید: «اهل حرورإ بیست‌هزار نفر بودند که على(ع) با آنان گفت‌وگو کرد و برگشتند».[ خلیفه، تاریخ خلیفه، ص ۱۱۵]

یعقوبى هم مى‌گوید: «آنان هشت‌هزار و به قولى دوازده‌هزار نفر بودند… پس از گفت‌وگو چهارهزار نفر ماندند».[ یعقوبى، تاریخ یعقوبی، ص ۹۲] بلاذرى از زهرى نقل کرده است که «دوازده هزار نفر و به قولى شش‌هزار نفر به حرورإ رفتند و پس از سخنان ابن عباس و صعصعه دوهزار تن باز گشتند. آن‌گاه امام به آنان امان داد، پس فروه با پانصد تن، مسعر با هزار نفر، ابن حوسإ با سیصد، حوثره با سیصد و ابومریم با دویست نفر کناره گرفتند و از جمع خوارج بیرون شدند. سیصد تن هم به امام پیوستند و آنچه با عبدالله بن وهب ماند ۱۸۰۰ و به قولى ۱۵۰۰ تن بودند».[ بلاذرى، انساب الاشراف، ص ۱۴۶] طبرى هم این گزارش را آورده، ولى عدد باقى‌مانده با ابن وهب را ۲۸۰۰ نفر نوشته است.[ طبرى، همان، ص ۶۴] به نظر مى‌رسد عدد ۱۸۰۰ به اشتباه ۲۸۰۰ نقل شده است؛ چون دیگر منابعى که این گزارش را آورده و به احتمال قوى از طبرى گرفته‌اند، همان ۱۸۰۰ را ذکر کرده‌اند.[ ابن اثیر، الکامل فى التاریخ ،ج ۲، ص ۴۰۶] .

مسعودى در «مروج‌الذهب» عدد خارجیان را چهارهزار نفر گزارش کرده و در «التنبیه و الاشراف» گفته است با عبدالله ۱۸۰۰ و به قولى ۱۵۰۰ و به قولى ۱۲۰۰ نفر ماندند.[ مسعودى، مروج الذهب، ج ۲، ص ؛۴۱۵ همو، التنبیه، و الاشراف، ص ۲۵۶]

ابن کثیر دراین‌باره چنین مى‌گوید: «آنان چهارهزار نفر بودند، ولى بیشتر آنان برگشتند و با عبدالله بن وهب هزار نفر یا کمتر ماندند».[ ابن کثیر، البدایه و النهایه ، ج ۷، ص ۳۱۹]

نصر بن مزاحم در انتهاى کتاب صفین گفته است: «از یاران على(ع) در روز نهروان ۱۳۰۰ نفر کشته شدند.» [نصر، وقعه صفین، ص ۵۵۶] البته با توجه به اینکه قطعا از اصحاب امام در نبرد نهروان این تعداد کشته نشده‌اند، باید مراد نصر را اصحاب امام در صفین دانست که در نهروان مقابل آن حضرت ایستادند؛ بنابراین، رقم ۱۳۰۰ کشتۀ نهروانى مربوط به خوارج است نه اصحاب امام(ع).

تا اینجا مى‌توان نتیجه گرفت که گرچه در آمار اولیه خوارج و کسانى که از آنها کناره گرفتند اختلاف نظر است، دربارۀ تعداد کسانى که با عبدالله بن وهب ماندند و با امام جنگیدند بیش از ۱۸۰۰ نفر گزارش نشده است، بلکه اقوالى هست که آنان را ۱۵۰۰، ۱۳۰۰، ۱۲۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر و کمتر از آن مى‌داند. بنابراین، روایتى که ابن ابى الحدید از ابن رویم آورده و در آن امیرمومنان(ع) از کشته شدن چهارهزار خارجى در روز نهروان خبر داده است [ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه ، ص ۲۷۷] نمى‌تواند درست باشد. البته دیگر مطالب این روایت که مربوط به پیشگویى آن حضرت دربارۀ ذوالثدیه است متواتر است، ولى اگر اصل روایت را به خاطر شخصیت راوى و مطالب شگفتى که در آن آمده است رد نکنیم، دست کم عدد گفته‌شده در آن را اشتباه راوى خواهیم دانست. گویى اهمیت داستان ذوالثدیه باعث شده است هر کس پیدا کردن آن را به خود نسبت دهد.

اما اینکه رقم ۱۰۰۰ تا ۱۸۰۰ نفر که مربوط به کشتگان این جنگ باشد بازهم تردید جدى وجود دارد؛ چون اولا: مورخان گفته‌اند پس از جنگ نهروان، امیرمومنان(ع) دستور داد چهارصد تن از مجروحان را به خانواده‌هایشان تحویل دهند تا درمان شوند.[ طبرى، تاریخ طبری، ج ۴، ص ؛۶۶ بلاذرى، همان، ص ۱۴۹ ،دینورى، اخبار الطوال، ص ۲۵۷ و سبطبن الجوزى، تذکره الخواص ، ص ۱۰۰] ثانیا: نبرد با خوارج ساعاتى بیش به درازا نکشیده است. یعقوبى مدت آن را دو ساعت نوشته و ابن اثیر گفته است: «در یک ساعت هلاک شدند؛ گویا به آنان گفته شد بمیرید پس مردند». اربلى هم یک ساعت را نقل کرده است.[ یعقوبى، همان، ص ؛۹۳ ابن اثیر، همان و اربلى، کشف الغمه فى معرفه الائمه ، ص ۲۶۷] گرچه مراد از ساعت، ساعت امروزى نیست، کوتاه بودن مدت نبرد و سرکوبى سریع خوارج به دست یاران امام را نشان می‌دهد.

بنابراین، پذیرش این مطلب که در مدت کمتر از نیم روز در یک نبرد ۱۰۰۰ تا ۱۸۰۰ نفر کشته شوند چندان آسان نیست؛ آن هم دربارۀ کسانى چون خوارج که بر عقیدۀ خود سخت پافشارى و به شهادت تاریخ در جنگ‌ها به سختى مبارزه مى‌کردند، به‌ویژه در این نبرد که بارها تصفیه شدند و افراد باقى‌مانده جز کشتن یا کشته شدن راهى در پیش نداشتند. بنابراین باید گفت که از این تعداد برخى کشته، برخى زخمى و عده‌اى اسیر شدند و آنچه شهرت یافته و در پیش‌گویى امام هم آمده است که کمتر از ده نفر از آنان جان درنمى‌برند، مراد تنها فراریان است نه اینکه فقط آن چند نفر زنده مانده و بقیه کشته شده‌اند. ضمن اینکه پیش‌تر هم گفته شد که مورخان، هرگاه آمارى از یک رویداد به دست داده‌اند، کشته و زخمى را با هم شمارش کرده‌اند و معلوم نیست این بى‌توجهى از کجا نشئت گرفته که همۀ آمار تاریخى را با مشکل روبه‌رو کرده است.در نهایت اینکه، آمار ارائه‌شده دربارۀ تلفات جنگ‌هاى امیرمومنان(ع) مبالغه‌آمیز است و با تفصیل گزارش‌هاى این سه نبرد سازگارى ندارد.

ارسال نظر: