گفت‌وگوی تفصیلی با یک جانورشناس

اعداد، شمشیری دولبه برای یوزپلنگ!

کدخبر: 2121758

با تلاش بسیار کمتر از امروز، ده سال پیش، طی یک سال ۷-۸ توله یوز دیده و ثبت می‌شد اما امروز، با تلاش و امکانات چند برابر، همان تعداد توله یوز دیده می‌شود که این شاخصی قابل تامل برای روند منفی و نگران‌کننده جمعیت یوز در ایران است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، تصویربرداری و اعلام مشاهدات یوزپلنگ، به ویژه طی روزهای گذشته که به یکی از بحث برانگیزترین مقوله ها در میان فعالان و حتی متخصصان حیات وحش بدل شده است. چرا آمار مشاهدات یوز در برخی ماه های سال به طور قابل توجه افزایش می یابد؟ چطور بدانیم یوزپلنگی که امروز در یک منطقه تصویربرداری شده همان یوزپلنگی نیست که تصویرش ماه گذشته در همان حوالی ثبت شده بود؟ چرا آماری از جمعیت یوزپلنگ نداریم؟ و سوالاتی از این دست در گروه های مجازی فعالان محیط زیست تکرار شده و پاسخ های متفاوتی به آن داده می شود.

به منظور یافتن پاسخی برای این گونه ابهامات، خبرنگار تسنیم پرسش هایی را برای محمدصادق فرهادی نیا دانشجوی دکترای جانورشناسی دانشگاه آکسفورد و عضو گروه تخصصی گربه سانان اتحادیه جهانی حفاظت IUCN ارسال کرد که به همراه پاسخ های وی در ادامه می خوانید: تسنیم: مشاهدات یوزپلنگ به چه عواملی بستگی دارد؟ می توانیم الگویی برای این مشاهدات تعریف کنیم؟ فرهادی نیا: مشاهده یوزپلنگ تابع عوامل مختلفی است که من از سه تای آنها نام می برم. فصل: معمولا در فصلِ نیاز به آب تمرکز یوزها و گونه های طعمه، اطراف آب بیشتر می شود. محیط بانان هم بیشتر در همان اطراف گشت می زنند تا از جریان آب چشمه ها اطمینان حاصل کنند و همین باعث می شود یوزها بیشتر شانس دیده شدن داشته باشند. فرد: برخی افراد یک گونه بیشتر دیده می شوند، مثلا یک پلنگ بالغ در بافق بود که تا چندین سال همه مشاهدات فقط آن فرد بود. این افراد گاهی اوقات به ضرر جمعیت هستند، به این معنا که چون زیاد دیده می شوند، این تصور را ایجاد می کنند که گونه مورد نظر زیاد است که اینقدر زیاد دیده می شود. مثلا همان تک پلنگ بافق باعث شده بود که همه فکر کنند در بافق ده ها پلنگ وجود دارد، درصورتی که تعداد واقعی کمتر از این بود. بازدید کنندگان: منطقه ای مانند توران بیش از سایر زیستگاه های یوز در ایران میزبان بازدیدکنندکان است. مثلا در سال 1387 یا 1388، کل مشاهدات یوز در توران معادل سایر زیستگاه های یوز در کشور بود. حضور بازدیدکنندگان، اتفاقا از این جهت خوب است. اگر در منطقه ای کسی بازدید نکند، خب اطلاعاتی هم در خصوص وضعیت جانوران به بیرون راه پیدا نخواهد کرد. بازدیدکنندگان، در آفریقا هم یکی از منابع مهم اطلاعاتی درباره یوزها هستند ولی ظاهرا در ایران چندان مورد استقبال نیستند. به این هم باید دقت کرد که در زمان مشاهده یوز، نباید تلاش کرد به هر قیمتی از جانور عکس گرفته شود و حضورش ثبت شود. این کار می تواند در بلندمدت یوزها را ترسو کرده و مشاهده پذیری آنها را کاهش دهد. مثلا برخلاف برخی که معتقد بودند دو محیط بان توران که اخیر دو یوز را مشاهده کرده اند اشتباه کرده اند که از آنها عکس نگرفته اند بنده معتقد هستم که آن دو نفر دقیقا بهترین کاری که یک نفر در این شرایط باید انجام دهد را انجام دادند، یوز را دیدند، از دور پایش کردند و بعد هم مخل اسایش جانور نشده اند.

تسنیم: از روند کاهش و افزایش مشاهدات یوز چه نتیجه ای می توان گرفت؟ فرهادی نیا: پاسخ این سوال کاملا دوپهلو است. در واقع بهترین پاسخ این است: "کاهش و افزایش مشاهدات یوز، هم معنای خاصی نمی دهد و هم می دهد". چرا معنای خاصی نمی دهد؟ در ایران، ما کارشناسان تلاش می کنیم از حداقل داده ها بیشترین قضاوت ها را داشته باشیم. مثلا به کرات دیده می شود وقتی یک عکس از پلنگ در روز در یک منطقه گرفته می شود، رئیس منطقه و مدیرکل استان مصاحبه می کنند که "این نشان از امنیت آن منطقه دارد". درحالی که این موضوع اصلا ارتباطی به امنیت منطقه ندارد. حیوان هر زمانی ممکن است برای رفع تشنگی سراغ آب بیاید و بعد عکسش گرفته شود. اینکه صرفا یک عکس روز یوز یا پلنگ را مربوط به امنیت منطقه می کنیم، کار درستی نیست. تنها معنایی که یک تک عکس پلنگ یا یوز، چه در روز یا شب، دارد این است: "این منطقه پلنگ یا یوز دارد". نه بیشتر! نکته دیگر، فرضیه ای است که عموما مطرح می شود که وقتی مشاهدات یوز بیشتر باشد، برداشت می شود که وضعیت یوزها هم بهتر است. این یک فرضیه است، درحالی که لزوما صحیح نیست. یعنی در یک منطقه ممکن است یک یوز طی دو سال وجود داشته باشد، سال اول 2 بار دیده شود و سال دوم 5 بار. درنهایت ما خوشحالتریم که یوزها بیشتر دیده می شوند، درحالی که تعداد حقیقی، همان تک یوز در دو سال بوده است. بنابراین از این جهت افزایش مشاهدات چندان کمک کننده نیست. اما از جنبه دیگر تاحدی شاید ارزش آن را داشته باشد که مدیران روی ان اتکا کنند: مثلا اگر آن را شاخصی از تلاشهای حفاظتی بدانند یعنی فرض کنند که هر چقدر محیط بان بیشتر گشت بزند، پس شانس یوز دیدن بیشتر است پس اگر یوز بیشتر دیده شود، یعنی محیط بان بیشتر گشت زده و در نتیجه مدیریت بهتری روی عملکرد محیط بانان داشته اند. از این منظر مقایسه آمار مشاهدات قابل توجیه به نظر می رسد. اما نتیجه ای که می توان گرفت نباید به اشتباه برداشت شود. یعنی نمی توان نتیجه گرفت که لزوما وضعیت یوزها بهتر شده است. می توان نتیجه گرفت که احتمالا گشت و کنترل محیط بانان بیشتر شده است.

تسنیم: چطور می توان بین بهبود میزان مشاهدات یوز و وضعیت یوزپلنگ ارتباط برقرار کرد؟ فرهادی نیا: همانطور که گفتم، آمار مشاهدات یوز بیشتر مقیاسی از تلاش و گشت زنی محیط بانان است تا کاهش/افزایش جمعیت یوزها. من فکر می کنم بهتر است تنها زمانی از مشاهدات به عنوان مبنای قضاوت درخصوص وضعیت یوز استفاده شود که تصویری از یوزها وجود داشته باشد و بتوان خالها را برای شناسایی افراد مقایسه کرد. تصاویر با خالهای قابل شناسایی مهمترین و عمده ترین ابزار ما برای قضاوت درباره روند جمعیت هاست. البته فقط مقایسه خالها و تصاویر هم برای مقایسه کافی نیست بلکه همزمان باید میزان تلاش برای کسب این تصاویر هم ذکر شود. مثلا با توجه به اینکه در یک منطقه 10 دوربین تله ای نصب شده یا 60 دوربین تله ای، شانس عکس گرفته شدن یوز کاملا متفاوت است و این یعنی اینکه ما نیاز داریم بدانیم میزان تلاش برای مشاهدات چقدر بوده. به عنوان مثال به مقاله ای که اخیرا درخصوص وضعیت یوز طی دهه های گذشته منتشر کرده ایم اشاره می کنم: ما حساب کردیم که طی دهه 1380 شمسی، حداقل 75 توله یوز در ایران به دنیا امده اند. یعنی سالی 7-8 توله. یعنی سالی 2 تا 4 مادر زایمان کرده اند. خب امسال هم که می دانیم که 8 توله یوز در توران و میاندشت به دنیا آمده و 3 مادر زایمان کرده اند. در نگاه اول قضاوت این خواهد بود: وضعیت زادآوری یوز درحال حاضر دقیقا مانند یک دهه پیش است، چون آن موقع هم سالی 7-8 توله به دنیا می آمدند و امسال هم 8 توله به دنیا آمده اند. همین قضاوت های ساده انگارانه می تواند یوز را به نابودی بکشاند. چرا؟ چون ما فقط صورت کسر را مقایسه کردیم، درحالیکه مخرج کسر میزان تلاش و تجهیزاتی بود که امروز داریم و ده سال پیش داشتیم. ده سال پیش، کل دوربین های تله ای که برای یوز مصرف می شد، شاید 50 تا هم نبود، به درستی نمی دانستیم کجا باید برای یوز دوربین بگذاریم و مشکلات دیگر. آن هم دوربین های آنالوگ و بی کیفیت. ولی امروز صدها دوربین تله ای دراختیار زیستگاه های یوز است و همه دیجیتال که می توانند هزاران عکس بگیرند. به علاوه ده ها کارشناس متبحر برای پایش یوز و تعداد روزهای دوربین گذاری طی دهه نود، چند برابر طی 80 است. همین است که وضع یوز را نگران کننده می کند. به عبارت دیگر، با تلاش بسیار کمتر از امروز، ده سال پیش، طی یک سال 7-8 توله یوز دیده و ثبت می شد ولی امروزه با تلاش و امکانات چند برابر، همان تعداد توله یوز دیده می شود که این شاخصی قابل تامل برای روند منفی و نگران کننده جمعیت یوز در ایران است. آمار مشاهدات، تصاویر و غیره صرفا چند عدد هستند که می توانیم آنها را هرطوری خواستیم تحلیل کنیم. می توانیم تحلیل کنیم که جمعیت یوز بسیار خوب است، درحالیکه در همان زمان می توان تحلیل کرد که جمعیت یوز وضعیت اسفناکی دارند. درنظر گرفتن اصول این تحلیل ها می تواند باعث قضاوت های اشتباه و خوش بینی بی پایه و اساس برای چنین جمعیت های شکننده ای شود.

تسنیم: چرا نمی توانیم آماری نسبی از جمعیت یوزپلنگ به جامعه ارائه کنیم؟ فرهادی نیا: آمار نسبی یعنی چه؟ یعنی دقیقا بدانیم چند یوز وجود دارد؟ اگر منظور تعداد دقیق یوزها در ایران است، پاسخ به آن بسیار ساده است: دانش بشر هنوز به این مرحله نرسیده که نه در ایران و نه در هیچ نقطه ای از دنیا بتواند تعداد دقیق یوزها را برآورد کند. فهمیدن تعداد دقیق یوزها، چیزی فراتر از معجزه است. برای پلنگ و ببر می توانیم، ولی برای یوز خیر. علت آن هم ویژگی های رفتاری یوزهاست که آنها را بسیار مخفی کار و غیرقابل پیش بینی می کند. امروز تقریبا همه متقاعد شده اند که یوزی در کویر نمانده، ولی اگر چند ماه دیگر دوباره یوزی آنجا دیده شد، نباید تعجب کرد. این جانور رفتاری منحصربه فرد درمیان گربه سانان دارد که آن را شدیدا غیرقابل پیش بینی می کند. من به خبرنگاران پیشنهاد می کنم دست از پرسیدن این سوال از مدیران و کارشناسان بردارند که در ایران چند یوز داریم؟ این سوالی نیست که هر سال جواب متفاوتی داشته باشد، پاسخ یک چیز است: کمتر از 50 یوز بالغ و نابالغ در کشور. حالا یک سال ممکن است بشود کمتر از 40، سال دیگر 50، ولی خیلی بعید است از این تعداد فراتر برود. ابزار، دانش و توانمندی ما هم درحدی نیست که بتوان اعداد را دقیق برآورد کند و تغییرات را به صورت دقیق پیش بینی کند. تسنیم: می توان نسبت به نجات یوز از انقراض خوش بین بود؟ فرهادی نیا: خوش بینی یک سم مهلک برای یوز است. ما درباره جانوری که نمی دانیم چرا به این وضعیت افتاده و حتی هنوز سر عوامل تهدید اصلی آن توافق نداریم، چطور می توانیم نسبت به آیند اش خوش بین باشیم؟ خوش بینی یعنی خیال راحت از آینده ای مطمئن. اگر من حتی ذره ای نسبت به آینده یوز خوش بین باشم، به یوز خیانت کرده ام. من اگر جای شما باشم، پرسش خود را این گونه مطرح می کنم: آیا تضمینی برای بقای یوز در ایران هست؟ پاسخ آن به نظر من این است: شاید 30%، البته به شرطی که سازمان محیط زیست بپذیرد که وضعیت یوز اسفناک است و اقدامات خود را متناسب با آن تغییر دهد. درست است که همه از وضعیت بد یوز حرف می زنند، ولی تغییر خاصی در سیاست ها و استراتژی های حفاظتی دیده نمی شود. یوز ایرانی شاید در میان ده گونه در جهان باشد که چنین حجم حمایت اجتماعی دارد ولی به نظر من اگر منقرض شود مصداق بارزی برای کتب مدیریت حیات وحش می شود که "برای حفظ گونه ها، حمایت اجتماعی لازم است، ولی کافی نیست". چون قرار نیست عموم، یوز را حفظ کنند، بلکه این کارشناسان و متخصصان و محیط بانان هستند که قرار است یوز را حفظ کنند، درحالیکه هنوز هیچ یک از آنها نه درخصوص علل انقراض یوز اتفاق نظر دارند، نه یک استراتژی مورد توافق همه تدوین شده که برای برون رفت از شرایط موجود چه باید کرد. چاره کار، در نخستین گام، برگزاری نشست ها و گفتگوهای جدی علمی و فنی است؛ با حضور کارشناسان و محیط بانان و متخصصان. تا از گفت وگو گریزان باشیم، نمی فهمیم که چرا وضعیت یوز از 20 سال پیش که برنامه حفاظتی جدی برای آن نبوده ظاهرا بدتر شده، و طبیعتا تا بیماری را نفهمیم درمان مناسبی هم نمی توانیم در پیش بگیریم.

شادی مدرس

منبع: تسنیم

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: