در مراسم «زندگی پشت خط» مطرح شد:

فراموش شدن؛ چیزی که جانبازان را به درد آورد

کدخبر: 2122283

در مراسم «زندگی پشت خط» همسر شهید منوچهر مدق مطرح کرد که آنچه او و همرزمانش را به درد می آورد تحمل سختی نیست بلکه فراموش شدن روزی چون روز جانباز است.

به گزارش خبرنگار مهر، در برنامه ای با عنوان «زندگی پشت خط» که به تجدید خاطره همسران و دختران فرماندهان شهید دفاع مقدس می پرداخت و عصر امروز ۳ مهرماه در نخلستان اوج برگزار شد، فرشته ملکی همسر شهید سیدمنوچهر مدق همسر شهید سیدمنوچهر مدق گفت: سال ۱۳۵۷ و در جریان مبارزات انقلابی با همسر خود آشنا شدم. دیروز خاطرات زندگی مشترک با او را مرور کردم تا خاطره ای را انتخاب و برای شما روایت کنم. آنچه پررنگ تر از هر خاطره ای در ذهنم نقش بست لحظه شهادت منوچهر بود.

ملکی با اشاره به اینکه شهید منوچهر مدق و بسیاری از همرزمانش بیش از تحمل درد از فراموش شدن رنجیده بودند، افزود: منوچهر مدق تحمل درد را داشت و آنچه او را رنجانده بود آن همه درد و رنج و بیماری نبود بلکه از این رنجیده خاطر شده بود که هیچ کس روز جانباز و فداکاریهای او و همرزمانش را به خاطر نمی آورد.

همسر شهید مدق در پایان گفته های خود ابراز امیدواری کرد ای کاش شرمنده شهدای خود نباشیم. کاش حرفی برای گفتن با آنها داشته باشیم. کاش بتوانیم بگوییم جوانان ما چه کردند و به کجا رسیدند؟

پس از او اشتری یکی از بانوان پزشک یار حاضر در ۸ سال دفاع مقدس به نقل خاطرات خود پرداخت و گفت: من ۱۶ ساله بودم که به جبهه رفتم. محاصره آبادان ۹ ماه به طور انجامید. رزمندگان ما تجهیزات نداشتند و ناچار بودند به لشگر دشمن شبیه خون بزنند و در پایان هر شبیه خون جوانانی به جا می ماندند که نه دست داشتند و نه پا.

او در ادامه بیان کرد: یک شب به همراه یک بانوی جوان که همراه با سردار هاشمی به عیادت مجروحان جنگی می آمدند به هتل کاروانسرا رفتند تا صادق خلخالی را ببینم و از او بخواهم مهمات بیشتری در اختیار بچه های سپاه و همچنین فدائیان اسلام قرار گیرد تا ناچار به شبیه خون زدن نشوند چرا که من به عنوان یک پزشک یار حال وخیم آنها را می دیدم و همه تلاش خود را می کرد تا جای خالی مادر، خواهر و همسر را برایشان پر کنم.

پس از وی، نفیسه موسوی فرزند جانباز شیمیایی به خواندن شعری با عنوان «نصف تاریخ عاشقی آب است» پرداخت که درباره شهدای غواص بود.

طوبی کرمانی استاد دانشگاه و نویسنده کتاب «شهید و شهادت» هم غصه ای از بهلول را نقل کرد و گفت: همه ما ماجرای بهلول را شنیده ایم. همان کسی که به دیوانگی تظاهر می کرد تا به نقد دستگاه حاکم بپردازد. روزی زبیده خاتون همسر هارون الرشید با ندیمه های خود به حمام می رفت و دید بهلول سنگ هایی را روی هم می چیند و می گوید این خانه ها، خانه های بهشتی است و من اینها را به شما می فروشم و یکی از خانه ها را به بهایی بسیار اندک به زبیده خاتون فروخت. شب همسر هارون الرشید به خانه برگشت و هارون خواب دید باغی مصفا با خانه ای زیبا در بهشت به همسرش تعلق گرفته. ماجرا را از او پرسید و فردا تصمیم گرفت به نزد بهلول رود و خانه ای از او بخرد. بهلول قیمتی به او پیشنهاد داد که بیش از ثروت دربار. وقتی هارون از او پرسید چرا این مبل گزاف را از من طلب می کنی در حالی که خانه بهشتی را به بهایی بسیار اندک به همسر من فروخته ای گفت: زبیده خاتون بهشت را نادیده از من خرید.

نویسنده کتاب «شهید و شهادت» در ادامه بیان کرد: همسران شهید شما بهشت را نادیده خریده اند. فرهنگ ما فرهنگ توحیدی است و زندگی زیر پرچم ولایت خوشایندترین اتفاق ممکن است.

در پایان این مراسم منیر غیبی کارگردان فیلم «ویلایی ها» و عوامل این فیلم تقدیر شد.

غیبی بیان کرد: یکی از دلایلی که باعث شد من به فیلسمازی روی بیاورم این بود که نمی توانستم آنچه در ذهن دارم به زبان آورم و در قالب کلمه بیان کنم. این بود که سینما را انتخاب کردم.

کارگردان فیلم «ویلایی ها» گفت: چند دقیقه پیش با دوستان و همکاران خود خاطرات این فیلم را مرور می کردیم و از سختی های فیلمبرداری در اندیشمک و دمای بالای ۵۷ درجه می گفتیم اما شنیدن گوشه کوچکی از خاطرات شما باعث شد همه آنها سختی ها را فراموش کنیم و به این نتیجه برسیم که همه آن دشواری ها در برابر مرارت هایی که شما تحمل کرده اید بسیار اندک است و حالا بودن در این فضا برای ما کفایت می کند.

همچنین فرزند شهید عبدالله رودکی اجرای بخش هایی از این مراسم را برعهده داشت.

منبع: مهر

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: