جنجال «آتش و خشم» برای ترامپ (۴) ــ انتقامی که داماد ترامپ از اطرافیان رئیس‌جمهور می‌گیرد

کدخبر: 2155450

باوجود مخالفت قانون و چهره بهت‌زده اطرافیانش، ترامپ به این نتیجه رسیده بود که کاخ سفید را با کمک خانواده‌اش اداره کند. همه ترامپ‌ها به‌ غیر از همسرش که به طرز عجیبی اصرار داشت در نیویورک باقی بماند، همه به کاخ سفید انتقال پیدا کردند و مسئولیت گرفتند.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، مایکل وولف در ادامه فصل دوم از کتاب «آتش و خشم، کاخ سفید ترامپ» به مباحث و دعواهایی که برای انتخاب رئیس کارکنان کاخ سفید در اولین روزهای انتخاب شدن ترامپ به عنوان رئیس جمهور شکل گرفت می پردازد. او علت اصلی دشمنی ترامپ با بسیاری از رفقای دیرینش را نفوذ جارد کوشنر بر ترامپ می داند.

جانشین ترامپ دامادش بود. در کمپین انتخاباتی ترامپ، پس از ماه ها آشفتگی و بی حوصلگی (که بیشتر شامل حال خانواده و کارمندان ترامپ می شد تا شخص او) کوشنر سرانجام وارد کارشده و به یکی از مؤثرترین آدم های اطراف ترامپ تبدیل شد. او همیشه در نزدیکی ترامپ قرار داشت و تنها زمانی که لازم بود صحبت می کرد؛ همیشه دیدگاهی آرام و دلپذیر ارائه می داد. کوری لواندووسکی به جارد لقب پیشخدمت داده بود. ترامپ به این عقیده رسیده بود که دامادش به دلیل اینکه می داند چه زمانی از سر راه او کنار برود، به صورت منحصربه فردی باهوش است.

باوجود مخالفت قانون و چهره بهت زده اطرافیانش، رئیس جمهور منتخب به این نتیجه رسیده بود که کاخ سفید را با کمک خانواده اش اداره کند. همه ترامپ ها به غیر از همسرش که به طرز عجیبی اصرار داشت در نیویورک باقی بماند، همه به کاخ سفید انتقال پیدا کردند و مسئولیت هایی شبیه به مسئولیت شان در سازمان ترامپ بر عهده گرفتند و هیچ کس هم علیه این تصمیم حرفی به میان نیاورد. درنهایت این «آن کوتلر» حامی ترامپ در جناح راست بود که او را به گوشه ای کشید و گفت: «هیچ کس آشکارا این حرف را به تو نمی زند اما نمی توانی، یعنی ازنظر قانونی نمی توانی فرزندانت را به استخدام کاخ سفید دربیاوری». ترامپ در پاسخ بیان کرده بود که این حق را دارد که از فرزندانش کمک بخواهد و در عین حال از او خواسته بود که شرایطش را درک کند. او گفت: «این ها خانواده من هستند و این مسئله قدری پیچیده است». کارمندان ترامپ در کاخ سفید به این نتیجه رسیده بودند که نه تنها به کار گماشتن جارد کوشنر در کاخ سفید مخالف قوانین است، بلکه نکته مهم در رفتار ترامپ این است که خانواده و منافع آن ها را به هر چیز دیگری ترجیح می دهد. پس از مدت ها بحث و مخالفت مشاوران و کارمندان کاخ سفید او درنهایت پذیرفت که حداقل دامادش را به عنوان رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید به کار نگیرد.

اگر قرار نبود جارد کوشنر رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید شود، این کریس کریستی فرماندار نیوجرسی بود که ازنظر ترامپ باید این سمت را بر عهده می گرفت. او و رودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک تنها کسانی بودند که حداقل پیشینه ای در سیاست داشتند. کریستی نیز مانند بسیاری از دوستان ترامپ فراز و نشیب های زیادی در دوستی با ترامپ و البته در دوران انتخاباتی ترامپ داشت، در زمان انتخابات او سعی می کرد خود را از کمپین انتخاباتی مسلماً بازنده ترامپ بیرون بکشد و بعد از مشخص شدن نتایج انتخابات سعی کرد دوباره به حلقه نزدیکان ترامپ بازگردد. دوستی ترامپ و کریستی به سال ها پیش بازمی گشت؛ به زمانی که ترامپ سعی داشت به بزرگ ترین و صاحب نفوذترین سرمایه گذار و مالک صنعت قمار و بازی در شهر آتلانتیک تبدیل شود و البته در این راه شکست خورد. او در این راه رقابت شدیدی با «استیو یان» پرنفوذترین سرمایه دار در عرصه بازی و قمار در لاس وگاس داشت.

ترامپ زمانی که کریستی برای رقابت جهت فرمانداری آتلانتیک پا به میدان مبارزات انتخاباتی گذاشت از او حمایت کرد تا بتواند وارد کسب وکار قمار در آتلانتیک شود. او بعد از این در سال های 2012 و 2013 نیز که دوران مبارزات انتخاباتی برای ریاست جمهوری بود و کریستی نیز در این رقابت ها شرکت داشت از او حمایت کرد. او بعد از شکست در وارد شدن به سرمایه گذاری در کلوپ های قمار، به سمت تهیه شوهای تلویزیونی رفت و درعین حال گمان می کرد که در صورت انتخاب شدن کریستی به عنوان رئیس جمهوری می تواند معاون اول او نیز باشد. ترامپ در اوایل مبارزات انتخاباتی اعلام کرده بود که در مقابل کریستی قرار نمی گیرد و در صورتی که او در این رقابت ها نامزد شود، ترامپ دیگر به فکر نامزدی در انتخابات نخواهد بود اما به وجود آمدن یک رسوایی سیاسی برای کریستی باعث شد که ترامپ نیز در تصمیم خود صرف نظر کند. ماجرا از این قرار بود که همکاران کریستی برای تضعیف موقعیت یکی از شهردارانی که با کریستی دشمن بود، دوربین های کنترل ترافیک روی پل جورج واشنگتن را از کار انداختند. این رسوایی برای کریستی به قیمت بیرون رفتن از رقابت های انتخاباتی در فوریه سال 2016 بود. ترامپ البته این کار کریستی را توجیه کرده و گفته بود در هر صورت نیوجرسی میدان رقابت بوده است!

کریستی درنهایت به نفع ترامپ از رقابت های انتخاباتی کنار کشید و البته معتقد بود که ترامپ صراحتاً به او وعده معاون اولی داده است. ترامپ از اینکه نمی توانست معاون اولی را به کریستی بدهد واقعاً ناراحت بود. اما همان قدر که ساختار سیاسی حزب جمهوری خواه ترامپ را نمی خواست، به همان میزان نیز از کریستی متنفر بود. به همین دلیل کریستی درنهایت شغل مدیریت دوران انتقال ریاست جمهوری و همچنین وعده گرفتن شغلی مانند رئیس دادگستری و یا رئیس کارکنان کاخ سفید را از ترامپ دریافت کرد.

اما کریستی زمانی که دادستان فدرال در نیوجرسی بود، چارلز کوشنر، پدر جارد کوشنر را در سال 2005 به زندان انداخته بود. چارلز کوشنر که به تقلب و فریب مالیاتی متهم شده بود، یک فاحشه را استخدام کرده بود که برادرش را به دام بیندازد و از او اخاذی کند. برادر چارلز کوشنر قرار بود به عنوان شاهد، در مورد اتهام او در دادگاه شهادت دهد و دشمنی بین دو برادر در نهایت پدر جارد کوشنر را به زندان انداخت. به نظر می رسید که حضور کریستی در نزدیکی ترامپ به شدت جارد کوشنر را معذب می سازد. او تصمیم گرفته بود که انتقام سختی از کریستی بگیرد و به همین دلیل اجازه نداد هیچ شغلی به کریستی برسد. البته با وجود اینکه جارد کوشنر افسار همه کاره ای ترامپ را در دست گرفته و هیچ فضایی برای ورود افراد دیگر به حلقه نزدیکان ترامپ را باز نمی گذاشت، در مورد ماجرای انتقام، این ایوانکا ترامپ بود که کار کریستی را برای همیشه یکسره کرد. او بود که به پدرش توصیه کرد که از کریستی در هیچ منصبی در کاخ سفید استفاده نکند چراکه اعتقاد داشت این مسئله برای او خانواده اش بسیار پرهزینه و سخت خواهد بود. همین راهکار کریستی را از حلقه نزدیکان ترامپ برای همیشه بیرون راند.

اخلاق بنون و زیرآب زنی مرداک

بنون درنهایت مدیر موفقی برای این کار به نظر می آمد. ترامپ که از صحبت های بنون وحشت زده و در عین حال شگفت زده می شد - لحن بنون همیشه ترکیبی از توهین ها، نقل قول های تاریخی، بینش رسانه ای، شعارها و اهداف دست راستی و جملات انگیزشی بود - تصمیم گرفت او را به عنوان رئیس کارکنان کاخ سفید به دایره میلیاردرهای اطرافش معرفی کند اما درنهایت همه او را مسخره و محکوم کردند. با این حال ترامپ تلاش کرد نظر مساعد تعداد زیادی از اطرافیانش را در این خصوص جلب کند. در هفته های منتهی به انتخابات، ترامپ لقب چاپلوس را به بنون داده بود چراکه او تنها کسی بود که همچنان معتقد بود ترامپ برنده انتخابات است. اما حالا اعتبار بیشتری برای او قائل بود و معتقد بود او قدرتی عرفانی دارد و با اینکه هیچ تجربه سیاسی قبلی ندارد، تنها شخصی است که قادر است دیدگاهی منسجم و کامل در مورد پوپولیسم به ترامپ داده و او را در تأثیرگذاری بر افکار عمومی یاری کند. او بود که در کل «ترامپیسم» را به وجود آورده بود. نیروهای مخالف بنون - که بیشتر آن ها را افراد جمهوری خواه مخالف حزب تی پارتی تشکیل می دادند - در واکنش نشان دادن سریع بودند.

مرداک دشمن اصلی استیو بنون به ترامپ گفته بود که بنون، گزینه خطرناکی است. جو اسکاربورو، نماینده سابق کنگره و مجری برنامه های تلویزیونی MSNBC که برنامه اش با نام «صبح با جو» از برنامه های موردعلاقه ترامپ است، به رئیس جمهور منتخب گفته بود که اگر استیو بنون، رئیس کارکنان کاخ سفید شود، «واشنگتن در آتش خواهد سوخت». درواقع بنو مشکلاتی بیشتر از مشکلات سیاسی داشت. او عمیقاً غیر سازمان دهی شده وقتی بر مسئله ای تمرکز می کرد، دیگر تمام مسائل دیگر را بی اهمیت می دانست و ذهن تک محوری داشت. او می توانست بدترین مدیری باشد که تابه حال دیده اید. جواب تلفن را هم نمی توانست بدهد. ایمیل ها را به صورت تک کلمه ای جواب می داد به دلیل اینکه تا حدی در مورد ایمیل و نامه نگاری از طریق آن پارانویا داشت و گمان می کرد که همه چیز ردیابی می شود. او از کلمات رمزگذاری شده استفاده می کرد. او دستیاران و یادآوری کنندگان قرارهای کاری اش را هم سرکار می گذاشت. نمی توانستید یک قرار ملاقات درست با او بگذارید و حتماً باید یک دفعه سر راهش سبز می شدید تا بتوانید با او دیدار کرده و یا صحبت کنید. حتی جانشین کلیدی او، الکساندرا پرات که زنی با روابط عمومی بالا است نیز به همین میزان بنون سازمان نیافته است. بن.ن بعد از سه ازدواج همچنان زندگی مجردی خود را دریکی از دفاتر سایت بریت بارت زندگی می کند زندگی ای به مراتب به هم ریخته تر از اخلاقش. هیچ آدم دیوانه ای استیو بنون را برای شغلی که باید سر رأس ساعت خودت را به قطار برسانی استخدام نمی کند.

انتخاب پریباس به عنوان رییس ستاد کارکنان کاخ سفید

درنهایت، رینز پریباس باقی ماند. برای کنگره، او تنها رهبر قابل قبول در میان رقیبان بود. پریباس نیز از فرصت استفاده کرد و به سرعت وارد لابی شدیدی با پل رایان رئیس مجلس نمایندگان و رهبر اکثریت سنا میچ مک کانل شد. اگر آن ها قرار بود با بیگانه ای مانند دونالد ترامپ کنار بیایند، بهترین راه این بود که از یکی از اعضای خود که به ترامپ نزدیک است استفاده کنند. پریباس 45 ساله، نه سیاستمدار بود و نه استراتژیست. او کارگر سیاسی بود یکی از قدیمی ترین حرفه ای ها و از جمع کنندگان کمک های مالی.

پریباس فردی با سابقه خانوادگی متعلق به طبقه کارگراز نیوجرسی و سپس ویسکانسین است که در سن 32 سالگی برای اولین و آخرین مرتبه برای یک سمت انتخابی اقدام کرد؛ او برای سنای ایالت ویسکانسین اقدام کرد و شکست خورد. او به عنوان رئیس حزب ایالتی و سپس مشاور کمیته ملی جمهوری خواهان شد. در سال 2011 از این سمت استعفا داد. زمانی که ترامپ برای نامزدی حزب جمهوری خواه برای انتخابات ریاست جمهوری اقدام کرد، اعضای این حزب معتقد بودند که ترامپ در این انتخابات بازنده خواهد شد و به همراه خود حزب جمهوری خواه را نیز نابود می کند. زمانی که ترامپ در نهایت به عنوان نامزد نهایی حزب انتخاب شد، پریباس تحت فشار زیادی قرار گرفت که منابع مالی حزب را به سمت ترامپ نبرد و یا اینکه به طور کامل کمپین تبلیغاتی ترامپ را ترک کند. پریباس که خود را قانع ساخته بود که ترامپ درنهایت می بازد، اما درعین حال به این نتیجه رسیده بود که ترامپ بدون کمک رهاشده است و به همین دلیل بدون توجه به فشارها به کار خود ادامه داد. اینکه او همچنان در آن وضعیت به کار خود ادامه داد، چهره ای قهرمان به پریباس داد و او درنهایت به بهترین گزینه برای رئیس کارکنان کاخ سفید تبدیل شد.

اولین تجربه پریباس از ملاقات با ترامپ و گفت وگوی طولانی با او عجیب بود. او احساسی از عدم اطمینان و ناراحتی داشت چراکه در تمام طول جلسه ترامپ تنها متکلم وحده بود و مدام صحبت های خود را تکرار می کرد. یکی از دستیاران ترامپ قبل از برگزاری این جلسه به پریباس گفته بود: «خوب قرار ما این است. در طول این جلسه یک ساعته، ترامپ به مدت 54 دقیقه پشت سر هم حرف می زند و مدام حرف هایش را تکرار می کند. تو هم فقط می توانی یک نکته برای جمع بندی کار بگویی که هر وقت دیدی فرصت مناسب است، آن را بگو وگرنه وقت خاصی در اختیارت قرار نمی گیرد».

انتصاب پریباس به عنوان رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید، در نیمه ماه نوامبر اعلام شد و بنون را در سطحی نابرابر با او قرارداد. ترامپ همواره بر این تمایل طبیعی خود که اجازه ندهد هیچ کس قدرت واقعی را داشته باشد، تأکید می کند. پریباس حتی با عنوان شغلی بالایی که دارد می تواند یکی از ضعیف ترین افراد موجود در تیم ترامپ باشد. این در مورد دیگر روسای کاخ سفید نیز حکایت درستی بود. تام باراک می توانست پریباس را که به نوعی رئیس او حساب می شد دور زده و مستقیماً با شخص رئیس جمهور صحبت کند. موقعیت جارد کوشنر به عنوان داماد ترامپ و دستیار او نمی توانست برای ترامپ مشکلی ایجاد کند زیرا قدرت در نهایت در دست خود او باقی می ماند. استیو بنون نیز به عنوان تنها صدای ترامپیسم در کاخ سفید تنها به ترامپ پاسخ می داد و به صورت مستقیم تنها با رئیس جمهور در تماس بود. در حقیقت در مدل مدیریتی ترامپ می توانست یک سمت بین چند نفر تقسیم شود و هیچ کدام ندانند که در واقع این سمت به هیچ کدام از آن ها نرسیده است! جیم بیکر، رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید در دوران رونالد ریگان و جورج دبلیو بوش، و مدل همه مدیران دیگر در کاخ سفید برای مدیریت جناح غربی کاخ، به پریباس توصیه کرده بود که این شغل را نپذیرد.

دگرگونی شخصیت ترامپ بعد از انتخابات

تناسخ و دگرگونی ترامپ از نامزد مضحک و جوک انتخاباتی سال 2017 تا تبدیل شدن به صدای مردمان خاموش و تبدیل شدن به رئیس جمهور منتخب هیچ حس و بازتاب خاصی در احساسات او به وجود نیاورد. بعد از شوک اصلی انتخاب شدن او به عنوان رئیس جمهور، ترامپ به خود به عنوان پیروز غیرقابل اجتناب انتخابات نگاه کرد. او تصور می کرد که بعد از پیروزی نگاه رسانه ها به او از منظر هیبت و بزرگی و شکوه فردی باشد که هر چه با او دشمنی کردند باز هم پیروز شد. او به این فرمول دوتایی اعتقاد داشت: رسانه هایی مهاجم که می توانند تبدیل به یکی از رسانه های طرفدار رئیس جمهور باشند. با این حال رسانه ها با وحشت و تهاجم به او نگاه می کردند. این در شرایطی است که تا پیش از این رسانه ها بر اساس پروتکل هایی که داشتند بدون توجه به اینکه چه کسی بر سرکار آمده است نیاز به نفوذ به کاخ سفید و تأثیرگذاری بر رئیس جمهور داشتند. برای ترامپ غیرقابل قبول بود که کسانی که به او انتقاد کرده بودند که چرا بحث تقلب در انتخابات را مطرح کرده است، او را به عنوان رئیس جمهوری غیر مشروع می شناسند. ترامپ سیاستمدار نبود که بتواند تقسیمات در مورد حمایت و تشویق یک عده و انتقاد عده دیگری را بپذیرد، او فروشنده و تاجری بود که نیاز داشت اجناسش فروش رود به همین دلیل به طرز باورنکردنی ای هنوز تکرار می کرد: «من برنده ام، من بردم، من بازنده نیستم».

بنون ترامپ را به عنوان یک ماشین ساده توصیف می کرد. سوییچ روشن آن پر از مهربانی بود و سوییچ خاموش او به نشانه تلخی. وولف بر این عقیده است که به همین دلیل ترامپ دیگر به رسانه ها روی خوش نشان نداد و هرقدر آن ها تهاجمی تر شدند، او نیز تهاجمی شد. این در حالی است که او در قبال دیگر افرادی که بعد از انتخابات به او روی خوش نشان داده بودند، روی خوش نشان می داد و این نزدیکان ترامپ را شگفت زده می کرد. درهرصورت تاجر، تاجر است و اگر کسی در هر شرایطی به سمتش برود، او نیز بنا به منافع خود به سمت آن ها می رود.

در ادامه وولف به چند نمونه از این اقدامات ناگهانی و تاجرمآبانه ترامپ که نزدیکانش را به شدت شوکه کرده است اشاره کرده است. یکی از این افراد، «جف بزوس» کمپانی آمازون بود که حالا صاحب نشریه واشنگتن پست نیز شده بود. ترامپ در دوران انتخاباتی گفته بود که آمازون در حال فرار از مالیات است و اگر پیروز شود، «آن ها مشکلات اساسی پیدا خواهند کرد». اما بعد از ملاقات با بزوس، ترامپ به یک باره از او به عنوان یک «نابغه سطح بالا» یادکرد. «الون ماسک» میلیاردر بزرگ و طراح و اجرا کننده اصلی سفر به مریخ، از ترامپ خواست که به او در پیشبرد پروژه سفر به مریخ یاری کند و ترامپ بلافاصله این مسئله را قبول کرد. استفن شوارزمن رئیس گروه بلک استون که یکی از دوستان جارد کوشنر نیز هست، پیشنهاد کرد که سازمان دهی یک گروه مشاوره تجاری را برای ترامپ انجام دهد و رئیس جمهور منتخب به سرعت این پیشنهاد را پذیرفت. در روز چهاردهم دسامبر هیئتی بلندپایه از «سیلیکون ولی» در برج ترامپ به دیدن او رفتند. باوجوداینکه ترامپ در طول دوران مبارزات انتخاباتی اش بارها صنعت تکنولوژی را موردانتقاد قرار داده بود، بعدازاین دیدار با رابرت مرداک به صورت تلفنی گفت وگو کرد و در وصف خود از این دیدار گفت: «عالی! جلسه عالی ای داشتیم. واقعاً خوب بود. این آدم ها واقعاً به کمک من نیاز دارند. اوباما زیاد هم از آن ها خوشش نمی آمد قوانین و مقررات زیادی برایشان گذاشته بود. این واقعاً فرصت مناسبی برای من است که به آن ها کمک کنم.» مرداک گفت: «دونالد! برای هشت سال تمام این افراد اوباما را در جیبشان داشتند. آن ها بودند که عملاً دولت را اداره می کردند. آن ها به کمک تو نیازی ندارند.» ترامپ به او می گوید که این افراد در مورد برخی ویزاهای کاری مشکلاتی دارند و من باید آن ها را حل کنم. مرداک اما از این حرف تعجب می کند و این کار را برخلاف قوانین می داند که ترامپ می خواهد در مورد محدودیت مهاجرت به اجرا بگذارد. ترامپ اما می گوید فکری به حال این ماجرا می کند. مرداک اما از کوره در می رود و پشت تلفن فریاد می زند: «عجب مردک احمقی!» و گوشی را قطع می کند!

منبع: تسنیم

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: