آشنایی با صنعت سینمای جهان

بورکینافاسو را با سینما بشناسید/ از استعمار تا استقلال

کدخبر: 2182621

بورکینافاسو یکی از مهم ترین کشورهای دارای سینما در قاره آفریقا و به اعتقاد بسیاری منزلگاه سینمای این قاره است.

خبرگزاری مهر-گروه هنر-محمدامین شکاری: بورکینافاسو در غرب قاره آفریقا و پایین صحرای بزرگ در همسایگی ۶ کشور مالی، نیجر، بنین، توگو، غنا و ساحل عاج قرار دارد. این کشور که از اواخر دهه ۵۰ تا اواسط دهه ۸۰ میلادی با نام جمهوری ولتای علیا در دنیا شناخته می شد در سال ۱۹۸۴ با دستور توماس سانکارا رییس جمهوری وقت آن کشور به بورکینافاسو (سرزمین مردان درستکار) تغییر نام یافت. بورکینافاسو از دو کلمه محلی بورکینا به معنی (مردان درستکار) و فاسو به معنی (سرزمین) تشکیل می شود. زبان رسمی مردم این کشور فرانسوی است هرچند گروه های قومی مختلف با زبان های محلی خود مانند فولانی، موسی و... صحبت می کنند. در این کشور نژادهای متفاوتی چون موسی، فولا، لوبی و بوبو وجود دارد که نژاد موسی پرجمعیت ترین آنهاست. ۶۰ درصد مردم بورکینافاسو مسلمان و ۲۳ درصد آن ها مسیحی و بقیه پیرو ادیان محلی هستند. بورکینافاسو در دهه های گذشته گرفتار خشکسالی شدیدی بوده و یکی از فقیرترین کشورهای جهان است به طوری که در سال ۲۰۰۵ توسط سازمان ملل به عنوان سومین کشور فقیر دنیا معرفی شد و گفته می شود بیش از ۵۰ درصد مردم این کشور با درآمد روزانه تنها یک دلار زندگی را می گذرانند. با این وجود همواره از بورکینافاسو به عنوان یکی از صاحب سینماترین کشورهای قاره آفریقا یاد می شود.

بیشترین اعتبار سینمای بورکینافاسو مربوط به جشنواره معتبر فسپاکو (FESPACO) است که در سال ۱۹۶۹ در شهر اواگادوگو پایتخت این کشور پایه گذاری شد و از آن به عنوان بزرگترین و مهم ترین جشنواره سینمایی قاره آفریقا یاد می شود. با این حال این کشور در طول سال های گذشته منبع بسیاری از فیلم های تحسین شده آفریقای سیاه در محافل مهم سینمایی نیز بوده است.

ورود سینما به این کشور

سینما برای اولین بار زمانی پایش را به این سرزمین گذاشت که تعدادی مستند آموزشی زیر نظر حکومت استعماری فرانسه در دولت ولتای علیا که نام سابق این کشور بود ساخته شد. تمرکز این آثار بیشتر بر سوادآموزی، بخش سلامت، کشاورزی و آموزه های شهری بود.

پس از استقلال این کشور از استعمار فرانسه در سال ۱۹۶۰ به دلیل نبود آموزش سینما در میان مردم، فیلم ها به دست فرانسوی ها و البته به سفارش دولت ساخته می شد. «در نیمه شب، استقلال» (۱۹۶۰) و «امید یک ملت» (۱۹۶۱) از مهم ترین این آثار بودند که در راستای ایجاد اتحاد، میان جمعیت ناهمگون جمهوری ولتای علیا ساخته شدند و به گونه ای در ستایش استقلال کشور بودند. از فیلم مستند «در نیمه شب، استقلال» ساخته سرژ ریچی که به جشن های استقلال چهار کشور جمهوری داهومی (بنین)، نیجر، جمهوری ولتای علیا (بورکینافاسو) و ساحل عاج می پردازد به عنوان اولین فیلم تولید شده در این کشور یاد می شود.

با این حال مهم ترین رویداد تاریخ سینمای بورکینافاسو در اواخر دهه ۶۰ میلادی با تاسیس جشنواره سینمایی پان آفریقا در شهر اواگاداگو پایتخت این کشور رقم خورد. به اعتقاد بسیاری از مورخان سینما، اهمیت این جشنواره که بعدها در سال ۱۹۷۲ به فسپاکو تغییر نام یافت و تا به امروز نیز با همین اسم شناخته می شود در این بود که برای اولین بار تصویر سیاهان آفریقا که توسط خود آنها ترسیم شده بود برای مخاطبان آفریقایی نمایش داده می شد. این جشنواره در سال ۱۹۶۹ به همت گروهی از عاشقان سینمای این کشور شامل فرانسوا باسولت، علی متا سالمبر و کلود پریوکس (مدیر مرکز فرهنگی فرانسه-ولتا) با حضور ۲۳ فیلم از پنج کشور آفریقایی (سنگال، ساحل عاج، ولتای علیا، نیجر و کامرون) و دو کشور اروپایی (فرانسه و هلند) برگزار و با استقبال ده هزار نفری مخاطبان سینما مواجه شد. در همان سال های ابتدایی شکل گیری جشنواره بسیاری از بزرگان سینمای قاره آفریقا همچون سلیمان سیسه (مالی)، مد هاندو (موریتانی)، عمرو گاندا (نیجر) برای دیده شدن فیلم های خود به این جشنواره می آمدند.

امروزه جشنواره فسپاکو که به صورت دوسالانه در سال های متناوب با جشنواره فیلم کارتاژ تونس برگزار می شود از بیش از ۱۰۰ فیلم در بخش های متنوعی همچون فیلم بلند، فیلم کوتاه، مستند و... میزبانی می کند و جایزه اصلی آن نیز موسوم به «اسب طلایی» ارزشی معادل ۴۰ هزار دلار دارد.

یک سال پس از تاسیس جشنواره در سال ۱۹۷۰، حکومت جمهوری ولتای علیا (بورکینافاسو) با اختصاص مالیات ۱۰ درصدی برای تمام فیلم های خارجی که در سینماهای این کشور به نمایش‌ درمی آمد و واگذاری یارانه برای ساخت فیلم، سینمای این کشور را ملی اعلام کرد. این فرمان موجب مجادله ای میان حکومت و کمپانی های فرانسوی سکما (Secma) و کوماسیکو (Comacico) دو کمپانی اصلی کشور شد و آنها برای مقابله با این موضوع بهای بلیت سینما را افزایش داده که این اقدام با نارضایتی و استقبال کم مردم مواجه شد. در درون این کشمکش ها کمپانی «سوناوسی» که بعدها به «سوناسیب» SONACIB (مخفف انجمن ملی سینمای بورکیناب) تغییر نام یافت با هدف حمایت از فیلمسازان ملی ایجاد شد. این اتفاق منجر به تولید اولین فیلم داخلی این کشور به نام «خون پاریاها» (Blood of the Pariahs) ساخته ممدو جیم کولا (Mamadou Djim Kola) در سال ۱۹۷۲ شد. فیلم ۱۶ میلی متری «خون پاریاها» درباره دختر دانش آموزی است که با وجود این که خانواده اش خود را مترقی می دانند نمی تواند با پسر مورد علاقه اش که از طبقه پایین جامعه است ازدواج کند.

این کشور پس از ساخت این فیلم با چندین اقدام نوآورانه دیگر خود را به عنوان یکی از پویاترین کشورهای قاره آفریقا در زمینه سینما معرفی کرد از جمله این اقدامات ایجاد اولین مدرسه فیلمسازی در قاره آفریقا با نام اختصاری (INAFEC) «موسسه آموزش و پرورش سینمایی آفریقا» در سال ۱۹۷۶ بود که استادانی چون گاستون کابوره در آن به تدریس سینما برای نوآموزان این عرصه مشغول بودند. این موسسه که به تولید فیلم در این کشور بسیار کمک کرد پس از سال ۱۹۸۶ به دلیل مشکلات بسیار دیگر نتوانست به فعالیت خود ادامه دهد.

«هدیه خدا» از جمله فیلم های پسااستعماری است که در پی استفاده سینما به عنوان ابزار افزایش آگاهی و بازپس گیری تاریخ و فرهنگ آفریقا از دهه ها سرکوب از جانب استعمار و فراموشی تحمیلی آن بود بعد از ساخت فیلم «خون پاریاها» به مدت یک دهه سینمای بورکینافاسو فروغ چندانی نداشت تا این که در اوایل دهه ۸۰ میلادی اولین فیلم بلند ۳۵ میلیمتری این کشور به نام «هدیه خدا» (۱۹۸۳) توسط گاستون کابوره (Gaston Kaboré) کارگردان شناخته شده بورکینابی (اصطلاحی که به اهالی بورکینافاسو گفته می شود) ساخته شد. داستان فیلم براساس افسانه سوندیاتا در دوران پیش از استعمار می گذرد. «هدیه خدا» از جمله فیلم های پسااستعماری است که در پی استفاده سینما به عنوان ابزار افزایش آگاهی و بازپس گیری تاریخ و فرهنگ آفریقا از دهه ها سرکوب از جانب استعمار و فراموشی تحمیلی آن بود.

دهه ۸۰ دوران پرآشوبی برای کشور بورکینافاسو بود. اتفاقاتی از قبیل ظهور توماس سانکارا مشهور به «چه گوارای آفریقا» و تغییرات اساسیش در سیاست کشور تا جنگ کوتاه اما خونین با همسایه خود مالی و سرانجام کودتای کمپائوره علیه سانکارا و مرگ انقلابی محبوب بورکینافاسو سینمای این کشور را نیز تحت تاثیر قرار داد.

در خلال همین دهه فیلم ها عمدتا به عنوان بازوی سیاسی دولت کاربرد داشتند. از نمونه این آثار می توان به «انتخاب» (۱۹۸۷) ساخته ادریسا اودرائوگو اشاره کرد فیلم داستان خانواده ای است که کمک های بین المللی را رد و به جای آن یک قطعه زمین لم یزرع را با موفقیت به کشت می رسانند. این فیلم یک مساله مهم اجتماعی را شناسایی کرده و به تشریح چگونگی حل آن توسط دولت می پردازد.

در اغلب کارهای اودرائوگو که یکی از تحسین شده ترین فیلمسازان بورکینافاسوست تقابل میان جامعه شهری و روستایی و سنت و مدرنیته همواره مورد بررسی قرار می گیرد. او در دهه ۸۰ فیلم موفق دیگری به نام «مادربزرگ» را ساخت که به رابطه کودکی ده ساله با پیرزنی که اهالی روستا به جادوگری متهمش کرده اند می پردازد. این فیلم در جشنواره کن سال ۱۹۸۹ جایزه معتبر فیپرشی را به صورت مشترک با فیلم «جنسیت، دروغ و نوار ویدیویی» اثر استیون سودربرگ به ارمغان آورد و همچنین به عنوان نماینده سینمای بورکینافاسو برای اسکار آن سال فرستاده شد هر چند نتوانست در میان پنج نامزد نهایی قرار بگیرد.

بسیاری از منتقدان موفق ترین اثر اودرائوگو و یکی از برجسته ترین آثار سینمای بورکینافاسو را فیلم «قانون» محصول ۱۹۹۰ می دانند. داستان این فیلم مربوط به مردی به نام ساگا است که پس از مدت ها غیبت به روستای محل زندگیش برمی گردد و متوجه می شود پدرش با نامزدش ازدواج کرده و این اتفاق موجب می شود که او از خانه بگریزد. این فیلم نیز در مجامع جهانی موفق ظاهر شد و توانست در جشنواره کن جایزه بزرگ هیات داوران را از آن خود کند.

در آغاز دهه ۹۰ دولت بورکینافاسو به منظور فعالیت بیشتر در سینما چندین توافق دو جانبه با کشورهای مختلف از جمله فرانسه، آلمان، دانمارک، سوئد و بلژیک امضا کرد. از جمله آنها توافق نامه ای بود که با فرانسه در سال ۱۹۹۱ تنظیم شد. این توافق به کارگردان های بورکینایی اجازه می داد به منظور پیشبرد اهداف خود از دولت فرانسه کمک دریافت کنند. این مساعدت ها به شکل گیری بسیاری از آثاری که امروزه مردم بورکینافاسو به آن افتخار می کنند کمک کرد، با این حال دیگر کشورهای ذکر شده کمک های خود را بیشتر معطوف به جشنواره فسپاکو کردند.

در این دوران با آزادی های سیاسی بیشتر، فیلمسازان بورکینابی بر موضوعات مختلفی همچون فساد به عنوان یک مساله کلیدی در تولید فیلم هایشان متمرکز شدند. برای نمونه در فیلم سیلماند-توربیلون (Silmandé-Tourbillon) ساخته پیر یامئگو در سال ۱۹۹۸ مساله رشوه در اعطای قراردادهای برنج ملی مورد بررسی قرار گرفت.

یکی دیگر از موضوعات مهم سینمای بورکینافاسو در این دوران، تلاش برای آشتی دادن میان سنت و مدرنیته از سوی نخبگان هنری کشور بود؛ موضوعی که پس زمینه بسیاری از فیلم های پسااستعماری در دیگر کشورهای قاره آفریقا نیز بوده است. دنی کوایته در فیلم «کیتا! صدای گریوت» (۱۹۹۵) یکی از این فیلمسازان بورکینابی بود که کشمکش میان سنت داستان گویی شفاهی و نظام آموزشی مدرن کشور را به تصویر کشید.

در دهه ۹۰ یکی از شمایل های مهم سینمای بورکینافاسو فانتا رجینا ناکرو کارگردان زن سینمای این کشور بود در دهه ۹۰ یکی از شمایل های مهم سینمای بورکینافاسو فانتا رجینا ناکرو کارگردان زن سینمای این کشور بود. او که اکثر فیلم های کوتاه اولیه اش دارای یک لحن کمدی با موضوع انقیاد زنان در جامعه آفریقا بود اولین فیلم بلند سینماییش را با نام «شب حقیقت» ساخت. این فیلم که بازتاب نمادین جدی و تاریکی از نسل کشی در کشور روانداست به شب آشتی میان دو گروه قومی، پس از 10 سال جنگ و خونریزی می پردازد. ناکرو که یکی از دانش آموخته های «موسسه آموزش و پرورش سینمایی آفریقا» بود پس از ملاقات با اودرائوگو به عنوان تدوینگر کارهای وی وارد عرصه سینما شد. او اوایل دهه ۹۰ پس از ساخت چندین فیلم کوتاه و کسب موفقیت های چشمگیر در محافل جهانی دست به ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود به نام «شب حقیقت» در سال ۲۰۰۴ زد. این فیلم ناکرو را به عنوان اولین فیلمساز زن سینمای بورکینافاسو به جهانیان شناساند.

در یک نگاه گذرا می توان گفت داستان اکثریت فیلم هایی که در کشور بورکینافاسو توسط کارگردان های بومی این کشور ساخته می شود در فرانسه می گذرد. این فیلم ها با وجود این که در محافل مهم سینمایی اروپا، جوایز بسیاری دریافت می کنند تنها برای سینماتک های هنری دنیا ساخته می شوند و در خود قاره آفریقا خارج از بخش های آکادمیک چندان شناخته شده نیستند هرچند در این میان استثنایی همچون کارهای بوبکر دیالو کارگردان مهم این روزهای این کشور نیز وجود دارد. دیالو که پسر یک دامپزشک بورکینابی است در ابتدا به عنوان خبرنگار در رسانه های این کشور فعالیت داشت. وی پس از نوشتن چندین داستان کوتاه و دو رمان وارد عرصه سینما شد و در این عرصه چندین فیلم کم بودجه اما موفق تجاری از تریلر پلیسی «تعقیب اواگا» (۲۰۰۳) گرفته تا فیلم «طلای یونگا» (۲۰۰۶) که به شیوه ای وسترن به سبک آفریقایی است و یا کمدی جنایی «سم، رئیس» (۲۰۰۶) را کارگردانی کرد. این فیلم ها همگی جزو آثار جذاب و دیدنی سینمای قاره آفریقا هستند.

اوضاع کنونی سینمای بورکینافاسو

برای بررسی اوضاع فعلی سینمای بورکینافاسو باید به دهه ۹۰ برگردیم. در نیمه دوم این دهه سینمای بورکینافاسو وارد رکودی بزرگ شد که یکی از دلایل آن به تلاش های فراوان سردمداران این کشور برای وفادار ماندن به تعهد خود به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برمی گردد. این اقدام منجر به کاهش ارزش پول ملی کشور و در نتیجه بالا رفتن هزینه سینما و کاهش قابل ملاحظه مخاطبان سینما شد، هرچند این دلیل را نمی توان تنها عامل رکود فعلی سینمای بورکینافاسو نامید و باید از تقلب و فساد گسترده اداری نیز به عنوان مانعی که باعث عدم توانایی دولت برای سرمایه گذاری در تولید فیلم شد یاد کرد. طبق آمارهای اعلام شده پروژه های پشتیبانی شده توسط دولت از ۱۶ فیلم در هر سال، بین سال های ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۴ به تنها سه یا چهار فیلم، بین سال های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ کاهش یافته است. تحلیل گران علاوه بر این انتشار قاچاق فیلم ها را به عنوان یکی دیگر از عوامل اساسی رکود فعلی سینمای بورکینافاسو عنوان کرده اند.

با توجه به آمارها تا سال ۲۰۰۳ بیشتر سینماها در کشور بورکینافاسو زیر نظر کمپانی دولتی سوناسیب مدیریت می شد و اوج دوران فعالیت این کمپانی نیز به سال ۱۹۹۵ برمی گردد؛ زمانی که این کمپانی با فروش سه و نیم میلیون بلیت به جمعیت ۱۰ میلیونی کشور موفقیت حیرت انگیزی داشت. با این حال در سال ۲۰۰۳ این کمپانی مهم فیلمسازی پس از زیان سه میلیون یورویی اعلام ورشکستگی کرد.

در پایان باید گفت که سینمای بورکینافاسو با تمام این فراز و نشیب ها و رکود فعلیش هنوز هم به خاطر تداوم موفقیت آمیز جشنواره سینمایی فسپاکو به عنوان مرکز مهم فیلمسازی در قاره آفریقا شناخته می شود. این جشنواره در کنار بخش رقابتی خود با افزودن امکانات جدید آموزشی همچون ایجاد یک مدرسه خصوصی فیلم به ریاست گاستون کابوره (این مدرسه در سال ۲۰۰۵ با نام «تصور کن» در شهر اواگادوگو برای آموزش فیلمسازان نوظهور آفریقایی ساخته شد) و یا موسسه سرمایه گذاری دولتی (IRIS) نقش فعالی در توسعه صنعت سینمای این سال های قاره آفریقا ایفا کرده است.

افتتاح اولین سالن سینمای این کشور که صرفا با انرژی خورشیدی کار می کند نیز از دیگر اتفاقات خوشایند این سال های سینمای این کشور است. این سالن سینما دارای ظرفیت ۳۰۰ نفری است و نیروی خود را تماما از خورشید می‌گیرد و از آن به عنوان سومین سالن سینمایی بزرگ در کشور بورکینافاسو یاد می شود.

رییس جمهوری وقت این کشور مارک کریستین کابوره در حاشیه مراسم افتتاح این سینما از نیاز مبرم شهر اواگادوگو به سینمایی با چنین گنجایش صحبت به میان آورد و همچنین از این شهر به عنوان «پایتخت سینمای قاره آفریقا» یاد کرد. ساخت این سالن سینما حدود سه میلیون یورو هزینه در برداشت و ایده ساخت آن توسط یک تاجر فرانسوی به نام وینسنت بلور ارایه شد. بلور کسی است که حق امتیاز تلویزیون و سینمای متعلق به گروه کانال پلاس فرانسه را به خود اختصاص داده است. این گروه تصمیم دارد حدود ۵۰ سالن سینمای دیگر در کشورهای فرانسوی زبان قاره آفریقا افتتاح کند.

منبع: مهر

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: