انصار النبی که به یاری امیرالمومنین شتافت

کدخبر: 2224159

ابو قتاده نعمان بن ربعی انصاری خزرجی از طایفه‌ بنی‌سلمه (یکی از طایفه‌های خزرج) و بزرگان انصار و اصحاب مشهور و مورد اعتماد پیامبر(ص) است. او در دوران خلفا عزلت گزید و در دوران حضرت امیر به‌ یاری ایشان شتافت.

خبرگزاری فارس ـ تاریخ: از طایفه ی بنی سلمه(یکی از طایفه های خزرج) و بزرگان انصار و اصحاب مشهور و مورد اعتماد پیامبر(ص) است. نام او را نعمان و برخی عمرو ضبط کرده اند؛امّا حارث از دیگر اسامی وی مشهورتر است.

ابوقتاده در روزگار پیامبر(ص):

حضور او در جنگ بدر مورد اختلاف است. واقدی حضور او را در جنگ بدر تأیید می کند.ابن اثیر و طبرانی نیز او را از بدریون می دانند. به روایت طبرانی در شب قبل از آغاز جنگ بدر، ابوقتاده نگهبان پیامبر اکرم(ص) بوده است. امّا در این که وی در جنگ احد و غزوات بعد از آن شرکت داشته، اتفاق نظر وجود دارد. چنان که واقدی می گوید: در غزوه احد پیامبر(ص)از مشاهده پیکر مثله شده حمزة بن عبدالمطلب و دیگر شهداء بسیار اندوهگین شد. ابوقتاده خواست قریش را ناسزا گوید، حضرت او را از این کار باز داشت و به بردباری فراخواند.

او علاوه بر حضور در غزوات، در سریه های بسیاری که گاه آن ها را نیز فرماندهی کرده، شرکت داشته است.

در سال چهارم هجری پیامبر(ص) ابوقتاده و چهار تن دیگر را برای کشتن ابورافع سلام بن ابی الحقیق به سوی قلعه ی خیبر فرستاد. زیرا ابورافع نه تنها همواره یهودیان، بلکه قبیله ی غطفان و اعراب مجاور را نیز با تعیین پاداش های بزرگ برای جنگ با آن حضرت تحریک می کرد، ابوقتاده در این مأموریّت موفق به کشتن ابورافع شد.

در غزوه غابه (ربیع الاول سال ششم هجری) که ابوقتاده، مسعده را به انتقام خون محرز بن نضله کشت، رسول اکرم(ص) او را بهترین سواران خود خواند و به فارسُ رسول الله شهرت یافت

در شعبان سال هشتم هجری، ابوقتادة بن ربعى انصارى با پانزده تن به دستور پیامبر(ص) طی سریّه ای به سرزمین محارب نجد به نام خَضِرة بر بنی غطفان حمله بردند و دویست شتر و دو هزار گوسفند و عده زیادى اسیر گرفتند. خمس غنایم را کنار نهادند و بقیه را میان مردمى که در آن سریّه حاضر بودند، قسمت کردند.

در رمضان سال هشتم هجری نیز پیامبر(ص) قبل از فتح مکه، ابوقتادة را با هشت تن به وادى اضم (ناحیه ای در سه منزلى مدینه، میان ذو خشب و ذو المروه) گسیل داشت. تا مشرکان گمان کنند، پیامبر(ص) قصد حمله بر آن ناحیه را دارد. عامر بن اضبط اشجعى در حین عبور از کنار آنان به روش مسلمانان سلام داد و مسلمانان از حمله به او خوددارى کردند؛ ولى محلّم بن جثّامه، یکی از حاضران در سریّه بر او حمله برد و او را کشت و شتر و کالاهایش را با مشکی شیر تصرف کرد.

چون به حضور پیامبر(ص) رسیدند، این آیه در مورد او نازل شد: «اى کسانى که ایمان آوردید چون در راه خدا سفر مى کنید بى اندیشه شتاب مورزید و کسى را که به شما سلام مى دهد مگویید مؤمن نیستى، مال این جهانى را مى جویید و حال آن که نزد خدا غنایم زیادى است». افراد این سریّه چون به ذو خشب رسیدند به آنان خبر رسید که پیامبر(ص) آهنگ مکه کرده است. پس آنان از راه بیبن خود را به سقیا رسانده در آن جا به پیامبر(ص) پیوستند.

در ربیع الآخر سال نهم هجری یکصد و پنجاه تن از انصار از جمله ابوقتاده، همراه علی (ع) در سریه ای به سوی قبیله طیّئ( خاندان عدی بن حاتم) برای نابودی بت فلس شرکت کرد. در این سریه علی(ع) ابو قتاده را بر اسیران گماشت.

ابوقتاده در دوران خلفا:

حضور اولیّه ابوقتاده همراه خالد بن ولید در جنگ های ردّه، نمایانگر روابط نیکوی او با خلیفه اوّل است. امّا پس از عملکرد ناروای خالد با مالک بن نویره (رئیس قبیله بنی یربوع) و کشتن او که مسلمان بود و به زنی گرفتن همسرش، روابط او و ابوبکر به سردی گرایید.

زیرا ابو قتاده پس از ماجرای مالک خشمگین از کار خالد، عمل کرد او را به ابوبکر گزارش داد و نزد ابوبکر شهادت داد که مالک بن نویره و قبیله اش اذان مى گفته و نماز مى خوانده اند، امّا ابوبکر او را به دلیل رها کردن خالد سرزنش کرد و دستور داد نزد خالد بازگردد. ابوقتاده خشمگینانه سوگند یاد کرد که دیگر هیچ گاه با خالد در زیر یک پرچم قرار نگیرد.

گویا او از این زمان تا به خلافت رسیدن علی(ع) گوشه ی عزلت اختیار کرده و جزو آن دسته از اصحاب رسول خدا(ص) بوده که از عمل کرد خلفای سه گانه ناراضی بوده است. زیرا علی رغم حضور فعّال وی در تمامی غزوه های روزگار پیامبر(ص)، منابع حضور وی را در فتوحات دوره ی سه خلیفه نخست، به سکوت برگزار می کنند و جز در مواردی نادر چون شرکت او در فتح ایران به روزگار عمر نامی از او برده نشده است.

امّا در دوره کوتاه خلافت علی(ع) در جنگ ها و حوادث زمان حضرت نقشی چشمگیر داشته است.

عبدالرحمان ابن عمره از پدرش نقل می کند که ابو قتاده (در جنگ نهروان) به على(ع) گفت: «اى امیرمؤمنان! پیامبر خدا(ص) این شمشیر را به من آویخت که دیری است در نیام مانده، وقت آن رسیده که بر ضد این قوم ستمگر که با امّت، نیرنگ کرده اند برهنه شود، اگر مى خواهى مرا همراه ببر.» این روایت دلیل دیگری بر ادعای فوق است.

ابوقتاده در دوران خلافت حضرت علی(ع) والی مکه بود. در جریان جمل هنگام ورود علی(ع) به بصره با هزار سوار تحت فرمانش حضرت را همراهی می کرد و در صفین همراه بسیاری از اصحاب مشهور پیامبر(ص) حضور داشته است. در جنگ با خوارج نیز ابوقتاده فرمانده پیادگان سپاه علی(ع) بود.

احادیث بسیاری از او در کتب حدیث چون صحاح سته و مسند احمدبن حنبل نقل شده است. ابوقتاده از جمله راویان حدیث: تقتله الفئة الباغیة مبنی بر کشته شدن عمار است.علاوه بر پیامبر(ص) از معاذ و عمربن خطاب نیز روایت کرده است.

انس بن مالک سعید بن مسیب، عطاء بن یسار، علی بن ریاح، عبدالله بن ریاح و عده ای دیگر، ازجمله پسرانش ثابت و عبدالله از او روایت کرده اند.

ابوقتادة ساکن کوفه بوده و به هنگامى که على(ع) در آن شهر بوده در گذشته است و على(ع) بر پیکرش نماز گزارده است.ولى واقدى منکر این موضوع است و مى گوید نوه ابوقتاده، یحیى بن عبدالله بن ابی قتاده مرا خبر داد که ابوقتاده در هفتاد سالگى به سال پنجاه و چهار در مدینه درگذشته است.

منابع :

نویسنده: زینب امیری

[1]. ابن الأثیر، عزالدین؛ أسد الغابة فى معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، 1409/1989 ، ج 5، ص 250.

[2]. همان، ج 3، ص 719.

[3]. همان، ج5، ص 250.

[4]. ابن حجر العسقلانى، احمد بن على؛ الإصابة فى تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الأولى، 1415/1995، ج 7، ص 272.

[5]. ابن حزم اندلسى، جمهرة أنساب العرب، بیروت ، دار الکتب العلمیة، 1418، ص360 .

[6]. الواقدی، محمد بن عمر؛ المغازى، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمى، ط الثالثة، 1409/1989، ص 1/ 387 .

[7]. أسدالغابة، ج 5، ص 250.

[8]. هیثمی، علی بن ابی بکر؛ مجمع الزوائد، بیروت، بی جا، 1402ق/1982م، ج9، ص 319.

[9]. أسدالغابة، ج 5، ص 250.

[10]. المغازى ج 1، ص 289 - 290.

[11]. اسامی چهار تن دیگر عبارتند از: عبد الله بن عتیک، عبد الله بن انیس، ابو قتاده، اسود بن خزاعى و مسعود بن سنان، همان، ص 391 .

[12]. از یهودیانی که پیوسته علیه مسلمانان فعالیّت می کرد.

[13]. همان.

[14]. همان، ج 2، ص 537 - 538.

[15]. ابن عبد البر، أبو عمر یوسف؛ الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، تحقیق على محمد البجاوى، بیروت، دار الجیل، 1412/1992، ج 2، ص 584 .

[16]. المغازى، ج 2، ص 762 و تاریخ الطبری، ج 2، ص 600 و الإصابة، ج 7، ص 273.

[17]. أسدالغابة، ج 5، ص250 و الاصابة، ج 7، ص 273.

[18]. المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین؛ التنبیه و الإشراف، تصحیح عبد الله اسماعیل الصاوى، القاهرة، دار الصاوی، بى تا( افست قم مؤسسة نشر المنابع الثقافة الاسلامیة)، ص231.

[19]. الحموى، یاقوت بن عبد الله؛ معجم البلدان، بیروت، دار صادر، ط الثانیة، 1995، ج 2، ص 377.

[20]. ابن سعد، محمد؛ الطبقات الکبرى، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1410/1990، ج 2، ص 100 - 101.

[21]. اضم التنبیه والإشراف، متن، ص 231.

[22]. پیشین، ص 101.

[23]. النساء آیه 94 و براى اطلاع بیشتر از شأن نزول این آیه ر ک: طبرسى، مجمع البیان، بیروت، چاپ بیروت، 1379 ق، ج3، ص 95 .

[24]. موضعى است نزدیک مدینه ، ر.ک، معجم البلدان، ج 3، ص 228.

[25]. الطبقات الکبرى، ج 2، ص 101.

[26]. الطبقات الکبرى، ج 2، ص 124.

[27]. تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص500.

[28]. الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، 1387/1967، ج 3، ص277.

[29]. همان، ج 3، ص280.

[30]. ذهبی، محمد بن احمد؛ سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، 1405ق/1985م، ص 2/452.

[31]. هیثمی، پیشین، ج 9، ص 319.

[32]. تاریخ الطبری، ج 4، ص451.

[33]. المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین، مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409، ج 2، ص 359 - 360.

[34]. الذهبى، شمس الدین محمد بن احمد؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیة، 1413/1993، ج 3، ص 545.

[35]. الأخبارالطوال، ص 210.

[36]. احمدبن حنبل، مسند، قاهره، بی نا، 1313ق، ج5، ص 295 -311.

[37]. ابن کثیر الدمشقى، أبو الفداء اسماعیل بن عمر؛ البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، 1407/ 1986، ج 3، ص217.

[38]. ماوردى، أعلام النبوة( ماوردى)، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1409 ق ، ص 239 و الاستیعاب، ج 3، ص 1406 و الاستیعاب، ج 3، ص 1406.

[39]. ذهبی، تاریخ اسلام، ج2، ص 449.

[40]. الاستیعاب، ج 1، ص 289.

[41]. ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على؛ المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک و تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412، ج 5، ص 268 .

[42] . الطبقات الکبرى، ج 6، ص 94 و أسدالغابة، ج 5، ص 250.

پژوهشکده باقرالعلوم

منبع: فارس

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: