المیادین بررسی کرد؛ طرح تجزیه لیبی همچنان دنبال می‌شود

کدخبر: 2225601

لیبی طی هفته گذشته نیز صحنه حوادث خشونت‌بار از جمله آتش‌سوزی مخازن ذخیره نفت بود که نشان می‌دهد همچنان طرح تجزیه لیبی هدف استراتژیک این هرج‌ و مرج‌ها است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، نیروهای ارتش لیبی به فرماندهی ژنرال «خلیفه حفتر» از جمله نیروهایی است که در این کشور علاوه بر داشتن تجهیزات و مهمات بیشتر از حمایت ثابت و قدرتمند مصصر و رضایتمندی طرف‌های عربی و بین‌المللی برخوردار است و در سراسر لیبی نیز طرفدارانی دارد که در دو نقطه یکی پایان هرج و مرج و دیگری دشمنی با گروه‌های اسلامی، وجه اشتراک دارند.

شبکه المیادین در مقاله‌ای تحت عنوان «تجزیه لیبی» به قلم «محسن النابتی» نوشت: اینکه چرا نیروهای حفتر نمی‌توانند به سمت مرکز لیبی و یا شهر سرت پیشروی کنند، خود مسئله‌ای است اما چیزی که مانع این پیشروی می‌شود دیگر شبه‌نظامیان نیستند بلکه این یک تصمیم بین‌المللی است که هدف از آن محصور کردن سیطره نیروهای حفتر در شرق لیبی است و عملیات تعقیب و گریز در منطقه هلال نفتی بین نیروهای حفتری و شبه‌نظامیان وابسته به اخوان نیز تلاشی از سوی مصراته مرکز دولت کوچک غرب برای تضمین سیطره خود بر منابع طبیعی است زیرا این دولت کوچک تنها بر تجارت کالا، قاچاق انسان، مواد مخدر، اسلحه و تروریسم و غیره متکی است و حامیان آن می‌خواهند معادله مرتبط با هلال نفتی را بشکنند و یا حداقل آن را تقسیم‌بندی کنند اما افراد بی‌عقل درک نمی‌کنند که هدف از این حملات و تجاوزات مکرر آنها که با حمایت برخی طرف‌ها صورت می‌گیرد، تنها تثبیت طرح تجزیه لیبی است و نفت نیز محور درگیری است زیرا محور دیگری برای این درگیری وجود ندارد و حتی محور قبیله‌ای نیز در تبدیل شدن به محور ثابت درگیری شکست خورد.

طبق این گزارش منطقه جنوبی لیبی همچنان بلاتکلیف باقی مانده است و دولت طرابلس اگر چه در آن حضور دارد اما این حضور بی‌فایده بوده و ارتش لیبی به فرماندهی حفتر نیز با وجود تحقق نتایج اولیه اما در سیطره بر این منطقه ناکام مانده تا حدی که گفته می‌شود سیطره آن بر پایگاه‌های استراتژیک ارتش با شکست مواجه شده است و از سوی دیگر نیروهای تحت امر ژنرال «علی کنه» نیز نتوانسته‌اند در منطقه جنوب ایفای نقش چندانی داشته باشند و لذا این منطقه به سمت تغییر جمعیت و جدا شدن از بقیه قسمت‌های لیبی پیش می‌رود.

منطقه غرب یا منطقه «امازیغ» از ثبات نسبی برخوردار است و طرابلس بزرگ‌ترین نقطه تماس با تونس و الجزایر است و اتفاقاتی که در آن رخ می‌دهد بی‌ارتباط با کل منطقه مغرب عربی نیست و طرابلس از لحاظ جغرافیایی شامل سرت تا سواحل تونس می‌شود و دو شهر مصراته و طرابلس را دربرمی‌گیرد و تقریبا همه در آن حضور دارند جز نیروهای حفتر، هواداران «معمر القذافی» نیز در این منطقه حضور پررنگی به خصوص در بنی ولید دارند و گفته می‌شود که هر کس قصد سیطره بر طرابلس را دارد باید ابتدا بنی ولید را تحت سیطره خود درآورد و همین امر علت تمایل اخوان‌المسلمین برای آشتی با هواداران رژیم سابق را نشان می‌دهد و بیانگر این اصل است که ثبات در این منطقه (از سرت تا مرز دریایی تونس) با سیطره بر بنی‌ولید مرتبط است و لذا مسئولیت موفقیت یا شکست طرح تجزیه لیبی در منطقه عرب بر عهده هواداران رژیم سابق است و چنانچه آشتی محدود و محصور به منطقه غرب را بپذیرند در واقع آخرین میخ را به تابوت لیبی یکپارچه کوبیده‌اند اما اگر آشتی فراگیر ملی را بپذیرند در آن صورت آخرین میخ را بر تابوت طرح تجزیه لیبی زده‌اند زیرا وحدت لیبی با شکستن مانعی که قصد ایجاد آن در اطراف هلال نفتی و شرق و غرب آن را دارند، مرتبط است.

نویسنده در ادامه می‌نویسند که پشت هر مهره‌ای که در صفحه شطرنج لیبی به حرکت درمی‌آید، یک قدرت بین‌المللی قرار دارد که از هرج و مرج داخلی با هدف تحقق تجزیه این کشور بهره‌برداری می‌کند کما اینکه بین‌المللی شدن قضیه لیبی در واقع یک هدف صهیونیستی است و این قضیه در پرتو درگیری‌های بین‌المللی و احیای نقشه سیطره و نفوذ چنین معنا می‌شود که هیچ راهی جز تجزیه لیبی بر اساس منافع قدرت‌های درگیر وجود ندارد در حالیکه کشورهایی همانند مصر، تونس و الجزائر نیز در بهترین حالت برای تأمین امنیت مرزهای خود در برابر گروه‌های تروریستی و مهاجرت غیرقانونی تلاش کنند اما سوالی که باقی می‌ماند نقش گروه‌های ملی در مغرب عربی برای نجات خود و لیبی از سرنوشت سیاه و کمک به گروه‌های ملی لیبی در مخالفت با سناریو تجزیه این است.

منبع: فارس

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: