آمریکا و اعمال فرا سرزمینی قوانین
۶ اصل غیرقابل تغییر دیپلماسی آمریکا در غرب آسیا
در آمریکا چه جمهوری خواهان و چه دموکراتها بر سر کار باشند فرقی نمیکند آنها در عرصه سیاست خارجی در حوزه غرب آسیا (خاورمیانه) بر چند اصل ثابت استوار هستند
دکتر دارابی در یاداشتی برای صبح نو نوشت، آمریکا از خرابیها و ویرانیهای دو جنگ جهانی اول و دوم چون جان سالم بهدر برده بود، لذا توانست اقتصاد و امنیت خود را حفظ کند و در پرتو این قدرت به اروپای ویران کمک کرد و ناجی آنان شد؟!
البته کمکهای موسوم به «طرح مارشال» صرفاً به این بسنده نشد، بلکه آمریکاییان با تشکیل اتحادیه آتلانتیک شمالی (ناتو) با مشارکت اروپاییان سپر امنیتی در برابر آنچه نفوذ بلوک شرق و پیمان ورشو {اتحادیه نظامی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی با کشورهای بلوک شرق اروپا} میخواندند خود را قدرت بلامنازع برای تصمیمگیری در عرصه جهانی بر شمردند.
آمریکاییها چون طرح جامعه ملل را که بعداً به سازمان ملل متحد تغییر نام یافت نیز دادند به دروغ خود را پرچمدار دفاع از صلح جهانی خواندند.
اما تاریخ گواه دخالتها، تجاوز، اشغالگری آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم به بعد بوده است؛ جنگ ویتنام و کشتار مردم بی دفاع سرنگونی دولت آلنده و روی کار آوردن دولت نظامی و سرکوبگر پینوشه در شیلی، کودتا علیه دولت قانونی دکتر محمد مصدق در ایران و بازگرداندن شاه ایران به قدرت در طرح موسوم به آژاکس در سال 1332، تجاوز و لشگرکشی به عراق به بهانه سلاحهای کشتار جمعی که کذب بودن آن توسط «تونی بلر» نخست وزیر وقت بریتانیا و همپیمان آمریکا رسماً اعلام شد. لشکر کشی به افعانستان ، مداخله نظامی در لیبی و... چند مورد از مهمترین این مداخلات است.
آنچه که آمریکا به بهانه توسل به آن در سایر کشورها دخالت و تجاوز میکند «اعمال فرا سرزمینی قوانین» سیاستمداران و دولتمردان آمریکایی است که به نام دفاع از امنیت ملی و منافع آمریکا با همپیمانان آن صورت میگیرد.
افزون بر این «صدور ارزشهای مسلط آمریکایی» نام دیگری برای تجاوزگری آمریکاست چرا که بر این اساس آمریکاییها بر این باورند که « ارزشهای والای جهانی نزد آنان است؟!» و از نظر آنان مردم جهان را حتی با زور، تجاوز، غارت یا... باید به آن ارزشها دعوت کرد؟!
به عبارت دیگر عامل اصلی نا آرامی و آشوب در دنیای کنونی «رژیم ایالات متحده آمریکا» است. در مناظرههای تبلیغات انتخاباتی آمریکا رسماً اعلام شد که «طالبان»؛ «القاعده» و «داعش» را خود آمریکاییها ایجاد کردند و تروریسم را در دنیا گسترش دادند و این نیز از عجایب زمانه و روزگار ماست که گروهک منافقین را که در ترور و کشتار زنان و مردان بیگناه ایران و نیز عراق {در زمان صدام} در مزدوری صدام و غرب از هیچ جنایتی فروگذار نکرده است از فهرست گروههای تروریستی خارج کرد و برعکس سازمان حزب الله را که در دفاع از کیان و امنیت پایدار لبنان در برابر رژیم اشغالگر قدس نقش اصلی را داشته است و با رأی مردم در پارلمان و شوراها به عنوان منتخبان ملت خدمت میکنند در فهرست گروههای تروریستی جای داده است؟!! آنچه که آمریکا در دولت ترامپ درباره برجام و خروج از آن نسبت به ایران انجام داد نه تنها امری غریب نبود بلکه در پیشینه دیپلماسی و رفتار سیاسی آمریکاییها در گذشته و حال بارها و بارها اثبات شده است. حتی این رفتارها صدای اعتراض هم پیمانان اروپایی آمریکا را در آورده است به گونهای که وزیر اقتصاد فرانسه گفته است «آمریکا پلیس اقتصاد جهان» شده است. در آمریکا چه جمهوری خواهان و چه دموکراتها بر سر کار باشند فرقی نمیکند آنها در عرصه سیاست خارجی در حوزه غرب آسیا (خاورمیانه) بر چند اصل ثابت استوار هستند؛
1- حمایت از رژیم اشغالگر قدس و تلاش برای ایجاد امنیت و قلمرو ارضی و جنایات آن علیه مردم فلسطین 2- حمایت از رژیمهای مرتجع عربی و دست نشانده و کمک به آنان برای سرکوب آزادیها و جنبشهای رهایی بخش علیه استبداد داخلی و استعمار بیگانه 3- ایجاد، حمایت و مسلح کردن گروهکهای تروریستی چون «طالبان»، «القاعده»، «داعش» برای صدور تروریسم و بدنام کردن اسلام و مسلمانان 4- بهکار بستن همه تلاشها و استفاده از همه مکانیزمها برای استمرار صدور نفت و انرژی ارزان از منطقه غرب آسیا به آمریکا و اروپا 5- جلوگیری از اتحاد و وحدت مسلمانان و اختلاف افکنی میان آنان حتی تا مرحله جنگ میان مسلمانان 6- مقابله با «انقلاب اسلامی» و «جمهوری اسلامی» از طریق تحریمها، تهدیدها، برچسب زدنها و انگهای ناروا و ارائه تصویری نادرست از ایران برای جهانیان در قالب ایرانهراسی، شیعههراسی و اسلامهراسی.
شناخت ماهیت امپریالیستی آمریکا و دولت مردان آن و نقشهها و توطئههای آنان برای امروز جامعه ایران یک ضرورت دوباره است و حفظ وحدت و افزایش انسجام و اتحاد ملی راهکار اصلی مقابله با توطئه دشمنان است.