واشنگتن و مصادره ادلب

سوریه در نقطه پایانی تغییر

کدخبر: 2259281

این منظر تهدید اخیر آمریکایی‌ها را هم باید در این راستا ارزیابی کرد اما بخشی دیگر از این مدل تهدید را باید همسو با پیشروی ارتش سوریه برای پاکسازی ادلب دانست. آنها به دنبال تغییر جهت در پرونده پاکسازی ادلب هستند و خواهان آنند که آزادسازی و حتی تخلیه ادلب بر اساس یک توافق منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شکل بگیرد تا در آخرین لحظه‌ها در متن توافق مذکور بازگشت به آتش‌بس میان اسرائیل و سوریه را ذکر کنند.

سعدالله زارعی*: سوریه در نقطه پایانی تغییر است. عملیات ادلب آرام ‌آرام به نقطه آغازین خود نزدیک می‌شود و ارتش سوریه در وضعیت فعلی پاکسازی شمال شرق لاذقیه یعنی دقیقاً نقطه‌ای را که بر ادلب مشرف است بزودی به پایان می‌رساند و بر اساس داده‌ها قرار است پاکسازی و آزادسازی ادلب نیز از نواحی جنوبی و شرقی بزودی کلید بخورد که بدون تردید موجب می‌شود آمریکا و ترکیه و حتی منتسبان به آنها از این استان خارج شوند. در این بین رژیم صهیونیستی به عنوان بازیگر تنش‌زا در معادلات سوریه در این فکر است که در پایان بحران سوریه می‌تواند زمان را به سال 2011 یعنی حالت آتش‌بس بازگرداند. تنها امید تل‌آویو این است که پس از 7 سال درگیری، وضعیت سوریه به سال‌های 1976 تا 2011 بازگردد و آتش‌‌بس میان آنها و دولت دمشق مجدداً برقرار شود اما در حالت کنونی که محیط میدانی سوریه حضور نیروهای مقاومت را تایید می‌کند، برقراری مجدد این آتش‌بس کاملاً منتفی است و به دوران قبل از بحران که مبدأ آن سال 2011 است برنخواهد گشت.

در راستای این وضعیت پرونده جولان و جبل‌الشیخ مجدداً فعال خواهد شد و حتی بحث اشغال نامشروع و غیرقانونی آنجا توسط رژیم صهیونیستی مجدداً پیگیری خواهد شد، چرا که بر اساس اسناد سازمان ملل این مناطق به عنوان نقاط اشغال شده مطرح می‌شوند و اسرائیل از حیث حقوقی در موضع ضعف قرار دارد و این حالت به نفع دمشق خواهد بود. اما موضوع اصلی، نقش ایالات متحده در معادلات میدانی فعلی سوریه است. اگر به‌خاطر داشته باشیم اخیراً مقامات نظامی، سیاسی و امنیتی آمریکا سوریه را تهدید به حمله موشکی کردند و حتی در این راستا اعلام کرده‌اند واشنگتن برخی مواضع را برای حمله موشکی خود در نظر گرفته است که واکنش‌های زیادی در سطح منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به دنبال داشته است. واقعیت این است که ایالات متحده اعلام کرده امنیت اسرائیل را همانند امنیت خود می‌داند و این مختص بازه زمانی فعلی نیست، بلکه از سال‌های گذشته تاکنون این مواضع وجود داشته و خواهد داشت.

از این منظر تهدید اخیر آمریکایی‌ها را هم باید در این راستا ارزیابی کرد اما بخشی دیگر از این مدل تهدید را باید همسو با پیشروی ارتش سوریه برای پاکسازی ادلب دانست. آنها به دنبال تغییر جهت در پرونده پاکسازی ادلب هستند و خواهان آنند که آزادسازی و حتی تخلیه ادلب بر اساس یک توافق منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شکل بگیرد تا در آخرین لحظه‌ها در متن توافق مذکور بازگشت به آتش‌بس میان اسرائیل و سوریه را ذکر کنند. این نشان می‌دهد آنها تمام حیثیت خود را برای تامین امنیت رژیم صهیونیستی خرج خواهند کرد و از سوی دیگر به دنبال آن هستند پایگاه‌های نظامی خود بویژه پایگاه التنف (مستقر در مرز عراق و سوریه) را حفظ و حتی گسترش دهند. به عبارت گویاتر هدف از تهدیدهای آمریکا این است که بتواند شروط خود را بر دمشق و حتی شرکای آن تحمیل کند.

این تهدیدها جدید نیست اما بحث اصلی این است که محور مقاومت درباره پاکسازی ادلب نمی‌تواند عقب‌نشینی و مماشات کند، چرا که این منطقه آخرین نقطه از بحران سوریه خواهد بود که پاکسازی آن به معنای ختم پرونده به نفع دمشق خواهد بود. بحث دیگر این است که آمریکایی‌ها در حالت فعلی آن حد از اقتدار لازم را در سوریه ندارند تا بتوانند معادلات را به نفع خود به پایان برسانند و منافع خود را کاملا تامین کنند. به موازات این وضعیت ترامپ با اعمال فشار روانی به دنبال آن است بخت و اقبال خود درباره سوریه را محک بزند و از این جهت می‌توان گفت یکی دیگر از دلایل تهدیدهای نظامی آمریکا علیه دمشق همین موضوع است.

آنچه همانند گذشته به عنوان محور این تهدیدها مطرح شده است بحث ارائه اطلاعات غلط و جنگ روانی درباره استفاده ارتش و دولت سوریه از تسلیحات شیمیایی است. بدون تردید هر شخصی که تا حد بسیار محدودی با تاکتیک‌های نظامی و برآیند آن بر معادلات سیاسی آشنا باشد می‌فهمد دولت دمشق در وضعیت کنونی نیازی به استفاده از تسلیحات شیمیایی ندارد، چرا که دست برتر میدانی و سیاسی را داشته و معادلات به نفع او رقم خورده است. اگر به یاد داشته باشیم، رژیم صهیونیستی و آمریکا طی سال‌های اخیر بمباران‌های زیادی علیه مواضع سوری داشته‌اند اما سوال این است که آیا چنین عملیات‌هایی توانسته دستاورد میدانی یا سیاسی برای آنها رقم بزند؟ طبیعتا پاسخ منفی است لذا اگر اسرائیل و آمریکا طی روزهای آینده دست به عملیات نظامی (اعم از موشکی و توپخانه‌ای) بزنند، بدون تردید این عملیات‌ها منقطع خواهد بود و باز هم هیچ نتیجه و دستاوردی برای آنها به دنبال نخواهد داشت. از این منظر است که می‌گوییم این مدل از حملات معادلات را تغییر نخواهد داد.

اخیراً آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود تمام توافقات بین‌المللی درباره سوریه را به صورت یکطرفه نادیده خواهد گرفت و چند روز پس از آن با جو‌‌سازی رسانه‌ای مدعی حمله موشکی به سوریه و برخی مراکز نظامی این کشور شده بود. این سخن وی را دقیقاً باید در راستای تهدیدهای آمریکا ارزیابی کرد. او بخوبی می‌داند حملات رژیم اشغالگر قدس به سوریه سرنوشت‌ساز نخواهد بود و از سوی دیگر دقیقاً به این امر واقف است که جبل‌الشیخ و جولان هدف بعدی خواهد بود.

نکته دیگری که درباره ادعای آمریکا مبنی بر احتمال استفاده از تسلیحات شیمیایی توسط دولت سوریه باید مورد نظر قرار بگیرد این است که اسنادی وجود دارد که دقیقاً نشان می‌دهد مقادیر زیادی از گاز کلر توسط آمریکایی‌ها و ارتش ترکیه به تروریست‌ها تحویل داده شده بود و احتمال اینکه از آنها استفاده شود و به نام دولت سوریه تمام شود بسیار زیاد است. روسیه و دولت سوریه رسماً نسبت به این موضوع هشدار داده‌اند و تا به اینجای کار مشخص شده است این ادعاها تنها یک حربه امنیتی و نظامی برای اثرگذاری بر معادلات سیاسی است. با توجه به این مولفه احتمال اینکه در خلال پاکسازی ادلب توسط دولت سوریه، تروریست‌ها و مسلحین از گاز کلر استفاده کنند و توسط رسانه‌های خود آن را به گردن دولت سوریه بیندازند زیاد است اما شواهد نشان می‌دهد دایره تبلیغاتی آمریکا در این‌باره تا حد زیادی تنگ‌تر شده است. *تحلیلگر مسائل غرب آسیا

منبع:‌ وطن امروز

ارسال نظر: