فواد ایزدی درباره حواشی مرگ جمال خاشقچی

آمریکا روابط خود با عربستان را به خاطر قتل روزنامه‌نگار به مخاطره نمی‌اندازد

کدخبر: 2273070

خبر کشته شدن خاشقجی ، بهانه خوبی برای حمله دموکرات‌ها به جمهوری‌خواهان و شخص ترامپ تبدیل کرده‌‌اند و سیاست‌‌های ترامپ را زیر سوال می‌برند، بنابراین توجه کردن و اهمیت دادن آمریکایی‌ها به این مساله بویژه مقامات حزب دموکرات ناشی از دغدغه‌‌های حقوق‌بشری، آزادی بیان و آزادی روزنامه‌نگاری نیست.

رسوایی ناشی از ناپدید شدن روزنامه‌نگار منتقد سعودی در کنسولگری این کشور آنچنان بزرگ بود که حتی مقامات آمریکایی نیز مجبور شدند از سیاست‌‌های عربستان در این زمینه انتقاد کنند. حتی برخی سناتورهای آمریکا اعلام کرده‌‌اند در صورت اثبات نقش سعودی‌ها در این مساله روابط 2 کشور نابود خواهد شد؛ اگر چه برخی دیگر از مقامات حزبی و دولتی این کشور محتاطانه‌‌‌‌‌‌تر به این موضوع پرداخته‌‌اند و تنها به ابراز نگرانی نسبت به این پرونده بسنده کرده‌‌‌اند. آمریکا چگونه به پرونده ناپدید شدن «جمال خاشقجی» نگاه می‌کند؟ آیا منازعات حزبی جمهوری‌خواهان با دموکرات‌ها در این موضوع تاثیرگذار است؟ آیا این پرونده روابط 2 کشور را وارد عصر جدیدی خواهد کرد؟ یا اینکه 2 کشور در پایان با به حاشیه راندن این موضوع به روابط استراتژیک خود ادامه می‌دهند؟ برای بررسی این سوالات و چندین موضوع با دکتر «فؤاد ایزدی» کارشناس مسائل بین‌الملل گفت‌وگو کرده است که در ادامه خواهید خواند. روز چهارشنبه 3 اکتبر جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار سعودی در کنسولگری این کشور در استانبول ناپدید شد، این مسأله موجی از واکنش‌‌های جهانی را ایجاد کرد اما در این میان موضع‌گیرهای متعدد مقامات دولتی و حزبی ایالات متحده آمریکا سوال‌برانگیز شده است؛ چرا آمریکایی‌ها که به عنوان حامی اصلی عربستان شناخته می‌شوند اینچنین متحد خود را تحت فشار قرار داده‌اند؟

به‌طور کلی ناپدید شدن این روزنامه‌نگار و حتی انتشار اخبار غیررسمی مبنی بر کشته شدن وی بسیار دردناک و غم‌انگیز بوده است، این مساله به لحاظ روانی باعث شکل‌‌‌گیری حجم گسترده‌ای از همدردی و واکنش‌‌های جهانی شد اما موضع‌‌‌گیری مقامات دولتی و حزبی ایالات متحده آمریکا خارج از این چارچوب قرار می‌گیرد. ریشه این حجم از واکنش و اهتمام را باید در مسائل دیگر از جمله در منازعه و اختلافات حزبی جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها جست‌وجو کرد. از ژانویه 2016 تاکنون دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا به طور همه‌جانبه از عربستان و خواسته‌‌های این کشور حمایت کرده است. حتی برخی‌ها از حمایت آمریکا از پادشاه شدن «محمد بن‌سلمان» خبر می‌دهند. اکنون که خبر کشته شدن خاشقجی منتشر شده است، نیروهای وابسته به حزب دموکرات این را به بهانه خوبی برای حمله به جمهوری‌خواهان و شخص ترامپ تبدیل کرده‌‌اند و از این مساله برای تسویه‌حساب‌‌های حزبی خود استفاده می‌کنند و کشته شدن خاشقجی را به ابزاری برای به زیر سوال بردن سیاست‌‌های ترامپ تبدیل کرده‌اند، بنابراین توجه کردن و اهمیت دادن آمریکایی‌ها به این مساله بویژه مقامات حزب دموکرات ناشی از دغدغه‌‌های حقوق‌بشری، آزادی بیان و آزادی روزنامه‌نگاری نیست؛ آنان می‌خواهند از این طریق رسوایی و آبروریزی جدید ترامپ را به نمایش بگذارند، بنابراین باید با ظرافت خاص، مرزها و دلایل این نوع از موضع‌گیری‌ها را مشخص کرد.

اما رئیس‌جمهور آمریکا، وزیر خارجه این کشور و برخی دیگر از مقامات کاخ سفید نسبت به این مسأله واکنش نشان دادند و خواستار پیگیری جدی این موضوع شدند، این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بله! آنان واکنش‌‌های متعددی نسبت به این موضوع داشتند. دونالد ترامپ پس از گذشت یک هفته از ناپدید شدن و انتشار خبر قتل این روزنامه‌نگار منتقد سعودی در ترکیه نسبت به این موضوع ابراز نگرانی کرد. دقیقا همین مساله در موضع‌‌‌گیری وزارت خارجه آمریکا نیز دوباره تکرار شد. «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا هم با یک هفته تأخیر ضمن ابراز نگرانی نسبت به این مساله، خواستار انجام تحقیقات مستقل درباره مرگ احتمالی جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی شد. اما دولت آمریکا به نوعی درصدد حل‌وفصل این مساله با نگاه مثبت نسبت به موضع سعودی‌هاست. یعنی موضع‌‌‌گیری آنان موضع‌گیری‌های محکم و همه‌جانبه‌ای در راستای روشن‌‌سازی ابعاد این پرونده مبهم نبوده است. در مقابل آنان بیشتر برای مدیریت صحنه و حفظ ظاهر اظهاراتی داشته‌‌‌اند. برای نمونه زمانی که یک خبرنگار از ترامپ در این رابطه سوال می‌پرسد و نظر وی را در این موضوع جویا می‌شود ترامپ نمی‌تواند اعلام کند سعودی‌ها کار خوبی انجام داده‌‌اند؛ وی با اعلام نگرانی خود، اعلام می‌کند: ما با مقامات سعودی در این‌باره مذاکره خواهیم کرد. به این ترتیب نه‌تنها به سوال خبرنگار را به صورت زیرکانه جواب داده است، بلکه حرکتی هم علیه سعودی‌ها در این پرونده انجام نمی‌دهد. این موضع‌گیری‌ها را بیشتر باید در قالب حفظ ظاهر و مدیریت صحنه تحلیل و تفسیر کرد نه تنش در روابط سعودی‌ها و دولت ترامپ به‌خاطر ناپدید شدن یک روزنامه‌نگار.

اما برخلاف این دیدگاه ما شاهد یکسری موضع‌گیری‌های بسیار شدید و کوبنده علیه سعودی‌ها در خود حزب جمهوری‌خواه بوده‌ایم، آیا این با دیدگاه شما در تضاد نیست؟ در حالی که شما از حفظ ظاهر و مدیریت صحنه سخن می‌گوید، ما شاهد انتقادات کوبنده جمهوری‌خواهان و خط‌ونشان کشیدن آنان برای ولیعهد عربستان هستیم.

به نظرم منظور شما موضع‌‌‌گیری شدیداللحن «لیندسی گراهام» است. لیندسی گراهام، سناتور جمهوری‌خواه آمریکا در واکنش به این موضع اعلام کرده بود: «در صورت اثبات کشته شدن جمال خاشقجی روابط آمریکا با ریاض نابود خواهد شد». طی سال‌‌های گذشته در داخل آمریکا و بویژه در بین یک قشر از جمهوری‌خواهان نقدهایی نسبت به سعودی‌ها مطرح می‌شود، این نقدها به این موضوع بازنمی‌گردد که دولت سعودی کارگزار و گوش به فرمان آمریکا در منطقه نیست بلکه نقدشان نسبت به سعودی‌ها این است که چرا سعودی‌ها به اندازه‌ای که آنان انتظار دارند وابسته و گوش به فرمان آمریکا نیستند. یعنی دیدگاه آنان مبتنی بر وابستگی و گوش به فرمانی حداکثری سعودی‌هاست و از این مساله نگران هستند که چرا سعودی‌ها گهگاه مستقل عمل می‌کنند. این دیدگاه بیشتر ناشی از یک دیدگاه و رویکرد اسلام‌ستیزانه است و در برخی سیاستمداران آمریکایی به صورت عمیق و فاحش وجود دارد. شخصی همچون گراهام براساس منطق اسلام‌ستیزی تنها به دنبال برده در میان رهبران مسلمان می‌شود. یعنی به دنبال یکسری از رهبران است که تنها منشی و کارگزار آمریکا در کشورهای خود باشند. با این نوع از موضع‌گیری‌ها در تلاش است مقامات عربستان را برای وابستگی بیشتر به واشنگتن تحت فشار قرار دهد. این موضع‌‌‌گیری گراهام مساله تازه‌ای نیست؛ وی سال‌هاست چنین رویکردی نسبت به عربستان داشته و در این موضوع نیز دوباره سیاست‌‌های خود را در قبال عربستان مطرح کرد.

با این اوصاف آیا پرونده خاشقجی تأثیری بر روابط ریاض و واشنگتن خواهد داشت؟

قبل از هر چیز باید به این نکته توجه داشت حجم و سطح روابط آمریکا با عربستان بسیار گسترده و همه‌جانبه است. آنان در چند دهه گذشته روابط مستحکمی با هم داشته‌‌اند و با روی کار آمدن ترامپ نیز ابعاد جدیدی به این روابط افزوده شده است. اکنون 2 کشور در موضوع مهار ایران و همچنین معامله قرن بشدت به همدیگر نیاز دارند. در چارچوب سیاست‌‌های جدید 2 کشور، مهار ایران به منافع راهبردی 2 کشور در خاورمیانه گره خورده و موضوع فلسطین نیز از اهمیت استراتژیکی برخوردار است. به‌رغم این امر، ما می‌توانیم به چند محور در رابطه با تاثیرات پرونده خاشقجی اشاره کنیم. اگر 2 کشور بتوانند این داستان را به شکلی جمع و جور کنند و در عرصه رسانه‌ای با کاهش حجم اخبار و گزارش‌‌های مرتبط با این قضیه از اهمیت آن کم کنند و آن را به موضوعی حاشیه‌ای تبدیل کنند بخش بزرگی از راه خود را طی کرده‌‌اند اما در این میان نقش ترکیه نیز مهم و پررنگ است. آمریکا و عربستان در این چارچوب، مدیریت ترکیه و راضی کردن این کشور را نیز در دستور کار خود قرار خواهند داد و با ترکیبی از مشوق‌‌های اقتصادی و سیاسی این کشور را راضی خواهند کرد. به این ترتیب ضمن فراموش شدن پرونده خاشقجی روابط 2 کشور نیز بدون هیچ تنشی ادامه خواهد یافت و بحران پیش آمده را بخوبی مدیریت می‌کنند.

براین اساس، احتمال تنش در روابط واشنگتن و ریاض قابل پیش‌بینی خواهد بود؟

خیر! 2 کشور به صورت ساختاری و راهبردی به همدیگر نیاز دارند. در سوال پیشین نیز به این موضوع اشاره کردم. در صورت عدم مدیریت پرونده خاشقجی و رسانه‌ای شدن هر چه بیشتر و همچنین تلاش‌‌های ترکیه برای روشن‌‌سازی ابعاد آن، احتمالا دولت ترامپ برای حفظ ظاهر، اقداماتی علیه عربستان انجام می‌دهد و در ظاهر با محکوم کردن عربستان، خود را به عنوان حامی این روزنامه‌نگار و آزادی بیان نشان خواهند داد اما در مقابل عربستان هیچ سیاست سختگیرانه و عملیاتی همه‌جانبه را انجام نخواهند داد. دولت آمریکا روابط عالی خود با عربستان را به خاطر قتل یا ناپدید شدن یک روزنامه‌نگار به مخاطره نخواهد انداخت، بویژه اینکه اکنون دولت ترامپ سرمایه‌‌گذاری بزرگی روی دلارهای سعودی برای بهبود اقتصاد آمریکا انجام داده است. اگر به‌خاطر داشته باشید تنها در خردادماه سال گذشته در زمان سفر ترامپ به عربستان، ریاض معامله‌ای با حجم بیش از 400 میلیارد دلار با آمریکا انجام داد. در این موضوع باید نقش عوامل و مولفه‌‌های اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیکی را نیز در نظر داشت، بنابراین تمام مسائل باعث به حاشیه رفتن موضوع خاشقجی خواهد شد.

منبع: وطن امروز

ارسال نظر: