درس‌های منبج برای کاخ سفید و انعطاف موقت ترامپ

سرنوشت دستور ترامپ برای خروج از سوریه چه خواهد بود؟

کدخبر: 2299912

ترامپ از شخصیت‌هایی است که سیاست خارجی آمریکا را دستاویزی برای پیگیری منویات خود در سیاست داخلی قرار داده است. همین نکته را باید به طور جدی در قضیه اعلان خروج از سوریه مد نظر قرار داد؛ زیرا ترامپ حسب وعده‌های انتخاباتی خود و جهت‌گیری‌هایی که در سیاست داخلی دنبال می‌کند دستور خروج از سوریه را صادر کرد.

نسیم آنلاین ؛ علیرضا مجیدی: بعد از توییت غافلگیر کننده ترامپ مبنی بر دستور برای خروج فوری نظامیان آمریکایی از سوریه طی سه ماه آینده، معادلات پیشین و توزان قوا در سوریه به هم ریخت. مهم‌ترین بحث در این میان، تعیین سرنوشت مناطق تحت سیطره ائتلاف سوریه دموکراتیک (قسد) به محوریت کردها بود.

با این حال، تحولات یک هفته اخیر شهر استراتژیک «منبج» باعث شد تا چشم‌انداز مبهمی در مورد آینده و تأثیر خروج آمریکا از سوریه شکل بگیرد. این ابهام به اندازه‌ای بود که ابتدا لیندسی گراهام در یک توییت از سه شرط برای خروج آمریکا خبر داد و در ادامه ترامپ، توییت‌های متفاوتی در این زمینه نوشت. در همین راستا، در این یادداشت تحلیلی ابتدا نگاهی داریم به زمینه‌های تصمیم ترامپ و در ادامه علل تعدیل نگاه وی یا انعطاف در تصمیم کاخ سفید را واکاوی می‌کنیم.

علل تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه

گرچه تصمیم ترامپ بسیاری از ناظران را غافلگیر کرد؛ اما واقعیت این است که ترامپ از دو سال قبل وعده خروج از سوریه را داده بود و تصمیم وی برای کسانی که تحولات سیاسی داخلی آمریکا را دنبال می‌کردند، غیرمنتظره نبود. در ادامه به مهم‌ترین علل این تصمیم ترامپ می‌پردازیم:

۱- عامل اصلی این تصمیم؛ معادلات سیاسی داخلی آمریکا!

ترامپ از شخصیت‌هایی است که سیاست خارجی آمریکا را دستاویزی برای پیگیری منویات خود در سیاست داخلی قرار داده است. همین نکته را باید به طور جدی در قضیه اعلان خروج از سوریه مد نظر قرار داد؛ زیرا ترامپ حسب وعده‌های انتخاباتی خود و جهت‌گیری‌هایی که در سیاست داخلی دنبال می‌کند دستور خروج از سوریه را صادر کرد.

در حالت منطقی، زمانی رئیس جمهور باید تصمیم نهایی خروج از سوریه را اعلام کند که اولا متحدین و همپیمانان آن در جریان این تصمیم باشند، ثانیا مسئولین اصلی مرتبط با این تصمیم نیز در اعلان آن نقش‌آفرین باشند. با این حال واکنش فرانسه و انگلستان ثابت می‌کرد هیچ یک از کشورهای خارجی همپیمان در جریان این تصمیم نبوده‌اند. واکنش مهم‌ترین متحدین داخلی آنان یعنی حزب کردی ypg نیز بسیار صریح و رادیکال بود و صراحتا خروج آمریکا را مانند خنجری از پشت خواند! از طرف دیگر مهم‌ترین مسئولین مرتبط با این تصمیم یعنی «وزیر دفاع» و «نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه» نیز در اعتراض به این تصمیم از مسئولیت خود کناره‌گیری کردند و همین نکته نشان می‌دهد آنان نه‌تنها تأثیر ایجابی در اتخاذ دستورات رئیس جمهور آمریکا ندارند؛ بلکه با خروج از سوریه به شدت مخالف بوده‌اند.

در نتیجه به صورت قاطع می‌توان گفت انگیزه اصلی ترامپ را نه در سوریه بلکه باید در داخل آمریکا و معادلات سیاسی واشنگتن ردیابی کرد. از همین منظر، انعطاف وی در قبال این تصمیم را نیز باید در همین پارادایم تحلیل کرد. راز توییت‌های بعدی ترامپ که به سرزنش شدید رسانه‌ها و سیاسیون آمریکایی پرداخت را نیز باید در همین مهم دانست.

۲- کاهش هزینه‌ها و نقد ترامپ بر دکترین «پلیس منطقه»!

یکی از انتقادات جدی ترامپ از زمان انتخابات، هزینه‌های سنگین حضور نظامی در خاورمیانه و به ویژه عراق و سوریه بوده است. او با شعار انتخاباتی «آمریکا الویت نخست است» به هزینه‌های کلان صورت گرفته در عراق، سوریه، افغانستان و... انتقاد می‌کرد و آنان را برای اقتصاد آمریکا مضر می‌دانست. رئیس جمهور آمریکا حتی بعد از راهیابی به کاخ سفید نیز صراحتا نظر خود را بیان می‌کرد که هزینه تأمین امنیت و منافع همپیمانان آمریکا را باید همان کشورها بپردازند و نباید بودجه عمومی یا مالیات دهندگان آمریکایی در این زمینه آسیب ببینند!

۳- حفظ ظرفیت برای بازگشت به سوریه

یک نکته مهم در تصمیم ترامپ، حضور گسترده نظامیان آمریکایی در عراق، ترکیه و قطر بود که این امکان را در اختیار آمریکا قرار می‌داد تا در صورت ضرورت و در شرایط خاص بار دیگر به سوریه بازگردد.

در این راستا، ترامپ از میانه سال ۲۰۱۷ ایده تأسیس فرودگاه نظامی در اردن و افزایش قابل توجه تعداد نظامیان آمریکایی در این کشور را مطرح کرد؛ اما مخالفت قاطع ملک عبدالله دوم با پروژه معامله قرن از یک طرف و تضعیف جدی ایده تأسیس ناتوی عربی از طرف دیگر باعث شد پنتاگون این موضوع را - حداقل در کوتاه مدت - از برنامه‌های خود خارج کند.

۴- راهبرد جایگزینی نیروهای نیابتی منطقه‌ای

در کنار دو فاکتور مهم پیش‌گفته، یکی از اصول ترامپ در سیاست خارجی خود تشویق کشورهای همیپمان برای افزایش هزینه در خرید تسلیحات و آموزش نظامی است به طوری که این کشورها به صورت مستقیم و بدون واسطه آمریکا، مسئولیت امنیت خود را بر عهده بگیرند!

در این راستا، پنتاگون در دوره ریاست ترامپ به طور جدی از ایده تشکیل ناتوی عربی حمایت کرد و ترامپ نیز علیرغم همه فشارهای داخلی و خارجی، همچنان از عملیاتت مشترک عربستان سعودی و امارات در یمن حمایت می‌کند.

به عقیده ترامپ، نقش «پلیس منطقه» هزینه‌های بسیاری را به بودجه عمومی و مالیات‌دهندگان آمریکایی تحمیل می‌کند. او همچنین به دکترین سنتی پنتاگون و سیا مبنی حمایت از کشورها و گروه‌هایی مانند کردها نقد دارد؛ زیرا هزینه‌های سنگین اقتصادی از یک طرف و حضور مستقیم و میدانی را نامطلوب می‌داند. از طرف دیگر ترامپ به طور جدی منتقد دکترین اوباما مبنی بر توازن قوا در منطقه خاورمیانه است؛ زیرا آن را به سود کشورها و محورهای مخالف آمریکا می‌داند.

آلترناتیو کاخ سفید در این دوره، وادار ساختن کشورهای ثروتمند همپیمان برای افزایش هزینه در ارتش خود و حضور پررنگ در فراسوی مرزهاست. در همین راستا از عملیات مشترک امارات و عربستان در یمن یا مشارکت امارات و مصر در عملیات نیروهای حفتر در لیبی حمایت می‌کند. در این حالت، نه‌تنها هزینه‌های مستقیم آمریکا به مراتب کاهش می‌یابد؛ بلکه به علت قراردادهای تسلیحاتی گران‌قیمت، بودجه هنگفتی به صنعت نظامی آمریکا سرازیر می‌شود. از طرف دیگر درگیری مستقیم همپیمانان در میدان جنگ، آنان را از نظر لجستیک، حمایت اطلاعاتی و جاسوسی و تأمین نیازهای تسلیحاتی و تکنولوژیک محتاج آمریکا می‌سازد و باعث افزایش نفوذ واشنگتن در خاورمیانه می‌شود!

توافق ترامپ و اردوغان؛ پشت صحنه اعلان خروج؟!

بسیاری از کارشناسان، دستور ترامپ برای خروج آمریکا از سوریه را نتیجه رایزنی‌های فشرده ترامپ و اردوغان دانستند. برای این ارزیابی شواهد بسیاری وجود دارد؛ اما واقعیت این است که تبعات آن به صورتی بود که می‌توانست محاسبات ترامپ و حتی اردوغان را دگرگون سازد.

در این زمینه، آرون لاند از کارشناسان مشهور سوریه در پژوهشکده‌هایی مانند بنیاند کارنگی و... به کنایه در صفحه شخصی خود در سوریه مکالمه‌ای میان سران آمریکا و ypg را شبیه‌سازی کرده است. او در این مکالمه به ظرافت این نکته را بیان کرده که آمریکا در حالی کردها را رها می‌کند که نمی‌تواند از سرنوشت منطقه تحت تصرف آنان صرف نظر کند!

این موضوع به قدری جدی شد که حتی برخی کارشناسان به صورت جدی در این موضوع که خروج کامل آمریکا به درخواست اردوغان یا به سود منافع آنکارا باشد، تشکیک کردند؛ زیرا خلأ ناشی از خروج آمریکا می‌تواند مرزهای ترکیه را بیش از پیش تهدید کند!

رویدادهای منبج و تعدیل در نگاه ترامپ

در این میان، رخدادهای منطقه منبج و رقابت میان دولت مرکزی سوریه و ترکیه بر سر آن به نگرانی‌های بیش‌تر در کاخ سفید دامن زد. در این زمینه مرکز العربی للدراسات که از اصلی‌ترین مراکز تصمیم‌ساز قطر بوده و ریاست آن بر عهده عزمی بشاره از نزدیک‌ترین استراتژیست‌ها به پادشاه قطر است، در گزارشی اعلام کرد «مک گورک» به صورت جدی تلاش می‌کرد تا کاخ سفید را قانع سازد که با تصمیم کردها مبنی بر واگذاری منبج به دمشق همراهی کنند!

واقعیت میدانی منبج به این صورت بود که قسد بعد از مشاهده صف‌آرایی گسترده ارتش ترکیه و همپیمانان آن برای اشغال این منطقه، ترجیح داد به جای رویارویی مستقیم با دمشق وارد مذاکره شده و منبج را به ارتش سوریه واگذار کند. آمریکا که این موضوع را نمی‌پسندید؛ در برابر کردها ایستاد و مانع ورود کاروان نظامی ارتش سوریه شد. در این شرایط، اختلاف میان آمریکا و قسد بر سر آینده منبج، فضایی را ایجاد کرد تا طرح‌های جایگزین یا مکمل همزمان با خروج آمریکا از سوریه مطرح شود.

به این ترتیب بود که لیندسی گراهام اعلام کرد سه عامل می‌تواند پروژه خروج آمریکا از سوریه را تحت الشعاع قرار دهد: «آینده فعالیت‌های داعش»، «سرنوشت کردها» و «مقابله با نفوذ ایران» پس از آن بود که ترامپ نیز ادبیات خود را کمی تلطیف کرد. او با انتقاد شدید از رسانه‌ها و تأکید بر عمل به وعده انتخاباتی خود مبنی بر شکست دادن داعش گفت: «ما به صورت آرام و تدریجی از سوریه خارج می‌شویم و به مبارزه با داعش ادامه خواهیم داد.»

ارسال نظر: