میرسلیم: نامزدی جهانگیری ظاهرسازی بود؛ شورای نگهبان باید بیشتر دقت می‌کرد/ ناگفته‌های آخرین جلسه با مرحوم هاشمی در روز آخر حیات

کدخبر: 2303686

عضو مجلس خبرگان رهبری با نقد حضور معاون اول رئیس جمهور در انتخابات، گفت: "دوستان در شورای نگهبان باید دقت می‌کردند، چون نامزدی جهانگیری ظاهرسازی بود؛ اعتقاد دارم چرا باید سر مردم را کلاه بگذاریم".

- اخبار فرهنگی -

به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، برنامه این هفته «دست خط» با حضور سیدمصطفی میرسلیم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به روی آنتن شبکه پنج سیما رفت. او 71 ساله اهل تهران است با سوابق طولانی کاری و سیاسی، قبل از انقلاب یکی از مدیران شرکت متروی تهران بود که از همان مدیریت خود و سمتش برای ارتباط با انقلابیون خارج از کشور استفاده می کرده و بعد از انقلاب هم در حزب جمهوری اسلامی مسئولیت های مختلفی داشته و به عنوان نخست وزیر از طرف اولین رئیس جمهور به مجلس معرفی می شود که البته رای نمی آورد و در جاهای مختلف، سمت های حساس از جمله مشاور عالی رئیس جمهور، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از 75 تا الان، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یک دوره ریاست جمهوری بوده و اهل ورزش به خصوص ورزش شنا هستند. در انتخابات 96 در دوازدهمین دوره ریاست جمهوری هم یکی از نامزدها بود.

آنچه در ادامه می آید متن گفت وگوی دست خط با سیدمصطفی میرسلیم است :

تیترهای این گفتگو :

رکود فعلی از تورم خطرناک تر است

دلار 4200 تومانی قانونی نبود و به مردم ضرر زد

افزایش 300 درصدی قیمت ارز، چه ثروت های بادآورده ای که نصیب برخی ها نکرد

مسائل کشور به بهانه مذاکرات هسته ای معطل گذاشته شد

حضورم در انتخابات ریاست جمهوری تصمیم شخصی نبود؛ تصمیم حزب مؤتلفه بود

نامزدی جهانگیری ظاهرسازی بود؛ شورای نگهبان باید بیشتر دقت می کرد

روحانی هنوز دلش با من صاف نشده است

حناچی کارهای قالیباف را در کمیسیون ماده 5 امضا کرده بود

ماجرای مذاکره با رئیسی در هواپیما

مسائل اخلاقی و جوانمردی در فوتبال رعایت نمی شود

گفتند میرسلیم نظر مثبت به منافقین دارد

مواضع آیت الله خامنه ای در نیویورک باعث ارتقاء نظام شد

ناگفته های آخرین جلسه با مرحوم هاشمی رفسنجانی در روز آخر حیات

رئیسی احتیاجی به ملاقات با آن خواننده نداشت؛ اشتباه مشاوران بود

*آقای میرسلیم الان غیر از مجمع تشخیص چه کاری می کنند؟

قدری کارهای تخصصی خود را انجام می دهم. در تحقیقات دانشگاه هم برای درس و بحث می رویم.

*دانشگاه امیرکبیر؟

بله.

*طراحی موتور را دارید؟

درس موتور و درس ترمودینامیک داریم.

*اولین سوال را فکر می کردم چه چیزی بپرسم و گفتم این طور بپرسم شاید بهتر باشد شرایطی که الان می بینید ممکن است بگویید خدا را شکر برای ریاست جمهوری انتخاب نشدیم؟

نه، کسی که دلش برای کشور بسوزد هیچگاه طفره نمی رود از اینکه به مشکلات رسیدگی کند و چاره جویی کند. آدم متاثر می شود از اینکه این شرایط ایجاد شده و ناراحت می شود. اما اینکه خوشحال شود از اینکه من نیستم، بهتر که این شرایط گردن من نیفتاد قدری خودخواهی است. همه کسانی که ایرانی هستند و خود را یکی از اعضای جمهوری اسلامی می دانند، باید مسابقه در کار خیر بدهند. رقیب هم بودن به معنی دشمن هم بودن نیست.

*فکر می کردید در مسیر هر دولت و رئیس جمهوری باشد، دولت به این مشکلات در فضای اقتصادی بربخورد؟

سابقه ای وجود داشت که به تصمیماتی که در سال 92 به بعد گرفته شد برمی گشت. طبیعی است که اینها منجر به مشکلاتی در زمینه اقتصادی می شد.

*منظور شما حفظ تورم به قیمت رکود است؟

بله. دولت حسن نیتی داشت از این لحاظ که می خواست تورم را مهار کند، منتهی این مهار کردن تورم را به روشی اتخاذ کرد که منجر به کاهش قدرت خرید مردم شد. وقتی مردم نتوانند خرید کنند و به بازار مراجعه نکنند، طبیعی است تورم کاهش می یابد، منتهی این منجر به این می شود که تولیدات به فروش نرود و بدین معنی است کسانی که مشغول کار هستند، با مشکل روبرو می شوند و با رکود مواجه می شویم.

رکود بسیار خطرناک تر از تورم است. چاره این است که در داخل از نظر فعالیت و اشتغال مولد قوی باشیم. اشتغال مولد باشد ترس و نگرانی نداریم. الحمدالله در داخل کشور امکانات فراوان وجود دارد و چاره جویی نیازهای داخلی ما به راحتی میسر است و برخی نیازمندی های خارجی هم وجود دارد که راه های خودش را برای تامین دارد. بنابراین اتکا به راه حل مهار تورم به قیمت پدید آوردن رکود راه حل مناسبی نبود.

*در واقع مانند فنری بود که این فنر یکباره رها شد و اتفاقی شد که در بازار دلار شاهد بودیم.

بله، آن هم حالا اتفاقی است که تنها به 4 - 5 سال اخیر بازنمی گردد. از ابتدای پیروزی انقلاب دلار 7 تومان بود و تقریبا به طور متوسط سالی 20 درصد تورم داشتیم، برخی سال ها بیشتر بود و تا 40 درصد هم رسیدیم و نزدیک 50 درصد هم رسیدیم و برخی سال ها کمتر بوده و به 10 درصد هم رسیدیم؛ اگر متوسط را 20 درصد در نظر بگیرید، اینها با هم جمع شده است.

این 20 درصدها با هم جمع شده و از سوی دیگر به طور متوسط یک بهره بانکی را برای مردمی که سپرده گذاری می کرده اند، در نظر گرفته ایم و آن هم در حدود 20 است. بهره بانکی که برای تولید لزوماً اختصاص داده نمی شود. در زمینه خرید و فروش و کاسبی و دلالی هم صرف شده است. اینها همه در مجموع بعد از 40 سال، کاهش ارزش پول ملی به اندازه یک هزار و 400 ام را منجر شده است. این را محاسبه کردم. شما با این قضیه مواجه هستید، 7 را در هزار و 400 کنید، ده هزار تومان می شود و هر دلار الان ده هزار تومان است.

*برخی معتقدند، دولت از این نوسان ارزی درآمد ویژه ای کسب کرد.

دولت چون از محل فروش نفت درآمد دارد، عواید ناشی از فروش نفت به خزانه می آید. اگر دلار گران شود بنابراین به ریال، درآمد دولت هم بیشتر می شود. دولت هم الان مقادیر زیادی بدهکار است و شاید بیش از 500 هزار میلیارد تومان دولت به مجموعه سازمان های دیگر و پیمانکاران و بانک مرکزی بدهکار است. تغییر ارزش پول از 2900 تومان به 4200 هزار تومان خودش جرقه ای شد...

*تصمیم درستی نبود.

این تصمیم قانونی نبود؛ یعنی باید مراحل خودش را طی می کرد. 4 مرحله دارد و این مراحل طی نشد. دولت تصمیم گرفت و این کار انجام شد. بعد هم فاجعه ای پیش امد که ما شاهد آن بودیم. البته مردم ما مردم نجیب و شریفی هستند و تحمل کردند تا دشمن شاد نشویم ولی ضرر به مردم بسیار خورده است.

*در جایی گفته بودید، باید ببینیم آنهایی که منفعت بردند و ذی نفعان افزایش قیمت نفت چه کسانی هستند. واقعا چه کسانی هستند؟

معمولاً خودمان می گوییم اگر در حد معقولی ارز گران تر شود، این به نفع صادرات است، یعنی ما مشتری های بهتری پیدا می کنیم برای اینکه کالای ما از نظر اقتصادی رقابتی تر شود، یعنی اگر کیفیت مناسب را داشته باشد در مقابل کالایی که به دیگر کشورها عرضه می شود قیمت ارزان تری خواهد داشت و در نتیجه مشتری های بیشتری خواهد داشت. بنابراین مشوق این است که تولیدات افزایش یابد.

اما در اینجا بحث این نیست که یک دفعه ارزش دلار 300 درصد افزایش یابد. چیزی که اتفاق افتاد این است؛ الان 2900 تومان را عملا در بازار ده هزار تومان داریم.

*یعنی حدود 5 برابر شده است.

خدا نکند این بیشتر شود. این یک تغییر فاحش است. وقتی قرار است فقط 5 درصد یا 10 درصد ارز قیمت تغییر کند در واقع نرخ تسعیر تغییر کند، این کار را با ملاحظه و دقت و هوشیاری و مخفیانه تصمیم گیری می کنند و یکباره اجرا می کنند، چرا که بسیاری از اشکالات ممکن است در اثر همین افشا شدن ایجاد شود.

*و رانت اطلاعاتی که نصیب افراد می شود.

احسنت. خب حالا اینکه 5 درصد و 10 درصد است، ببینید در 300 درصد چه فاجعه ای اتفاق می آفریند. چه تحولاتی در کشور رخ می دهد و چه کسانی با خرید و فروش ارز به چه درآمدهایی می رسند و چه بادآورده هایی پدید می آید.

*و رسیدند.

و شد.

*گفتید دولت مراحلش را رعایت نکرده که نرخ دلار را از 2900 به 4200 رسانده؛ مراحلش چه بوده؟

یک مرحله کارشناسی دارد که آن مرحله کارشناسی پیشنهاد است و باید تنظیم شود. باید پیشنهاد بیاید و در دولت برود، از طریق بانک مرکزی اقدام شود. در دولت هم باید تصویب شود و بعد در مجلس وارد شود. کمیسیون های مجلس باید نظر بدهند.

*این مراحل قانونی است؟

بله. این مراحل باید انجام شود و بعد تصمیم گرفته شود. اینها انجام نشده است و دولت خودش تصمیم گرفته است.

*کسانی که باید بر این روال نظارت کند، مانند مجلس و حتی مجمع تشخیص که خود شما هم هستید و کمیته ای تشکیل داده است، نقش آنها چه می شود؟

این نظارت برعهده مجلس است. ما در مورد سیاست های کلی کار نظارتی را انجام می دهیم، نه مسائل جاری کشور. سیاست کلی بحثی دارد که با امور جاری کشور فرق می کند. نظارت آنها برعهده مجلس است و باید بررسی کند که آیا دولت کار خود را به درستی انجام می دهد؟ یا قوانین درست اجرا می شود. این قانون است.

*پس مجلس هم کار خودش را به درستی انجام نداده است؟

بله. این جا قانونی داریم. قانون پولی و ارزی کشور است که این قانون باید مراعات می شد و مصوبه سال 52 است. این قانون مراعات نشده است. ما در شرایط تحریم قرار گرفته ایم؛ شرایط تحریم شرایط ویژه است و به هر قیمتی شده باید مقاومت کنیم. باید مراقبت کنیم که نقشه های دشمن روی ما اثرگذار نباشد. خب اینکه قیمت ارز را تغییر دادید، شاید حسن نیست داشتید گمان کردید این طور می شود ادامه داد و باید 2900 را به 4200 تومان رساند، اما در این شرایطی که در آن قرار گرفتیم مناسب بود این کار انجام شود؟ قدرت نظارت یعنی اگر نرخ ارز 20 درصد تغییر کرد، باید اجازه دهیم تمام کسبه و تولید کنندگان بدون استثناء قیمت ها را تغییر دهند؟ این دیگر سودی نخواهد داشت. آن که گفتم صادرات تشویق می شود، اثری ندارد، چون قیمت گران تر شده و به نفع صادرات و مولد و تولیدکننده نخواهد بود.

باید دولت قدرت داشته باشد وقتی نرخ ارز را به طور منطقی تغییر می دهد، مانع گران شدن حساب و کتاب کالاهایی باشد که هیچ مناسبتی با ارز ندارند. چنین امکانی دولت نداشته است. اصلا چنین قدرتی دولت ندارد. دولت حتی نمی تواند جلوی بی انصافی را بگیرد. مگر مردم خودشان به فکر این باشند که جلوی بی انصافی ها را بگیرند.

*چطور؟ با چه روشی؟

این روشی است که به روحیه انقلابی برمی گردد. روحیه انقلابی یعنی آدم خودش را در نظر نگیرید. من به عنوان کاسب نگاه نکنم که ممکن است درآمد من کم شود، من باید ببینم چطور می توانم مانع شدت گرفتن این حالتی شوم که به ضرر کشور است ولو در دوره ای سود من افزایش نداشته باشد، بلکه کاهش هم داشته باشد. انصاف یعنی من خودم را جای مردمی بگذارم که قدرت خرید آنها افزایش نداشته است و حقوق آنها افزایش نداشته و من به عنوان کاسب هم باید همان طور فکر کنم. ما وقتی به فکر خودمان افتادیم وارد بی انصافی شدیم.

*این را هم قبول کنید که الگوی مردم آن کسانی هستند که بر آنها حکومت داری می کنند. این الگو را باید آنها شکل دهند.

ما حضرت علی (ع) را دوست داریم و در دل ما جای دارد ولی آیا به ایشان عمل می کنیم؟ آیا کسانی که در راس حکومت هستند و در راس دولت هستند و در وزارتخانه ها هستند و در سه قوه هستند و در مجلس حضور دارند، از شیوه حکومتی علی (ع) تبعیت می کنند؟ این نیست. در نتیجه نباید توقع داشته باشید همه چیز گل و بلبل شود. اشکالات اینچنینی داریم.

FATF* در مجمع تصویب شد؟

قانونی داشتیم که قانون مبارزه با پولشویی و قانون خودمان بود. این قانون، قانون بدی هم نبود و باید خوب اجرا می شد. در انطباق با آنچه که مورد نیاز برای این بود که در صحنه بین المللی مورد قبول واقع شود، باید اصلاحاتی روی این انجام می گرفت که این اصلاحات را دولت محترم پیشنهاد داد و به مجلس رفت و مجلس هم بررسی کرد و برخی را شورای نگهبان نپذیرفت و به مجلس بازگرداند و برخی اصلاحات هم به صورت قانون خودمان مطابق با سیاست های کلی نبود و آنها را در مجمع بررسی کردیم و اصلاحات را انجام دادیم.

*مثلا آنهایی که الان در لیست تحریم هستند برای مراوده با بانک های خودمان به مشکل برنمی خورند؟

منظور شما چیست؟

*بر اساس FATF سپاه، نهادهای دیگر و افرادی که جزو لیست تحریمی هستند اگر بانک های ما قواعد FATF را می پذیرفتند، نمی توانند با آنها مراوده کنند. الان این دغدغه رفع شده است؟

دو مطلب را از هم تفکیک کنید. یکی اینکه قانون چه شکلی دارد. اصل پولشویی را مخالف بوده ایم و هستیم. نکته بعدی این است که الان چه کسانی را مصداق کسانی می دانیم که با حرام جلو می روند؟ روی این مصداق ها تصمیم نهایی گرفته نشد.

فرض کنید در مجامع بین المللی یک نظر داشته باشند و ما هم یک حرفی داشته باشیم و باید اینها را بنشینیم و با مذاکره پیش ببریم. نظر مجامع بین المللی و برخی از کشورها ممکن است، روی یک مجموعه ای از افراد و سازمان ها باشد و نظر ما یک چیزهای دیگر باشد و باید اینها را با هم تفاهم کنیم؛ اجماع نیاز دارد.

کسی نمی تواند به دیگری زور بگوید. کشوری بگوید به نظر می رسد تشکیلات شما سازمانی هستند که همه جزو فهرست ممنوعه باشند. این را به چه حقی بیان می کنند؟ ما هم برای شما را اعلام می کنیم که خلاف هستند.

*یعنی ما این را به شرطی که تعریف خودمان را داشته باشیم، پذیرفتیم؛

بله. ما خودمان می دانیم که امریکا یی ها چقدر از طالبان طرفداری کردند و چقدر در داعش سهیم بودند. ما با اینها مخالف هستیم و هیچگاه با اینها موافقت نداشتیم.

*دولت یازدهم با اقتدار وارد مذاکره نشد، چون به قدرت داخلی باور نداشت. این را شما گفتید؛ درست است؟

بله. من اعتقاد دارم دوستانی که اهل مذاکره بودند واقعا زحمت کشیدند و همت کردند و کار بزرگی را پیش بردند و یکی از نتایج مهمی که در بر داشت این بود که بعد از هر مذاکره ای، پشت دوربین ها ظاهر می شدند و مردم دنیا فهمیدند سر جمهوری اسلامی خیلی ظلم شده است. ولی در کنار این مذاکرات برخی مذاکراتی که به کشورهای منطقه و همسایگان خودمان بازمی گشت، باید اهمیت می دادیم.

نکته بعدی که به نظر من خیلی مهم است، اصلا فعالیت های کشور را متوقف نمی کردیم تا ببینیم نتیجه مذاکرات چه می شود. 4 - 5 سال را از دست دادیم و در این مدت با سیاست ها اشتباه مهار تورم با رکود دنبال شد. در کشور تولید افتاد و کارگاه ها تعطیل شد و 70 درصد صنایع کشور خوابید. دستگاه ها را فروختند و کارگرها را تعدیل کردند و تمام شد. راه انداختن آنها به این سادگی ها نیست. این باور به قابلیت های خودی است؟ هنوز هستند کسانی که می گویند مسائل را نمی توانیم خودمان حل کنیم و برخی کارشناس ها را باید از خارج بیاوریم. حتی یک گفته بود وزیر هم باید از خارج وارد کنیم.

مصطفی میرسلیم مهمان برنامه "دستخط" می شود

*آقای میرسلیم با این همه تجربه سیاسی که از قبل و بعد انقلاب داشت چطور تصمیم گرفت کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری برای سال 96 شود؟ انتخاباتی که رئیس جمهور مستقر در آن بود و خیلی جاها رئیس جمهور مستقر در دوره دوم رای می آورد. بیشتر آمدید که رای بیاورید یا یکسری حرف ها را بیان کنید؟

آمدن من تصمیم شخصی نبود. نه اینکه اعتقاد داشتم دولت و رئیس جمهور موفق بوده است؛ نه، من نظرات خودم را بیان کردم و منعکس هم شده بود و چاپ شده بود و همه می دانستند نظر من این نیست که ادامه وضعی که از سال 92 پدید آمد به نفع کشور است اما اینکه من شخصا نامزد ریاست جمهوری شوم، این نبود و این تصمیمی نبود که من گرفته باشم.

*تصمیم موتلفه بود.

تصمیمی بود که حزب گرفت. به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری شرایط ایجاد می شود می توان برخی از مسائل را به شکل انتقاد سازنده مطرح کرد. هدف ما هم همین بود. در مجموع مطالبی که مطرح کردم جنبه تخریبی را سعی کردم در مناظرات نداشته باشم. آن چیزی که به اشکال می رسید و باید اصلاح می شد و هر کسی رئیس جمهور می شد باید مراقبت می کرد را مطرح می کردم.

اعتقاد ما این است که برای اداره کشور کار نباید بر مبنای سلیقه یک فرد پیش برود. چنین چیزی نبود و گفتیم برای اولین بار وارد صحنه می شویم و با مردم مطرح می کنیم.

*با جمنا به توافق نرسیدید؟

ما در داخل جمنا بودیم یعنی دبیر کل ما و برخی از اعضا در جمنا بودند ولی خود جمنا تا آخرین لحظه به نتیجه نرسیده بود که چه کسی را می خواهد انتخاب کند.

*تقریبا به آقای رئیسی رسیده بودند.

در آخرین لحظات بود چون خود آقای رئیسی جزو جمنا نبود. پیشنهاداتی صورت گرفت و این پیشنهادت منجر به این شد که دوستان ما در جمنا رای را متوجه آقای رئیسی کنند.

*شما در مناظره دوم خیلی درخشیدید و به اذعان خیلی ها حرف های کارشناسی و البته نقدهای تند و تیز داشتید.

من شخصا ندرخشیدم؛ اینها مبتنی بر مشکلات قبلی است. برخی از نکات ایرادی بود که ...

*خود شما فکر می کردید در مناظره دوم چنین حرف هایی مطرح کنید و به اصطلاح بگیرد؟

بله. البته آنجا سوالاتی را مجری مطرح می کرد. این که چه سوالاتی به من اختصاص یابد مهم بود. هم سوال خوبی به بنده اختصاص پیدا کرد و هم آمادگی بود و مطلب آماده بود و این را بیان کردم.ا

*آقای روحانی به شما گله کردند؟

هیچ وقت ایشان گله نکردند ولی فکر نمی کنم دل شان با من صاف باشد، ولی ایشان گله نکردند. من بعد انتخابات به ایشان گفتم کار اداره کشور کار مشکلی است و باید دست به دست هم دهیم و کار را پیش ببریم.

*شما خیلی به حضور آقای جهانگیری در انتخابات نقد داشتید.

به طور ریشه ای مخالف این بودم که با ظاهرسازی ...

*گفتید دو فرصت به رئیس جمهور مستقر داده شد.

بله؛ ظاهرسازی بود. البته دوستان در شورای نگهبان باید دقت می کردند. خود رئیس جمهور لازم نیست (برای ریاست جمهوری) استعفا دهد، اما شخصیتی که معاون رئیس جمهور است، به عنوان نامزد ریاست جمهوری در صحنه آمده است، اول گفته من می مانم تا آخر، ولی تا آخر نمی ماند و به نفع رئیس جمهور کنار می رود. همه اینها اشکال دارد. چرا باید سر مردم را کلاه بگذاریم.

*این نقد شما به شورای نگهبان است؟

بله. اعتقاد دارم با مردم روراست نباشیم کار ما به نتیجه مطلوب نمی رسد و ابتر می ماند.

*فضای مناظرات را اخلاقی دیدید؟

نخیر. حتی در مناظرات تذکر هم دادم. بالاخره گفتم اگر با هم مسئله دارید بیرون حل کنید. جواب مردم را بدهید و بگویید چه کاری برای حل مشکلات مردم انجام می دهید و چه راهی برای مشکلات کشور دارید و چه راه حلی برای طرح هایی دارید که علیه کشور انجام می شود. اینها را حل کنید.

*در جایی خواندم که گفتید من به خود آقای قالیباف هم نقدهای ویزه ای داشتم ولی به من توصیه شد که نقدش نکنم.

ظاهرا ما در یک جبهه بودیم.

*ظاهرا؟

ظاهرا بله.

*باطنا نبودید؟

نخیر. برای اینکه من خودم به عملکرد دوستانم نقد دارم. بهترین هدیه ای که می توان داشت این است که عیب را به دوست بیان کند و اینها چیزهایی نیست که به آقای قالیباف نگفته باشم. من گفتم شهردار محترم شما که رئیس کمیسیون ماده 5 هستید نمی توانید هر کاری انجام دهید و وقتی انجام دادید مسائلی را برای شهر تهران می افرینید که این مسائل را افراد در آینده باید تحمل کنند؛ باید اصلاح کنید. خدمت ایشان نوشتم و حضوری بیان کردم و الان هم اعتقاد دارم.

الان مصیبت هایی که در تهران داریم کم نیست. شورای شهر اشتباه کرده و شهردار هم اشتباه کرده است. اداره کردن شهر تهران که با درآمدهای ناپایدار مانند فروش تراکم و آن هم تراکم سیار انجام نمی گیرد. اینها نقدهایی بود که داشتم و الان هم دارم. همین الان هم اگر شهردار آقای حناچی به این رویه ادامه دهد که نمی تواند این طور ادامه دهد - با اینکه ایشان خودش عضو کمیسیون ماده 5 بوده و امضا کرده است؛ کارهایی که آقای قالیباف انجام داد را آقای حناچی امضا کرده است - نباید این کارها انجام شود.

*فکر نمی کردید اگر این نقد را به رغم توصیه ای که به شما کردند می کردید فضای انتخاباتی طور دیگری می شد؟

بحث این نیست که شلوغ کنیم. باید ببینیم در انتها چکار می خواهیم انجام دهیم. در انتها این بود که ما در مقابل دولت آقای روحانی قرار گرفتیم که برای دوره دوم در صحنه می آمد.

*و برای اولین بار هم برای خودش دو فرصت در صحبت ها ایجاد کرد.

بله. قرار نبود ایشان را نقد کنیم و در حاشیه برویم. گاهی می توان نقص های قوه قضائیه و مجلس و شهرداری را هم مطرح کرد؛ اینها انحرافی است. من می خواهم بگویم دولت باید چه کند.

*حرف معقولی است.

*یک شوخی هایی با شما در فضای مجازی شد. اینها را دیده اید؟

شوخی های زیادی بود.

*نوع گویش شما بود.

بله؛ این شوخی ها برای الان نیست. در اوایل انقلاب هم بود و در دوره وزارت هم بود و این را اشکال نمی بینم.

*در دوران انتخابات هم اینها را دیدید؟

بله؛ اشکالی ندارد.

*به این ها خندیدید یا ناراحت شدید؟

ناراحتی ندارید. این میزان حق برای مردم باید قائل بود که حرف خود را به زبان طنز هم بیان کنند. گاهی به درد می خورد و خوب است.

*از چه جهت به درد می خورد؟

برخی مواقع درست است که مسئله طنز است ولی حکایت از واقعیت هم دارد. اگر ببینیم حق است باید اصلاح کنیم ولو به زبان طنز باشد. چه اشکالی دارد و این شرح صدر است.

*روزهای آخر، موتلفه بیانیه ای داد که شما به نفع آقای رئیسی کنار رفتید و شما گفتید این بیانیه زحمات بچه های موتلفه را به باد داد، البته بعد در کانال تلگرامی خودتان گفتید من هستم و در نهایت هم بودید. این چه ناهماهنگی بود که ایجاد شد؟

در روز چهارشنبه ای که قبل از جمعه انتخابات بود، سفری به مشهد داشتم که آقای رئیسی دعوت کردند و ما هم گفتیم مشرف به امام رضا شویم و با ایشان هم گفت وگو کنیم. در طول پرواز هم صحبت کردیم و به آقای رئیسی گفتم دوستانی که به من رای می دهند، اگر کنار بروم معلوم نیست، رای آنها به شما تعلق گیرد. شما اگر کنار بروید معلوم نیست رای کسانی که به شما رای می دهند به من تعلق گیرد. منطقی این است که ما پای صحنه باشیم و نگذاریم آراء بشکند و احتمالا جمع آرا را کاهش دهد یا به نفع رقیب ما شود؛ این حرف منطق سیاسی داشت.

از نظر سیاسی این میزان شناخت سیاسی داشتم که در محاسبات چطور کار انجام می شود. ایشان هم پذیرفت و با هم تفاهم کردیم به نفع هم کنار نرویم و پای کار بمانیم. برخی از دوستان ما در حزب فکر می کردند این سفر انجام شده و ما با هم تفاهم کردیم من به نفع آقای رئیسی کنار بروم. اینطور نبود و همان شب اعلام کرد این طور نیست و اشتباه صورت گرفته است.

*نزد آقای رئیسی رفتید و یک نفری را کنار ایشان دیدید؟

بله. به نظر من یکی از اشتباهاتی که در جمع مشاوران آقای رئیسی وجود داشت این بود که چنین فردی را به عنوان چهره هنری مطرح کنند. آقای رئیسی نیازی به این نداشت؛ این کار اشتباهی بود که انجام شد.

* این تحلیل را قبول دارید قدری کاهش رای برای ایشان آورده باشد؟

بله. تحلیل نمی کنم بلکه یقین دارم اینطور شده است.

*روز انتخابات با شناسنامه زمان رژیم پهلوی رای دادید؟

شناسنامه خودم را تحویل ندادم، چون در آن مهرهای انقلاب خورده بود و گفتم این سند بسیار ارزشمندی برای من است و در خانه نگه داشتم. آن روز که خواستم برای رای گیری بیایم، به یاد نداشتم شناسنامه ام را کجا گذاشتم و در کشوی میزم گشتم و این شناسنامه بود و بدون اینکه توجه کنم شناسنامه قبلی است آوردم و نه نیت خاصی داشتم و نه برنامه داشتم.

*یعنی اهل پروپاگاندای رسانه ای و جلب توجه نبودید؟

نخیر. آن هم مهر خورد و یکی دیگر از مشارکت های ما در سرنوشت این نظام اثبات کرد.

*الان که فضا را می بینید چه کسانی برای 1400 بیایند؟ سه سال مانده ولی فضا چطور است؟

هیچی معلوم نیست. الان نمی توان گفت، چون الان انتخابات مجلس را در پیش داریم. مجلسی که تکلیف آن در خرداد ماه 99 مشخص می شود از اواخر 98 تبلیغات شروع می شود و این مجلس بسیار مهم است. به نظر من نمی رسد ترکیب مجلس اینی که الان هست باقی بماند.

*عوض می شود؟

قطعا عوض خواهد شد.

*به نفع اصولگرایان یا ...؟

من فکر می کنم چون در این زمینه براورد مثبتی از مجموعه کارهای دوستان اصلاح طلب وجود ندارد و رای هم با مردم است و مردم نگاه می کنند که نتیجه این 4 سالی که گذشت چه بود، احتمالا ترکیب مجلس تغییر کند و ترکیب مجلس بسیار مهم است.

رئیس جمهور هر کسی بخواهد بشود بالاخره اگر مجلس قوی و مستقل باشد، روی وزرا تامل می کند که چه کسانی به عنوان وزیر معرفی می شوند، فقط دوستان رئیس جمهور هستند یا همکاران سابق او هستند و یا رفقای او هستند یا نه، افرادی هستند که بر مبنای شایسته سالاری انتخاب می شوند و مراحل مختلفی را که باید برای خدمت طی کنند تا به سطحی برسند که اداره کشور به آنها سپرده شود طی کرده اند.

مجلس باید قوی وارد صحنه شود. مجلس باید ببیند کسانی که به عنوان وزیر انتخاب می کند واقعا وزارت می کنند یا در کنار وزارت، کارهای دیگر که برای خودشان و اقوامشان است، انجام می دهد.

*آقای مهندس چه سالی ازدواج کردید؟

سال 1349 بود؛ 23 ساله بودم.

بالاخره این سن ازدواج است. اینکه الان عقب افتاده است مصیبت است. باید تا سن 25 سالگی ازدواج کرد. 40 سالگی موقع ازدواج کردن نیست. دیر است.

*وقتی فضا محیا نباشد.

برخی توقعات است. اینها مسائلی است که برای خود می سازیم. چرا محیا نباشد؟

*مثلا طرف شغل ندارد.

بله. اتفاقا در مناظرات به آقای روحانی گفتم اصل مطلب این نیست که ازدواج را به شغل موکول کنیم؛ خداوند برکت می دهد. بر مبنای یک اعتقاداتی در این کشور زندگی می کنیم. زندگی را سالم کنید و ازدواج کنید خداوند هم به شما برکت خواهد داد. کار شما هم درست می شود. ما همیشه روی مادیات حساب می کنیم. اول باید شغل داشته باشم، خانه داشته باشم، خودرو داشته باشم، همه چیز داشته باشم بعد زن بگیرم. اینطور می شود که جوان در سن 40 سالگی هم نمی تواند ازدواج کند.

*خیلی از دوستان ما هستند که می گویند اگر همین شغل را داشته باشیم ازدواج می کنیم.

*حالا شما چطور آشنا شدید؟ سنتی بود؟

بله. مرحوم مادرم قبول زحمت کرد و رفت و انتخاب کردند.

*از اقوام بودند؟

نخیر. ایشان پسندیدند و ما هم به خواستگاری رفتیم و به تفاهم رسیدیم.

*ایشان هم اهل دانشگاه بودند؟

بله؛ دانشگاهی بودند.

*چه رشته ای؟

روان شناسی.

*مهریه چقدر بود؟

آن زمان 50 هزار تومان.

*خطبه عقد را چه کسی خواند؟

حاج آقای سید رضی شیرازی خواند. خدا ایشان را حفظ کند، الان دیگر پیر شده اند.

*الان تهران هستند؟

بله.

*با حاج خانم خیلی رفیق هستید؟

بله. زندگی همیشه ساده و آسان نیست ولی ما با سادگی شروع کردیم و دوران تحصیلات من هنوز تمام نشده بود.

*خانه داشتید؟

نخیر. دوران تحصیلات من بود که در خانه دانشجویی زندگی می کردیم.

*در فرانسه یا اینجا؟

در فرانسه. آنجا 4 - 5 سال ماندم و فرزندان من آنجا به دنیا آمدند.

*چند فرزند دارید؟

دو فرزند من در فرانسه به دنیا آمدند و یکی در ایران به دنیا آمد.

*یعنی 3 فرزند دارید؟

بله.

*دختر یا پسر؟

دو دختر و یک پسر دارم.

*چه می کنند؟

همه مشغول هستند و فعال اند.

*دانشگاه یا کار؟

یک پسرم در صداوسیما مشغول است.

*همکار ماست؟

بله. یکی از دختران من دبیر اجرائی یکی از نشریات به نام نشریه «نجات» است و ضمنا خانه داری می کند و دختر دیگرم دادیار است.

*در قوه قضائیه هستند.

بله.

*از فرزندان شما دو تا رسانه ای هستند.

بله.

*همه ازدواج کرده اند؟

بله. همه ازدواج کردند.

*چند نوه دارید؟

3 نوه دارم.

*با نوه ها بیشتر کیف می کنید؟

به هر حال سر پدربزرگ و مادربزرگ گرم نوه ها هم هست؛ نوه ها شیرین هستند.

*بحث سیاسی در خانه می کنید؟

بله. مفصل و همیشگی است.

*اعتقادات آنها به شما نزدیک است یا فاصله دارند؟

نزدیک هستند منتهی اعتراض می کنند که تا چه زمانی می خواهید بحث سیاسی را ادامه دهید و بهتر است به خودتان برسید. می گویم ما برای این درست نشدیم که به فکر خودمان باشیم. این زندگی تمام می شود و باید دید در عاقبت توشه ما چیست.

*خانواده موافق بودند که در ریاست جمهوری نامزد شوید؟

نه زیاد، چون می دانستند این کار سنگینی است و اگر قرار باشد مسئولیتی گردن من باشد فشار بر آنها هم وارد می شود. آنها هم باید تحمل کنند. نه اینکه آماده نباشند ولی می دیدند شرایط پیرامون ما هست که شرایط آسانی نیست و سختی دارد.

*خانواده همه به شما رای دادند؟

من نپرسیدم ولی فکر می کنم رای داده باشند.

*خیلی اهل ورزش هستید.

من از جوانی اهل ورزش بودم.

*چند وقت پیش آقای غفوری فرد، یکی از رفقای شما مهمان ما بودند، تعریف می کردند که شما مسابقه شنا برگزار کردید و در فاصله ...

آن زمانی که خلیج فارس با مشکل مواجه شد، می دانید که یکی از هواپیماهای ما را زدند.

*بله.

ناو امریکایی هواپیمای ما را زده بود. ما برای اینکه بگوییم در خلیج فارس حضور داریم مسابقات نجات غریق را گذاشتیم؛ در تنگه قشم بود. جوانان رفتند که مسابقه بدهند ما هم به عنوان میانسالان در مسابقه شرکت کردیم.

*چند نفر میان سال بودند؟

حدود 10 نفری بودند ولی آنهایی که تا آخر رسیدند دو سه نفر بیشتر نبودند.

*بریدند؟

بله. سخت است.

*چقدر فاصله بود؟

هزار و 800 متر. البته شرایط با هزار و 800 متر استخری فرق می کند. چون جریان آبی که در تنگه وجود دارد جریان شدیدی است و باید با آن مقابله کرد. من و دکتر غفوری و دکتر زالی بودیم. با هم سه نفری بودیم.

*دکتر زالی نظام پزشکی؟

خیر. دکتر زالی وزیر کشاورزی اسبق بودند.

*این سه نفر به پایان رسیدید.

بله. البته دکتر زالی ورزش را ادامه داد و دکتر غفوری هم ورزش می کند.

*کدامتان اول شدید؟

دکتر غفوری دوم و دکتر زالی هم سوم شد. (می خندد)

*شما اول شدید.

بله.

*اهل کوهنوردی هستید؟

بله؛ من علاقه دارم. فضای طبیعت را چیزی نمی توان جایگزین کرد.

*شنیدم هر روز می روید؟

اگر خدا توفیق دهد. به تناسب سن باید دقت کنیم فشار نیاوریم. قابلیت هایی که در جوانی داریم با زمانی که سن بالا می رود فرق دارد. باید مراعات کرد. فشار وارد نشود و اگر توفیق شود در حدی که برای سلامتی مفید است، از هوای خوب استفاده می کنیم.

*به غیر از شنا اهل چه ورزش دیگری هستید؟

آن زمان که جوان بودم با تنیس هم سروکار داشتم. قایقرانی هم می کردم ولی اینها را کم کم کنار گذاشتم چون فشار می آورد. یک زمانی راکت را بوسیدیم و کنار گذاشتیم.

*تنیس در حد قهرمانی بازی می کردید؟

بله.

*فوتبالی نیستید؟

نخیر. اهل فوتبال نیستم و اصلا با فوتبال موافق نیستم.

*چطور؟

برای این که فوتبال را یک بازی می دانم که دارد سر ما پیاده می شود. وقتی ما استرالیا را بردیم و آن جنجال در کشور درست شد، من از یک طرف خوشحال شدم که موفق شدیم ببریم و امتیاز به دست بیاوریم و از سوی دیگر هم ناراحت شدم که ان بدآموزی هایی که در فوتبال هست و در کشورهای دیگر رایج است متاسفانه در جمهوری اسلامی ایران شکل می گیرد و این شکل گرفت و نباید اینچنین می شد. در فوتبال بیشتر از تخریب آن ضرر می کنیم تا از منافع آن به عنوان ورزش سود ببریم.

*تخریب چه چیزهایی است؟

خودش یک جنبه اخلاقی دارد. متاسفانه مراعات مسائل اخلاقی و جوانمردی که باید در ورزش باشد، در ورزش فوتبال نیست.

*البته نمی توان به صورت مطلق بیان کرد.

این را نگاه کنید؛ این یک واقعیت است. جوانان به ورزشکاران و هنرمندان نگاه می کنند و الگو می گیرند. آیا واقعا می توانید بهترین الگوها را الان در میان اینها به جوانان عرضه کنید؟ به نظر من مشکل داریم. قدری ورزش فوتبال، سیاسی است. من فکر می کنم طراحان ورزش فوتبال که در انگلستان نشستند و فوتبال را طراحی کردند برنامه ای داشتند که سر عده ای را با این ورزش گرم کنند؛ فقط ورزش ساده نیست.

مثلا تکلیف ورزش کوهنوردی مشخص است، تکلیف ورزش شنا مشخص است، ورزش دو و میدانی تکلیفش مشخص است و واقعاً ورزش است، ولی برخی ورزش ها تنها ورزش نیست؛ یعنی یک سلسله مسائل عجیب اجتماعی هم با آن درمی آمیزد. چه معنی دارد که مسابقه تمام شده و بعد از مسابقه می بینید 6 اتوبوس هم تخریب شده است، کلی آتش سوزی شد و کلی هم زخمی شدند. این ورزش نیست؛ این بهم ریختن نظم اجتماعی است.

*یک تصویر به اصطلاح زیرخاکی از شما داریم؛ با هم ببینیم.

*فکر کنم برای سال 59، بنیاد امور جنگ زدگان بود.

بله. بعد از جنگ بود. شهریور 59 جنگ شروع شد و این مصیبت پیش آمد و خمپاره ها و توپ های مختلف در این شهرهای مرزی ما افتاد و از خرمشهر و آبادان و کرمانشاه و گیلان غرب، مردمی که زندگی عادی داشتند و در خانه هایشان زندگی می کردند و کسب و کار داشتند، همه این مردم اواره شدند. اگر یک افتخار در طول 40 سال بعد از انقلاب داشته باشم، صادقانه عرض می کنم - چون برای ما نه حقوق و نه مقام و نه جاهی داشت - رفتن در بین مردمی که غم و غصه از سر و روی آنها می بارد و پژمرده و غصه دار شدند. رسیدگی به آنها افتخار بود.

برای این اسکان خیلی زحمت کشیده شد. تا جیرفت رفتیم تا اردوگاه درست کنیم. در خوزستان اردوگاه درست کردیم. در استان های مختلف سعی کردیم اینها را مستقر کنیم و بعد از آن بلافاصله به فکر مسئله اشتغال اینها افتادیم، چون بیکاری فسادآفرین است. باید به آنجا رسیدگی می شد و مسائل دیگر بود. جوانان باید ازدواج می کردند.

ما خدمت یکی از مراجع رسیدیم و گفتیم می خواهیم این کار را انجام دهیم و جوان هستند می خواهند ازدواج کنند و امکانات نداریم. هنوز حرف من تمام نشده بود که آن مرجع در گنجه را باز کرد و چک امضا کرد و به من داد.

*نمی گویید چه کسی بود؟

آقای منتظری. چک نوشت و به من داد. سال 59 بود. مجلس بعدا به من کمک کرد. مجلس سه میلیارد به من داد که آن زمان بسیار ارزشمند بود. به اندازه سه هزار میلیارد الان بود. گفتم باید این کار قانونمند شود تا حرفی ایجاد نشود. پی?

منبع: تسنیم

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: