کارنامه چهل سال شعر انقلاب برگزار شد

با شعر انقلاب گمشده‌ای را پیدا کردیم/شعر انقلاب نیاز به تجربه‌های جدید دارد

کدخبر: 2309801

محمدکاظم کاظمی گفت: ما با شعر انقلاب گمشده‌ای را در تاریخ خود پیدا کرده‌ایم؛ یک قرائت شیعی اسلامی که حاوی مبارزه‌طلبی و عدالت‌خواهی است. از آنجایی‌که این قرائت اسلامی گمشده‌ای بوده که در تاریخ ما وجود داشته، نمی‌توانیم بگوییم شعر انقلاب حتی با پایان حکومت اسلامی از بین می‌رود.

به گزارش خبرگزاری فارس، بیست و دومین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی بوطیقا به بحث و گفت‌وگو درباره‌ی «کارنامه چهل سال شعر انقلاب» اختصاص داشت.

این میزگرد با حضور آقایان نعمت‌الله سعیدی، محمدکاظم کاظمی، حسن صنوبری، علیرضا سمیعی و علی داوودی در آستانه دهه فجر و چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در موسسه‌ شهرستان ادب برگزار شد.

در ابتدای نشست حسن صنوبری با اشاره به روند برگزاری میزگردهای بوطیقا درباره‌ی هدف از برگزاری این نشست‌ گفت: در این میزگرد می‌خواهیم از خود بپرسیم ما از لحاظ درون‌مایه و ساختار، زیبایی‌شناسی و معناشناسی در این چهل سال چه کارهایی برای شعر فارسی انجام داده‌ایم؟ آیا شعر انقلاب ۵۷ فقط همنوایی با بخشی از قدرت بوده که اگر جمهوری اسلامی نباشد برای نسل‌های آینده باقی نماند؟

در ادامه محمدکاظم کاظمی با بیان این نکته که مذهب اسلام در تمام مقاطع تاریخی در کنار زبان فارسی به عدم حضور ادبیات در اسلام سیاسی فرقه‌ها (طالبان، سلفیان و داعش) و کشورهای دیگر اشاره کرد و افزود: علاوه بر یگانه بودن جنبه‌ی محتوایی، ما با شعر انقلاب گمشده‌ای را در تاریخ خود پیدا کرده‌ایم؛ یک قرائت شیعی اسلامی که حاوی مبارزه‌طلبی و عدالت‌خواهی است. از آنجایی‌که این قرائت اسلامی گمشده‌ای بوده که در تاریخ ما وجود داشته، نمی‌توانیم بگوییم شعر انقلاب حتی با پایان حکومت اسلامی از بین می‌رود.

این منتقد ادبی تأکید کرد: شعر انقلاب از نظر تکنیکی و محتوایی در دوره‌ای دچار یک انقطاع از جریان رشد فکری شد؛ از آنجایی‌که شعر انقلاب شامل تجربه‌های جدیدی در محتوا و فرم بود بسیاری از تجارب این شاعران را کنار گذاشت و در بعضی موارد حتی از صفر شروع کرد. این از صفر شروع کردن طبیعتاً شعر انقلاب را در چند سال ابتدایی فعالیت خود از نظر تکنیکی عقب انداخت.

مؤلف کتاب «شعر پارسی» خاطرنشان کرد: شعر انقلاب در سال‌های اخیر پیشرفت‌های تکنیکی چشمگیری داشته تا جایی که در بعضی موارد از محتوا هم پیشی گرفته است. کمرنگ شدن جنبه‌های محتوایی شعر انقلاب در این سال‌ها شاید به این دلیل باشد که نسل جوان شاعران انقلاب از تجارب سال‌های اولیه‌ی انقلاب فاصله گرفته‌اند.

در ادامه نعمت‌الله سعیدی با اشاره به جریان‌های شعری تاریخ ادبیات ایران گفت: ویژگی مشترک این سبک‌ها وابستگی‌شان به تاریخ است. حتی نامگذاری‌شان هم بر اساس وقایع همان دوره‌ی تاریخی است. شعر انقلاب هم در درجه‌ی اول به یک دوره‌ی تاریخی اشاره می‌کند. ما شعری به نام شعر ضدانقلاب نداریم؛ شاید مضامین شعری ضدانقلاب باشد ولی از نظر فنی زیرمجموعه‌ی شعر انقلاب قرار می‌گیرد.

مؤلف کتاب «عفریته و افلاطون» ادامه داد: باید دقت کنیم وقتی که می‌گوییم شعر انقلاب منظورمان چیست؛ منظورمان شعر انقلابی است یا شعری که در رابطه با انقلاب باشد، به عنوان یک مقطع تاریخی؟ اگر بخواهیم انقلاب را به عنوان یک مقطع تاریخی در نظر بگیریم، شعر انقلاب در دوران قبل از انقلاب قوی‌ترین جریان شعری است. اما هم قبل هم بعد از انقلاب لحن اعتراضی را در شعر فارسی می‌بینیم. به همین دلیل از این نظر من نمی‌توانم بین شعر انقلابی قبل و بعد از انقلاب تمایزی قائل شوم.

نویسنده‌ کتاب «عفریته و افلاطون» با اشاره به اهمیت ماهیت انقلاب برای شناخت شعر انقلاب، درک نادرست مردم از ارتباط مردم‌سالاری با دموکراسی در اوایل هر انقلابی را اجتناب‌ناپذیر دانست و افزود: «امروز در مقطعی هستیم که یا شعر انقلاب حرف می‌زند یا کسی حرفی برای گفتن ندارد جز مخالف‌خوانی برای انقلاب. و این مبحث بیشتر از اینکه سیاسی باشد ادبیاتی است.

در ادامه صنوبری تصریح کرد: به نظر من شعر انقلاب همان شعر انقلابی است. این دو زیاد فاصله ندارند. شعر انقلاب در واقع ادامه‌ی جریان شعری و روشنفکری قبل از انقلاب است. علی معلم دامغانی از شعر اخوان ثالث و حتی فروغ فرخزاد یا زکریا اخلاقی و احمد عزیزی از شعر سهراب سپهری به بهترین نحو استفاده کرده‌اند.

علی داوودی نیز درباره‌ شعر انقلاب گفت: سبک و سیاق شعر گفتن و سلوک شاعرانه‌ای که در این چهار دهه وجود داشته دیگر پاسخگوی نیازهای جامعه نیست. جهان معاصر، جهان حوادث است و دیدن و درک انسان معاصر موضوع اصلی شعر. به همین دلیل امروز شعری با عنوان شعر انقلاب نیاز به تجربه های جدید دارد.

شاعر مجموعه‌ی «نه بودن» ادامه داد: شعر یا براساس یک اصل محاکاتی سروده می‌شود یا تجربه‌محور است. درست است که دنیای معاصر عالم فردگرایی و تجربه (اعم از تجربیات فرمی، زبانی، نگرشی و محتوایی) است، اما این جنبه‌ی تجربه‌گرایانه‌ی شعر مورد حمایت قرار نمی‌گیرد، لذا صرفاً نوعی از ادبیات مطرح می‌شود که به مذاق ارگان‌هایی خوش بیاید که ادبیات برایشان موضوعیت ندارد.

شاعر مجموعه‌ی «نام تو چیست» درک ماهیت انقلاب را شرط اساسی درک شعر انقلاب دانست و گفت: انقلاب اسلامی چه در جنبه‌ عدالت‌خواهی، چه در آزادگی و استقلالش، چه در دین-رهبری‌اش ذیل عنوان امر به معروف و نهی از منکر قرار می‌گیرد. شعر انقلاب هم باید تبلور و بروز این تفکر باشد.»

شاعر مجموعه‌ی «سوء تفاهم» با اشاره به ترس به عنوان بزرگ‌ترین عامل بازدارنده در حوزه‌ی فرهنگ، ادامه داد: شاعر امروز به واسطه‌ی دنیای مجازی در ارتباط تنگاتنگ با دنیا قرار دارد. او صنعت، اقتصاد، سیاست و هنر جهان را می‌بیند و می‌خواهد درباره‌شان شعر بگوید ولی گاهی به دلیل نگاه تنگنظرانه‌ی ارگان‌ها در سال‌های اخیر این اجازه را ندارد.

سمیعی نیز درباره‌ی شعر ۴۰ ساله‌ی انقلاب گفت: شعر انقلاب -بدون در نظر گرفتن دوگانه‌ی فرم و محتوا- به مثابه وجدان ملی در دوران معاصر حاضر شده است؛ یعنی از یک طرف فضایی دارد که در آن بخش‌هایی از تجربه معاصر و قسمت‌هایی از میراث ادب قدیم را جمع کرده و از طرف دیگر به مسائل کنونی واکنش نشان می‌دهد.

در بخش دوم نشست کاظمی در توضیح بیشتر چگونگی و چرایی انقطاع فرهنگی هنری در جریان شعر انقلاب از توصیه بعضی شاعران و کارشناسان کم‌اطلاع به نخواندن آثار شاعران خوب قبل از انقلاب در دهه شصت سخن گفت و در این‌باره خاطره‌ای تعریف کرد: در ابتدای یکی از جلسات مستقل از حوزه هنری، خانم جوانی شعری خواند که تحت تأثیر زبان شعری فروغ بود. در آن جلسه به شدت از این شعر انتقاد کردند و این تاثیرپذیری را نکوهش کردند. جدی‌ترین و قاطع ترین منتقد آن شعر هم خانم فاطمه راکعی بود. ایشان در آن جلسه با لحنی شدید و تحکم‌آمیز به آن خانم شاعر جوان گفتند «قبلا هم به شما گفته بودم نباید شعرهای فروغ فرخزاد را بخوانید!». دعوا آنقدر بالا گرفت و کار به جایی رسید که در مقابل میرشکاک هم عصبانی شد و مجبور شد با دادوبیداد از فروغ و شعر فروغ دفاع کند...

در ادامه سعیدی با رد مسئله‌ی بحران مخاطب در شعر یادآور شد: انقلاب یک سیکل دارد: فکر و فرهنگ جرقه‌های انقلاب را در جامعه می‌زنند، انقلاب به وقوع می‌پیوندد، زمانی که انقلاب به پختگی و بلوغ رسید خروجی‌اش ادبیات خواهد بود. انقطاعی که پیش‌تر به آن اشاره کردم در این مقطع قرار دارد.

این پژوهشگر همچنین درباره‌ی توصیه‌پذیر نبودن شعر بیان کرد: شعر ذاتاً اهل تخیل و تجاوز است. شعر خودش توصیه‌کننده است. شعری که انسان ایرانی با آن مواجه است، زیست-جهان اوست. وقتی می‌گوییم شعر انقلاب دچار انقطاع شده، یعنی این شعر در حال مواجهه با زیست-جهانی است که بقیه نمی‌دانند آن را چطور تعریف کنند.

سعیدی افزود: کار هنر اساساً ساختن جهان تازه است؛ جهانی که پیش از این شاید هیچ نسبتی با آن نداشته‌ایم؛ اگرچه این جهان تازه در گذشته‌ی خودش ریشه دارد. این جهان تازه با انقطاع از جهان گذشته به وجود نمی‌آید. بلکه این دو جهان در دل هم پدید می‌آیند.

صنوبری نیز ضمن اشاره به عدم درک و ترویج فرهنگ شنیدن به جای حرف زدن در جامعه بر کمبود نقد حرفه‌ای و تأثیرش بر جریان شعر انقلاب تأکید کرد و افزود: من معتقدم در زمانه‌ای که همه می‌خواهند حرف بزنند و کسی گوش شنیدن ندارد، شعر انقلاب خوب حرف زده و می‌زند و این فقط محدود به آغاز این جریان نیست. همین الان هم مهدی جهاندار و محسن رضوانی و خیلی‌های دیگر شاعرهای قدرت‌مندی هستند. این دوران انقطاع دارد به پایان می‌رسد و به هر حال ما نباید توقع داشته باشیم که از یک دوره تمام شاعران ماندگار شوند.

در ادامه داوودی درباره‌ ارزش فرهنگی شعر در جامعه‌ی امروز با اشاره به شاعران آیینی خاطرنشان کرد: پیش از اینکه درباره‌ی شعر انقلاب حرف بزنیم باید شاعر انقلابی را هم تعریف کنیم. شعر انقلاب جریانی است که در آن شعر از زبان فردی تبدیل شده به زبان جمعی. اما در سال‌های اخیر شاهد جریانی در شعر انقلاب بودیم که ربطی به جریان انقلاب ندارد.

شاعر مجموعه‌ی «مردگان بسیارند» همچنین غلبه‌ی رسانه‌ها را یکی از مشکلات بزرگ در روند شکل‌گیری جریان شعر انقلاب دانست و گفت: رسانه‌ها شعرهای آسان‌هضم را انتخاب و تبلیغ کرده و باعث اعتبار چهره‌های خاصی می‌شدند. از آنجایی‌که رسانه‌ی ما از دسترس نقد خارج است یک عالم جداگانه‌ برای خودش دارد و همان مشکل عدم حضور نقد که آقای سعیدی اشاره کرد به وجود می‌آید.

کاظمی نیز در بخش پایانی صحبت‌های خود با اشاره به جمع‌آوری شعر شاعران تا متولدین دهه‌ی ۵۰ در کتاب «گزیده‌ی ادبیات معاصر» اظهار کرد: در سطح شاعرانی که در این کتاب آورده‌ام هر سال تعداد زیادی شاعر جدید ظهور می‌کند. ظهور این تعداد شاعر خوب در بازه‌ی زمانی کم در تاریخ ادبی ایران بی‌سابقه است. به نظرم این جریان زاینده است و در آینده با حرف‌هایی تازه ادامه خواهد یافت.

وی خاطرنشان کرد: اما از لحاظ جنبه‌های زبان، مهارت‌های بیان، تکنیکی و ساختار، شعرهای چند دهه‌ی اخیر به غنای شعرهای قدیم نمی‌رسند. به نظر می‌رسد که بسیاری از شاعران به سطح هم رسیده‌اند ولی تعداد کسانی که یک پله بالاتر بروند همیشه کم بوده است.

سمیعی نیز در جمع‌بندی نشست بیان کرد: با وقوع انقلاب افقی برای ما گشوده شد که از ما می‌خواست تجربه کردن جهان را آغاز کنیم. وقتی چیزی را تجربه می‌کنیم ولی زبانی برای بیان آن نداریم، این خطر وجود دارد که با گذشت زمان آن را فراموش کنیم. به نظر می‌رسد که شعر انقلاب زبان تجربه‌ی ما شده است.

او اضافه کرد: حالا زمان آن رسیده که این زبانِ تجربه‌ی زندگی ما خودش تبدیل شود به موضوع تجربه. البته این مرحله کار پژوهش و نقد است.

در پایان صنوبری درباره‌ی تنوع حوزه‌های محتوایی شعر انقلاب گفت: تجربیات موفق شعر انقلاب در این چهل سال بسیار متنوع بوده است. مثلاً در شعر طنز آقای ابوالفضل زرویی نصرآباد، در شعر عرفانی زکریا اخلاقی، در شعر حماسی و اندیشه‌محور علی معلم دامغانی، شعر روشنفکری یوسفعلی میرشکاک، عاشقانه‌ و دفاع مقدس قادر طهماسبی(فرید)، غزل سیاسی-اجتماعی با مایه‌ی طنز محمدکاظم کاظمی و... .

او خاطر نشان کرد: فکر می‌کنم این تنوع در شعر در هیچ دوره‌ی زمانی در شعر فارسی وجود نداشته است. هرکدام از این تجربه‌ها سرمشق فصل ادبیات کتاب یک تمدن هستند. حتی لازم نیست کتاب جدیدی بنویسیم؛ کافی است از روی این سرمشق‌ها به درستی بنویسیم تا دیباچه‌ی فصل ادبیات یک تمدن نوین شکل بگیرد.

منبع: فارس

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: