توطئه منامه

عرب ها می‌خواهند برادر فلسطینی‌شان را در چاه بیاندازند

کدخبر: 2325331

مساله تعجب آور این است که اردن به عنوان طرف ناظر بر اماکن مقدس در قدس، مراکش به عنوان رئیس کمیته قدس و مصر به عنوان بزرگترین کشور عربی سردمدار روند سازش مسالمت آمیز و رهبر عرب ها شده اند و این در حالی است که پس از توافقنامه کمپ دیوید این کشورها نقش محدودی داشتند.

مجد ابو عامر:‌ بر اساس آخرین خبرها، اکثر دولت های عربی در کنفرانس اقتصادی منامه که دولت آمریکا از برگزاری آن در منامه ـ پایتخت بحرین ـ خبر داده است، شرکت خواهند کرد و این در حالی است که طرف رسمی و نیز گروه ها و ملت فلسطین مخالفت خود با مشارکت در این نشست را اعلام کرده اند.

اصل این است که طرف فلسطینی به عنوان طرف صاحب این آرمان، درباره منافع و اصول ملی خودش تصمیم گیری کند، اما حضور طرف های عربی در این کنفرانس با وجود درخواست طرف فلسطینی برای تحریم آن، نمی تواند معنایی جز خنجر زدن عرب ها به پشت طرف فلسطینی داشته باشد؛ چرا که هیچ توجیهی جز تسلیم در برابر اراده طرفین آمریکایی و صهیونیستی برای حضور عرب ها در این کنفرانس وجود ندارد و منطق و حس قومیتی و دینی می گوید که مشارکت در این کنفرانس به منزله همدستی در توطئه و اجرای آن از طریق مشروعیت بخشی نظام های رسمی عربی به آن است.

در بیانیه شورای مرکزی جنبش فتح (بزرگترین گروه عضو سازمان آزادی بخش فلسطین) بر مخالفت با معامله قرن و مشارکت در نشست اقتصادی بحرین تاکید شده و آمده است که این جنبش از تمامی طرف هایی که مشارکت خود در این کنفرانس را اعلام کرده اند یا به فکر مشارکت در آن هستند، اعلام می کند که از مشروعیت بخشی به سیاست دولت آمریکا در زمینه حذف مساله فلسطین خودداری کنند و شبکه ای امنیتی برای تداوم اشغالگری فلسطین تشکیل ندهند. در ادامه این بیانیه آمده است که «ما پیام آشکاری برای تمامی طرف هایی که می خواهند ابزار دست دولت آمریکا باشند، می فرستیم و می گوییم ما به کسی تفویض اختیار نکرده ایم و نخواهیم کرد تا به نمایندگی از ما در یک محفل بین المللی صحبت کند.»

پس از صدور این بیانیه آشکار، عرب ها چطور به خودشان اجازه می دهند که در این کنفرانس مشارکت کرده و در شکستن اراده ملت فلسطین و حذف حقوق آن که به قیمت خون و رشادت های فرزندان این ملت طی یک قرن به دست آمده است، همکاری کنند؟ آیا آنها در مراسم دفن مساله فلسطین که عامل کرامت ملت فلسطین و کلید امنیت قومیتی و تداوم موجودیت آنها به شمار می رود، شرکت خواهند کرد؟

آیا پس از آنکه دولت آمریکا قدس را که یکی از مهمترین مقدسات عرب ها و مسلمانان به شمار می رود، به عنوان پایتخت همیشگی دولت صهیونیستی به رسمیت شناخت و اعلام کرد که آژانس امداد رسانی و کاریابی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی آنروا باید به فعالیت خود پایان دهد، عرب ها در کنفرانس منامه شرکت کنند؟ این در حالی است که واشنگتن اعلام کرده است که آوارگان تنها کسانی هستند که در نتیجه جنگ سال ۱۹۴۸ در فلسطین از خانه و کاشانه خود آواره شده اند و جمعیت آنها بیش از ۵۰ هزار نفر نیست و فرزندان و نوادگان آنها که نام شان در لیست های آنروا ثبت شده است، آواره به شمار نمی روند. علاوه بر این، دولت ترامپ بلندی های اشغالی جولان را که بخشی از خاک سوریه است، به عنوان اراضی تحت حاکمیت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخته است و فریدمن سفیر آمریکا در فلسطین اشغالی تصریح کرده است که رژیم صهیونیستی حق دارد بخش هایی از خاک کرانه باختری را به اراضی تحت اشغال خود ملحق کند.

عرب ها چه چیزی می خواهند از جارد کوشنر و جیسون گرینبلات و دیوید فریدمن بشنوند؟ آیا آنها اظهارات علنی درباره محتوای معامله قرن بیان نکرده اند؟ آیا بخشی از همین معامله را با تصمیمات خود دونالد ترامپ به مرحله اجرا در نیاورده اند؟ آیا جهانیان در مراسم های رسمی علنی شاهد اجرایی شدن این معامله نبوده اند؟ چرا در کنفرانسی شرکت می کنند که سعی در پایان دادن به مساله ملت فلسطین را دارد؟ آیا فلسطینی ها تمامی آنچه را که عرب ها در راه صلح خواسته اند، تقدیم نکرده اند تا امنیت آنها را به خاطر ضعف راهکارهایشان برای مقابله و فرارشان به سمت راهکارهای سازش جزئی و خفت بار تامین کنند؟

آنها تنها ۲۲ درصد از سرزمین تاریخی فلسطین را برای تشکیل کشورشان بر اساس طرح های صلح ارائه شده از سوی عربستان و با تشویق های مصر و دیگر کشورهای عربی از سال ۱۹۸۱ تاکنون، قبول کرده اند. از جمله این طرح ها می توان به طرح ملک فهد، مقررات نشست فاس در سال ۱۹۸۲ که توسط عربستان طراحی و برگزار شد، طرح ملک عبد الله بن عبد العزیز که از آن به عنوان طرح صلح عربی یاد می شود و در اجلاس سران عرب در سال ۲۰۰۲ ارائه شد و بعدا رنگ و بوی اسلامی هم پیدا کرد تا اعلام شود که عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی مستلزم موافقت با مفاد این طرح است. این اتفاقات چطور روی می دهد؟ این سوالی است که در حال حاضر در محافل رسمی و مردمی فلسطین مطرح می شود.

مشخص است که محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین که به شدت از عربستان و موضع آن در قبال مساله فلسطین و معامله قرن حمایت کرده و در محافل مختلف؛ از جمله کنفرانس اسلامی مربوط به قدس در استانبول (۲۰۱۸) این کشور را تبرئه کرده است، به شدت شوکه شده است؛ چرا که عربستان و به ویژه شاهزاده جوان محمد بن سلمان ولیعهد این کشور و دوست کوشنر صهیونیست تندرو وی را فریب داده است. ریاض ثابت کرده است که هر آنچه درباره موضع آن درباره رژیم صهیونیستی و همسویی با موضع آمریکا گفته می شود، درست است و این کشور نقش اصلی در برگزاری نشست بحرین دارد که کشور کوچکی است که بدون موافقت ریاض هیچ تصمیمی نمی گیرد. ریاض به محض اعلام برگزاری نشست منامه، موافقت خود با مشارکت در آنرا اعلام کرد و همپیمان اماراتی این کشور هم موضع مشابهی اتخاذ کرد و این نشان می دهد که افشاگری های رژیم صهیونیستی درباره موافقت عربستان با اجرای معامله قرن صحت دارد.

عباس امیدوار بود که موضع مغایر و مخالف علیه معامله قرن اتخاذ شود و البته موضعی جدی باشد و نه رسانه ای و صرفا در حد صدور بیانیه از نشست ها و کنفرانس های وزارتی که ارزش همان جوهر استفاده شده برای نوشته شدنش را هم ندارد، اما عربستان او را ناامید کرد و این در حالی است که طی دهه های گذشته بارها فلسطینیان را به پذیرش طرح های ارائه شده مجبور کرده است.

فلسطینی ها هنوز از شوک نخست بیرون نیامده بودند که شوک دوم را هم دریافت کردند و کوشنر از موافقت مصر، اردن و مراکش؛ سه کشوری که انتظار می رفت این کنفرانس را تحریم کنند، خبر داد و حضور این کشورها در کنفرانس مذکور بدین معناست که طرف های عربی با این طرح موافقت خواهند کرد و چنین موضعی به وضعیت مساله فلسطین ضربه خواهد زد؛ چرا که جامعه بین المللی عرب تر از خود عرب ها نخواهد بود و از برادر فلسطینی آنها حمایت نخواهد کرد. مساله شوک آورتر این بود که مقامات فلسطینی با درجات متفاوتی درصدد اعلام مخالفت با این نشست برآمدند و از جمله آنها می توان به اظهارات رهبران جنبش فتح مانند نبیل شعث اشاره کرد که اعلام خبر موافقت اردن با حضور در نشست منامه را تکذیب کرد و این در حد خود شوکه کننده است؛ چرا که عزام احمد از دیگر رهبران فتح مدعی شد که خبر شوکه کننده ای در راه نیست و مصر و اردن تنها با هیات های صوری در این نشست شرکت خواهند کرد. اظهارات عزام احمد خیلی ساده لوحانه به نظر می رسد؛ گویا که مساله مهم سطح نمایندگی یا حجم هیات است و این در حالی است که مساله مهم حمایت طرف های عربی است که بدون آن خبری از هیچ معامله ای نخواهد بود و کنفرانس یا به تعبیر بهتر توطئه منامه هیچ تاثیری نخواهد داشت.

مساله تعجب آور دیگر این است که اردن به عنوان طرف ناظر بر اماکن مقدس در قدس، مراکش به عنوان رئیس کمیته قدس و مصر به عنوان بزرگترین کشور عربی سردمدار روند سازش مسالمت آمیز و رهبر عرب ها شده اند و این در حالی است که پس از توافقنامه کمپ دیوید این کشورها نقش محدودی داشتند.

برخی از این کشورها مقامات فلسطینی را مسئول ناتوانی در اتخاذ موضع یکپارچه عربی در مخالفت با معامله قرن می دانند و این موضعی ظالمانه است؛ چرا که رئیس تشکیلات خودگردان و وزیر خارجه آن در کنفرانس های وزارتی و نشست های سران عربی و اسلامی و حتی در سفرهایشان از سران عرب و مقامات کشورهای دیگر به تشریح خطرات این طرح بر مساله فلسطین پرداخته اند. روزنامه صهیونیستی هاآرتص به نقل از برخی دیپلمات های عربی اعلام کرده است که نگرانی عباس در قبال این طرح ناشی از این احتمال است که دولت آمریکا بتواند برخی سران عرب را به تغییر رویکردشان از طریق اعطای امتیازات اقتصادی و امنیتی متقاعد کند. آنها معتقدند که رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین امید زیادی به ملک سلمان بن عبد العزیز دارد که موضع سنتی وی در قبال مساله فلسطین شناخته شده است و متعهد به حمایت از طرف فلسطینی شده است.

بنابراین، مشخص است مشوق های اقتصادی و تهدیداتی که محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان نسبت به تاثیرات آن بر سران عرب می ترسد، تاثیر خود را گذاشته اند و آنها یکی پس از دیگری موافقت خود با حضور در این کنفرانس یا توطئه را اعلام کرده اند.

عرب ها همواره عامل اعتلای مساله فلسطین بوده اند و قطار فلسطینی همواره بر روی ریل عربی حرکت کرده است و عرب ها همیشه درهای جهان را به روی فلسطینی ها باز کرده اند و از آنها حمایت مالی، سیاسی و نظامی کرده اند. اما سران عرب امروز مانند همتایان خود در قرن گذشته نیستند و آن رشادت ها و قهرمانی های سیاسی را ندارند و نمی توانند در مقابل اراده آمریکا بایستند. در نهایت باید گفت که هیچ طرفی نمی تواند اراده خود را بر فلسطینیان تحمیل کند و این طرف فلسطینی است که حق کامل پذیرش یا مخالفت با یک طرح را دارد و اگر به چیزی نه بگوید، به معنای عدم پذیرش و اجرایی شدن آن و شکست هر گونه توطئه ای در برابر صخره ایستادگی و مقاومت فلسطینیان است. چنین موضعی مایه ننگ تمامی طرف هایی خواهد شد که با دشمن علیه برادر فلسطینی خود که با ایستادگی اش از تمامی کشورهای عربی حمایت کرده است، همدستی کرده اند. طی یک قرن گذشته، جلوی پیشروی های دشمن و تحقق روی آن در تشکیل کشوری از نیل تا فرات گرفته شده است و در یک کلام می توان گفت که «هر کس به فلسطینی ها خیانت کند، به خودش ضربه می زند.»

ارسال نظر: