​ازدحامِ میکده توئیتر

تاملی در دغدغه‌های روزمره توئیتری و فروغ فرخزاد

کدخبر: 2329209

گویی فروغ از آینده می گفت، از آدمهایی که سعی می کنند خود را بسیار دغدغه مند، مطلع و پیشرو نشان دهند، از روزهایی که «دغدغه» و «دغدغه مندی» مثل دستمال و فندک و خودکار توی جیبِ آدم جابه جا می شود، در قالب یک «گوشیِ تلفنِ همراه»، در ازدحامِ میکده توئیتر!

نسیم آنلاین ؛ سحر دانشور:‌ «برادرم به فلسفه معتاد است/ برادرم شفای باغچه را/ در انهدامِ باغچه می داند/ او مست می کند/ و مشت می زند به در و دیوار/ و سعی می کند که بگوید/ بسیار دردمند و خسته و مایوس است/ او ناامیدیش را هم/ مثل شناسنامه و تقویم و دستمال و فندک و خودکارش/ همراه خود به کوچه و بازار می برد/ و ناامیدیش/ آنقدر کوچک است که هر شب/ در ازدحامِ میکده/ گم می شود...» فروغِ فرخزاد

خبرِ برابریِ دیه زن و مرد یکی از اخبار مهم و مورد توجه اصحابِ توئیتر در هفته گذشته بود، چند روز قبل از این خبر انتشار عکسی از دختری چادری که در خیابان سیگار می کشید بحث ها و مجادلات فراوانی را در این فضا شکل و جهت داد. بحث های مختلف پیرامونِ ازدواجِ دخترهای مذهبی، چادری، انقلابی، سبک زندگیشان، مدل رفتار و شیوه تعاملاتشان هم که موضوعی است که همواره جریان دارد و مورد بحث و توجه است. همه این مباحث نیز در نسبتِ با انقلابِ اسلامی و نوع نگاهش به زن، زنِ ایده آل و طرازِ انقلاب اسلامی، توقعی که آقایان(چه مذهبی و انقلابی چه غیرمذهبی و غیرانقلابی) از این دست زنان دارند طرح می شوند. حتی مخالفین و منتقدینِ انقلاب اسلامی مباحثِ مربوط به زنان را در نسبتِ با انقلاب مطرح می کنند و صف آرائیشان در این چارچوب معنا می یابد. مصی علی نژاد و برنامه هایش نیز از عواملی است که به پررنگ تر شدنِ این مسائل در توئیتر کمک می کند. اما سوال اساسی این است که این دغدغه ها چه جایگاهی در زندگیِ افرادی که به آنها می پردازند دارند؟! برای پاسخ به این سوال بهتر است کمی به فضای توئیتر توجه کنیم.

توئیتر فضایی کلمه محور است، اما کلماتی محدود و معدود، هر کاربر باید بتواند در تعدادِ کلمات مشخص شده منظور خود را به مخاطب برساند. کلماتی که گاه برای رساندن منظور و مفهومِ مدنظرِ نویسنده آنقدر کم اند که برخی کاربران مجبور به انتشار رشته توئیت می شوند. «ایجاز» در نوشتن و «کم و گزیده گویی» هنری است که با تقویتِ فکر، تسلط بر کلمات، و دانشِ گسترده می تواند به ابزاری مهم برای رشد فکری و ادبی فرد و محیط اطرافش شود. اما آیا شاخص ترین ویژگی توئیتر که تعداد کلماتِ محدود و معدود است را می توان نوعی ایجاز در نوشتن و اندیشه دانست و زمینه ای برای رشدِ فکری کاربران؟! وقتی به شاخص دیگرِ توئیتر که حضور انبوهِ کاربران در این فضای مجازی است توجه کنیم، کاراکترهای محدودِ توئیتر به چیزی ضدِ «ایجاز» و «گزیده گویی» بدل می شوند، چه اینکه انبوهِ کاربران برای «بقا»، «دیده شدن» و «رشد» در این شبکه مجازی مجبور به نوشتن و گفتن و نوشتن و گفتن می شوند. نوشتن و گفتنِ مدام برای بقا و حیات در زیستگاهِ توئیتر، نیازمند پرداختن به موضوعات مختلف، گسترده و متنوع است، این است که هر کاربر مجبور است روزانه به موضوعات مختلفی که در اطرافِ خود می بیند بپردازد، در حدِ امکان در خصوص موضوع مورد نظر اظهار نظر کرده و خود را فردی مطلع و آگاه و دارای موضع مشخص نشان دهد. در چنین فضایی آنچه اهمیت می یابد ماندن در چرخه حیات توئیتر است، نه داشتنِ دیدگاهی دقیق، گزیده گویی و اندیشه ورزی پیرامون موضوعات. این است که نمی توان موضوعاتِ مطرح شده از سوی کاربران را دغدغه های جدی و مهم آنها دانست که پس از سالها تامل و مطالعه در خصوص آنها به نتایجی رسیده و آنها را با دیگران به اشتراک می گذارند.

موضوعِ برابریِ دیه زن و مرد، دخترانِ چادری در پیاده رو و مسائلی که در خصوصِ زنان و انقلاب اسلامی در توئیتر مطرح می شوند نیز از همین منظر قابل بررسی اند. اصحابِ توئیتر نه از منظری دقیق و علمی و نه به عنوانِ یک دغدغه شخصی و یا جمعی، بلکه از جهتِ پرداختن به موضوعاتی که می تواند آنها را در چرخه بقای توئیتر زنده نگه دارد، به این موضوعات می پردازند. نشان به نشان موضع گیری هایی که در هفته گذشته از سوی کاربران شاهد بودیم. اکثر مطالب منتشر شده در این موضوع در چند دسته جای می گرفتند:

  • توئیت های خبری
  • توئیت های کنایی(کسانی که با نیش و کنایه به این موضوع پرداختند.)
  • توئیت های طنزآمیز
  • توئیت های خوشحال و موافق
  • توئیت های خشمگین و مخالف

حال سوال این است که موضع دقیق، علمی، آموزنده، آگاهی بخش و یا منتقد در کدام یک دسته های فوق جای می گیرد؟ بررسی علمی و موشکافانه و البته دغدغه مند دارای کدام یک از لحن هایی است که در توئیت های هفته گذشته می دیدیم؟ بررسی علمی و آگاهانه نه نیازمندِ لحن کنایی است، نه هواداریِ احساساتی و نه مخالفتِ هوچی گرانه و یا طنز آمیز و...! بررسی علمی و اندیشمندانه در حد ممکن تلاش می کند به ابعاد و زوایای موضوع بپردازد، نه اینکه احساساتِ گوینده خود را به صریح ترین شکلِ ممکن در قالبی استادیومی منتشر کند. از این روی مواضع توئیتری ها در خصوص برابری دیه زن و مرد را نمی توان مواضعی دقیق و دغدغه مندانه ارزیابی کرد. بدیهی است که این موضوع خیلی زود به فراموشی سپرده می شود، کما اینکه همین امروز هم به فراموشی سپرده شده است.

مواضعِ اغلبِ توئیتری ها در بهترین شکلِ خود با بندِ فوق از شعرِ فروغ نسبت دارد، گمانم این است که این بندِ شعر با فضای توئیتر و اصحابِش نسبتی عمیق دارد. گویی فروغ از آینده می گفت، از آدمهایی که سعی می کنند خود را بسیار دغدغه مند، مطلع و پیشرو نشان دهند، از روزهایی که «دغدغه» و «دغدغه مندی» مثل دستمال و فندک و خودکار توی جیبِ آدم جابه جا می شود، در قالب یک «گوشیِ تلفنِ همراه»، در بسترِ میکده ای که قادر است آن دغدغه های توجیبی را گرد هم جمع کند و در هیاهو و فریادهای گوش خراش همه آنها را گم و کمرنگ کند، در ازدحامِ میکده توئیتر!

بعد نوشت:

یکی از فعالینِ توئیتر، چند روزِ پیش نوشت: «بحثِ جدید برای دعوا چی دارین؟!» این توئیتِ کنایی و عمیق، آشکارکننده حقیقتِ توئیتر بود. فضایی برای جنگ و صلح، فضایی برای هواداری و مخالفت، فضایی برای عبور از همه چیز، حتی اندیشه، چه اینکه گویا جهانِ امروز جهانِ عبور از همه چیز است، حتی اندیشه و توئیتر نسبتی عمیق با جهان امروز دارد.

ارسال نظر: