کرباسچی رهبری خاتمی بر جبهه اصلاحات را رد کرد

کارگزاران و اصلاح طلبان؛ در مسیر جدایی؟

کدخبر: 2331304

کارگزارانی‌ها در انتقاد‌هایی از جبهه اصلاحات و رد رهبری خاتمی یا قصد خروج از این جبهه را دارند یا می‌خواهند سهم و آزادی عمل بیشتری در بین اصلاحات کسب کنند.

نسیم آنلاین : غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی در تازه‌ترین اظهارنظر خود با رد رهبری خاتمی در جبهه اصلاحات گفت: در وضعیت فعلی اصلاحات به معنای واقعی رهبر نداشته و ندارد، اصلاحات نیازمند رهبری است که برنامه خط‌مشی و استراتژی آن را تعیین کند.

صحبت‌های کرباسچی عامل واکنش زیادی در بین فعالین سیاسی شد. صادق زیباکلام در صفحه اجتماعی خود در توییتردر این باره نوشت: «خروج سازندگی از جبهه اصلاحات را با همه تلخی‌اش می‌توانم درک کنم. این فقط کرباسچی و مرعشی نیستند که بی‌برنامگی، بی‌هدفی، بی‌ارادگی، بی‌مسئولیتی و بی‌عملی رهبری اصلاحات بالأخص جناب خاتمی آن‌ها را بالمرِ ناامید و به آخر خط رسانیده است؛ اما بایستی از این عزیزان پرسید که آیا خروج از اصلاحات راه درستی است؟»

البته انتقادات و دعوای قدرت در بین جناح‌های اصلاح‌طلب موضوع تازه‌ای نیست.

کارگزران هرچند در سال ۷۶ یکی از اصلی‌ترین حامیان انتخاباتی خاتمی بود و از پایه گذاران جبهه دوم خرداد محسوب می‌گردد لیکن اختلافاتی نیز همواره با دیگر اجزا این جبهه داشته است.

هفته گذشته حسین مرعشی از ایجاد جبهه‌ای تازه در کنار شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاحات خبر داد.

هرچند محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران درباره حرف کرباسچی می‌گوید: «من تمام این اخبار را تکذیب می‌کنم. برداشت‌ها، برداشت‌های ناصوابی است که از مصاحبه دبیر کل (کرباسچی) صورت گرفته است».

یا اینکه محمد قوچانی دیگر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در اظهارنظری در گفتگو با یکی از روزنامه‌های اصلاح‌طلب مدعی شد: «موضوعی که کرباسچی بیان کرد تلاش و رایزنی به رهبری و محوریت رئیس دولت اصلاحات، برای بازسازی و نوسازی جبهه اصلاحات است. معنی این سخنان اصولاً نمی‌تواند عبور از رئیس دولت اصلاحات باشد چون هم‌چنان محوریت این تلاش‌ها وی هست.» این درحالی است که مصطفی تاج‌زاده در اظهارنظری متفاوت نسبت قوچانی افشا کرد: «در هیچ دوره‌ای به‌اندازه امسال میان اصلاح‌طلبان درباره انتخابات اختلاف‌نظر وجود نداشته است».

علت اختلافات اخیر اصلاح‌طلبان چیست؟

انتخابات ۹۸ را باید اولین انتخابات مجلس پس از مرحوم هاشمی رفسنجانی دانست که فقدان وی در راس این بزرگان اصلاحات را باعث کمتر شدن قدرت چانه‌زنی کارگزارانی‌ها دانست.

دعواها جناحی اصلاح طلبان و سازندگی مدتی است بین محافل شخصیت‌های سیاسی این دوجناح گرم است. علت این تنش ها موضوعات مختلفی اعم از: عدم تعریف استراتژی مشخص، عملکرد فراکسیون امید و محمدرضا عارف، عملکرد شورای عالی سیاست‌گذاری، انتخاب نجفی به شهرداری و سرنوشت تلخ آن و نحوه شرکت در انتخابات است.

فراکسیون امید

فهرست امید در سال ۹۴ با کسب تمام کرسی‌های تهران و بسیاری از شهرهای مختلف در مجلس و شوراهای شهر که با «تَکرار» رئیس دولت اصلاحات انجام گرفت، به نظر می‌رسید ترکیبی ایده آل برای آنان از آب درخواهد آمد اما به‌مرور علاوه بر ناتوانی در بدست آوردن ریاست مجلس حتی در آخرین انتخابات صورت گرفته در مجلس، نائب رئیسی علی مطهری و ریاست برخی کمیسیون‌های مهم ازجمله کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه را هم واگذار کردند.

همچنین عملکرد ضعیف و حواشی ایجادشده برای آن‌ها موجب شد تا فراکسیون امید به ریاست عارف به سیبل انتقادات هم جناح‌های خود تبدیل شود.

غلامحسین کرباسچی در انتقاد به عملکرد فراکسیون امید گفت: «محمدرضا عارف در شورای عالی اصلاح‌طلبان و مجلس در این مدت چه‌کار کرده است؟ همه اعتراض‌های اصلاح‌طلبان به دلیل عملکرد اوست. وی عملکردی ندارد که کسی بخواهد از او انتقاد کند».

هم چنین عباس عبدی روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب نیز در انتقادی به عملکرد عارف اظهار داشت: «آقای عارف در انتخابات ۹۲ خودش آمده بود و فکر می‌کرد که می‌آید و این‌ها هم حمایت می‌کنند. هیچ‌کس به آقای عارف نگفته بود که نامزد شود.»

علی صوفی وزیر تعاون دولت اصلاحات هم در اعتراض به عملکرد عارف بیان کرد: «عارف قطعاً هزینه مدیریت ضعیف در فراکسیون امید و ناکارآمدی در مجلس دهم را پرداخت خواهد کرد. آقای عارف رأی اول تهران بود و به‌عنوان کسی که نامزد ریاست‌جمهوری شد، اعتبار و سرمایه اجتماعی پیدا کرد و باید فعال‌تر می‌بود.»

نجفی و قتل میترا استاد

از ساعات آغازین انتشار خبر قتل «میترا استاد» همسر دوم «محمدعلی نجفی»، غلامحسین کرباسچی از نخستین کسانی بود که با درج پیامی در توییتر درباره این اتفاق اظهارنظر کرد و از احزاب اصلاح‌طلبی که باوجود برخی شایعه‌ها به شهرداری کرباسچی اصرار کردند، انتقاد کرد؛ اما از دید برخی فعالین جناح اصلاح‌طلب این توئیت چندان منصفانه نیامد و واکنش برانگیز شد.

داستان نجفی موجب انتقادات پیدا و پنهان اصلاح طلبان از یکدیگر شد. این انتقادات با برائت از نجفی در صفحه یک روزنامه سازندگی (ارگان رسمی رسانه‌ای کارگزاران) شروع شد که نشان از وجود و شدت یافتن اختلافات قدیمی میان دو جریان مهم در جبهه اصلاحات بود.

حضور مشروط یا بدون شرط در انتخابات

بحث شرکت در انتخابات در میان اصلاح‌طلبان با چالش جدی روبه‌رو شده است. یک طیف با سرکردگی حجاریان و تاج‌زاده بر این باورند که باید به‌سختی در انتخابات شرکت کرد؛ اما طیف دوم مثل محمدرضا عارف به مشارکت حداکثری اعتقاد دارند.

تاج‌زاده در گفتگویی مدعی شده بود که باید شرایط جهت ورود اصلاح‌طلبان به انتخابات دوم اسفند فراهم شود و حجاریان نیز در یادداشتی با تکرار سناریو سیاه‌نمایی مدعی شد که شاید عقلانی‌ترین راهبرد را بتوان در «مشارکت مشروط»‌ جست.

اما در مقابل عارف به عنوان طیف دوم در نشستی از همه اصلاح‌طلبان در سراسر کشور درخواست کرد، اجازه ندهند برخی مباحث و اظهارنظرها وحدت و همبستگی درون خانواده اصلاحات را تحت‌الشعاع قرار دهد. فقدان رهبری واحد و ایدئولوژی مشترک

اختلافات جناح‌های اصلاح‌طلب در فقدان رهبری واحد و ایدئولوژی مشترک مورد تشدید می‌شود. برخی از چهره‌های تأثیرگذار در این جریان از نبود استراتژی مشخص هم برای آینده اصلاحات به‌صورت عام و هم انتخابات پیش رو به‌صورت خاص، گلایه دارند.

صادق زیباکلام با نقدی بر عملکرد اصلاحات و نداشتن سازمان‌دهی مشخص می‌گوید: « رهبری جریان اصلاحات چه کسی است و کدام جریان‌ها هستند؟ آیا حزب کارگزاران و سازندگی رهبری این جریان رادارند؟ آیا حزب اتحاد ملت، سازمان مجاهدین یا مجمع روحانیون است؟ یا افرادی مانند خاتمی، حجاریان، موسوی لاری و... هستند؟ مشخص نیست رهبری اصلاح‌طلبان به چه فرد و گروهی است؟»

ابراهیم اصغر زاده فعال سیاسی اصلاح‌طلب نیز معتقد است: «مردم در مقطع فعلی از سیاست ورزی‌های بی‌نتیجه و اینکه مورد سوءاستفاده قدرت‌طلبان قرار بگیرند، خسته‌اند. آن‌ها از بی تصمیمی و پیگیر نبودن اصلاح‌طلبان کلافه‌اند؛ به عبارتی مردم از اصلاح‌طلبی عبور نکرده‌اند بلکه از اصلاح‌طلبان بوروکراتیک و رفیق گرمابه و گلستان قدرت رانتی عبور کرده‌اند».

این در حالی است که پیش‌ازاین هم حسین مرعشی، سعید حجاریان، بهزاد نبودی، احمد زیدآبادی به بن‌بست رسیدن و سرگیجگی تشکیلاتی اصلاح‌طلبان در اجماع بر سر رهبری جدید این جریان سیاسی را مورد تحلیل قرار داده بودند.

کارگزارانی ها در انتقاد به خاتمی به دنبال چه چیزی هستند؟

اما درمورد اختلافات اخیر کارگزاران با اصلاح طلبان که با صحبت های اخیر کرباسچی درمورد خاتمی و نقد بر عدم سازماندهی جناح اصلاح طلب بر شدت آن صحه گذاشت دو فرض وجود دارد. فرض اول این است که حزب کارگزاران و سازندگی قصد دارند با توجه به کاهش میزان محبوبیت اصلاح‌طلبان در افکار عمومی بخصوص بعد از عملکردهای ضعیف دولت روحانی که تحت حمایت مستقیم اصلاحات و خاتمی بود و فراکسیون امید در مجلس خود را از اصلاحات جدا کرده و با نشان دادن چهره‌ای مستقل و افراد جدید بتوانند در انتخابات آتی موفقیت کسب کنند.

فرض دوم بر این است که کارگزارانی‌ها در جناح اصلاح‌طلب خارج نمی‌شوند و در تلاش برای گرفتن رهبری آن هستند. احتمال این سناریو ضعیف تر است.

عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه جوان در صفحه اجتماعی شخصی خود در این‌باره نوشت: «قبول دارم پیوند کارگزاران با اصلاح‌طلبان پیوند هویتی نبود بلکه پیوند سیاسی مبتنی بر غیریت مشترک بود. کارگزاران توسعه‌گرا و فاقد ایدئولوژی بود اما اصلاحات چپ مطلوب خواه هابرماسی بود. آنچه این دو را پیوند داد بریدگی مشترک از استمرار انقلاب اسلامی بود. غیریت هردو، ماهیت حقیقی نظام بود».

در فرض دوم کارگزارانی‌ها سعی درگرفتن سهم و استقلال عمل بیشتر در اصلاحات هستند تا آزادی عمل بیشتری برای تصمیمات خود داشته باشند تا در صورت لزوم بتوانند با عمل به نظر خود به اهدافشان دست یابند. به این دلیل در اظهارنظر‌های اعضای حزب کارگزاران بر عدم سازماندهی و یکپارچگی اصلاحات و رهبر نبودن خاتمی به چشم می خورد. چراکه در صورت وجود یک جناح با سازماندهی منسجم با رهبری شخصی که همه بر وجود وی اتفاق نظر دارند عمل به نظر جمع برای همه جناح ها لازم الاجراست.

حال باید دید در هفت ماه مانده به انتخابات مجلس در حالی که باید احزاب سیاسی افراد مورد نظر خود را برای شرکت در انتخابات آماده کنند جناح های مختلف اصلاح طلب با رسیدن به یک نظر واحد می توانند خود را برای شرکت در انتخابات آماده کنند یا خیر؟

همچنین باید دید در صورت عدم اتفاق نظر در بین آن‌ها آیا جناح های مختلف اصلاح طلب برای پیروزی در انتخابات موقتاً می توانند تا انتخابات اختلافاتشان را کنار بگذارند یا اینکه با انشعاب برگشت ناپذیر این جبهه مواجه خواهیم شد؟

ارسال نظر: