ایا انتخابات اسرائیل به اصول دموکراسی نزدیک است؟
ساختار انتخاباتی «کنست» اسرائیل چگونه است؟
کنست را میتوان اصلیترین محور در نظام حاکمیتی رژیم صهیونیستی دانست که به غیر از انتخابات شهرداری ها که هر ۵ سال یکبار برگزار میشود، تنها انتخابات اسرائیل است. اما ساختار انتخابات اسرائیل برای خلاف ادعایشان بسیار به دور از دموکراسی است و با چالشهای زیادی روبروست.
نسیم آنلاین ؛ محمد محسن فایضی : کنست را میتوان اصلیترین محور در نظام حاکمیتی رژیم صهیونیستی دانست. مهمترین کار ویژه کنست به انتخاب نخستوزیر و دولت برمیگردد. تنها در سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۹ با تغییر قانون به ترتیب نتانیاهو و ایهود باراک با رأی مستقیم از سوی واجدین شرایط انتخاب شدند و پس از آن باری دیگر قانون به حالت نخست خود بازگشت. لذا کنست در حقیقت پایه و ستون شکلگیری ساختار سیاست در اسرائیل است و از اهمیت ویژهای برخوردار است. حزبی یا ائتلافی از احزابی که اکثریت کرسی را عهدهدار شوند میتوانند دولت تشکیل دهند.
حوزه انتخاباتی یکپارچه برای کل سرزمینهای اشغالیبرخلاف آنچه انتخابات برای تشکیل ۱۲۰ کرسی پارلمان برگزار میشود اما تمامی سرزمینهای اشغالی یک حوزه انتخاباتی است. انتخابات کنست در سرزمینهای اشغالی بهصورت یک حوزه با ۱۲۰ کرسی برگزار میشود؛ یعنی کل سرزمینهای اشغالی یک حوزه انتخاباتی است و تقسیمبندی در حوزهها برخلاف پیشنهادها و انتقادهای مختلف در دورههای گذشته کنست، تاکنون اتفاق نیافته است.
تنها انتخاب؛ رأی به یک لیستشیوه کاندیداتوری افراد در انتخابات به این شرح است که در صورتی حزبی قبلاً در انتخابات شرکت کرده باشد، یک لیست دلخواه از ۱ تا ۱۲۰ نفره به کمیته انتخابات معرفی میکند. تعداد افراد لیست لزومی ندارد ۱۲۰ نفر باشد و اکنون با توجه به واقعیت آرا، احزاب بزرگ حدود ۶۰ نفر را در لیست قرار میدهند. در صورتی که لیستی در سابقهی رقابتها ثبتنشده باشد، با جمعآوری ۲۵۰۰ امضا از میان واجدین شرایط رأیدهندگان، میتواند یک لیست با تعداد دلخواه در انتخابات شرکت کند.
شیوه رأی دادن به این ۱۲۰ صندلی نیز بهصورت کاملاً لیستی و نه فردی است. هر شهروند اسرائیلی تنها میتواند به یک لیست معرفیشده در انتخابات رأی دهد و حق انتخاب فرد، یا افرادی خارج از یک لیست و حذف چند نفر در لیست واحد را ندارد. رأیدهندگان در سراسر سرزمینهای رژیم صهیونیستی، با انتخاب تنها یک لیست از میان لیستهای معرفی شده از سوی کمیته انتخابات، کنست جدید را رقم میزنند. به فرض مثال حزب A با کسب ۲۵ درصد آرا، صاحب یکچهارم صندلیهای کنست میشود. لذا تنها ۳۰ نفر نخست لیست معرفی شده از سوی حزب A وارد پارلمان میشوند.
آرایی که میسوزد
حد مرز برای ورود به کنست برای هر لیست ۳٫۲۵ درصد آرا (۴ کرسی) است که در صورت عدم کسب این میزان رأی، آرا ریخته شده به اسم آن لیست سوخته خواهد شد. صندلیهای خالی مانده ناشی از رأیهای سوخته شده، طبق روشی معروف به دهوندت، در سبد احزاب برتر قرار خواهد گرفت.
روش دهونت یک شیوه برای تقسیم کرسیهای باقیمانده به دلیل آرای سوخته شده احزاب زیر ۳٫۲۵ درصد یا باطله است. در این روش ابتدا کرسیهای باقیمانده به ترتیب به احزاب با رأی بالا تعلق میگیرد و آرا به سبد آنان وارد میشود. بهطور مثال اگر ۴ کرسی باقیمانده باشد، این ۴ کرسی میان چهار حزب اول تقسیم میشود؛ اما اگر تعداد کرسیهای باقیمانده بیش از احزاب راهیافته به کنست باشد، پس از تعلق گرفتن یک کرسی به هر حزب راهیافته به کنست، صندلیهای باقیمانده با نسبت آرا میان احزاب تقسیم میشود. اما در واقعیت به نظر میرسد نخستوزیر از اختیارات بیشتری نسبت به کنست برخوردار است. نخستوزیر که طبق قانون باید از اعضای کنست باشد، در حقیقت رهبر حزب پیروز یا نفر نخست ائتلاف تشکیل شده از سوی چند حزب راه یافته به کنست است. نخستوزیر پس از آن با معرفی کابینه به کنست برای رأی اعتماد، دولت را تشکیل میدهد. نخستوزیر که رهبر حزب پیروز انتخابات هم است، معمولاً از میان اعضا کنست برای تصدی وزارتخانههای مختلف انتخاب مینماید. طبق قانون نخستوزیر حق عزل، تعویض وزرا و همچنین سپردن چند صندلی وزارت خانه به یک وزیر یا گرفتن مسئولیت چند وزارت خانه توسط خویش را دارد.
کارت هایی که اسامی لیستها روی آن نوشته شده و رای دهندگان آن را انتخاب میکنند و به صندوق میاندازند
ساختاری ناقض برای دموکراسیساختار انتخاباتی اسرائیل همواره با نقدهایی از سوی کارشناسان اسرائیلی و غیر اسرائیلی همراه بوده است. در ادامه به برخی از آنان اشاره خواهیم کرد:
- جمعیت شهروندان اسرائیلی از پراکندگی و شکافهای وسیع اجتماعی تشکیل شده است؛ و لذا یکپارچگی حوزه انتخاباتی نادیده گرفتن این واقعیت است.
- انتخاب یک لیست و عدم امکان خروج از این ساختار اصلیترین نقد به روش انتخابات اسرائیل است. در این حال فرد برای انتخاب خود بسیار محصور است. بهطور مثال فردی حزب A را انتخاب میکند. درحالیکه نفرات ۳ و ۴ آن را قبول ندارد و در عین حال افرادی از دیگر احزاب را میپسندد؛ اما در نهایت مجبور به انتخاب A به دلیل کلیت لیست و سر لیست آن است.
-فرض کنیم فردی به حزب A رأی میدهد که ۳۰ کرسی کسب میکند و فردی دیگر به حزب B رأی میدهد که حدنصاب لازم (۳.۲ درصد آرا معادل ۴ کرسی) را کسب نکرده است. رأی فرد اول ۲۵ درصد کنست را تشکیل دهد و رأی فرد دوم دیگر چون حزبش به درصد آرای لازم نرسیده است، کامل میسوزد و گویا اصلاً نقشی در تشکیل و جبههبندی کنست نداشته است.
-چالش دیگر در زیر سؤال رفتن دموکراسی، به وجود آمدن دیکتاتوری حزبی است. افراد سعی میکنند با کسب راهکارهایی در بالای لیست قرار بگیرند تا امکان ورود به کنست را داشته باشند. لذا افراد برای قرار گرفتن در لیست، امتیازات زیادی به سر لیست یا شخصیتهای برتر یک حزب میدهند و این باعث میشود وابستگی افراد به رئیس حزب بسیار افزایش یابد.
-از آنجا که پس از انتخابات کنست حزب و یا ائتلافی که اکثریت را شامل شوند، میتوانند نخستوزیر و کابینه را تشکیل دهند، عملاً شخص برتر حزب نخست، بر قدرت چنبره خواهد زد؛ زیرا نخستوزیر انتخابی پس از نشستن بر کرسی قدرت، از آنجا که اکثریت کنست از حزب او میباشند، در اتخاذ سیاستهای خویش، تغییر وزرا و… بسیار آزاد خواهد بود. در صورتی که افرادی با رویه نخستوزیر همحزبشان مخالف باشند، مطمئن خواهند بود در انتخابات آتی در بالای لیست آن حزب قرار نخواهند گرفت و احتمالاً کرسی خود را از دست خواهند داد.
- همه نقدهای بالا در پایان مسیری را پیش روی نظام سیاسی رژیم صهیونیستی قرار داده که نتانیاهو حدود ۱۲ سال است بر کرسی نخستوزیری تکیه زده و هرگاه با انتقادی از سوی وزرایش روبرو شده یا کابینه را منحل کرده و یا آنان را اخراج و خودش سکاندار وزارتخانهها شده است. نتانیاهو در برهههایی همزمان سکاندار ۴ وزارت خانه بوده و قانون هم مانع وی نیست.