از شهرسازی تا فتنه امنیتی

چگونه فقدان هویت شهری، امنیت را به خطر می اندازد؟

کدخبر: 2341136

نحوه ی شهرسازی و گسترش کلان‌شهرها از سالیان گذشته محل بحث کارشناسان شهرسازی بوده است. بسیاری از کارشناسان با توجه به منسوخ شدن اینگونه شهرسازی‌ها، نسبت به تبعات امنیتی شکل‌گیری شهرک‌های اقماری اطراف کلان شهرها هشدار داده بودند ولی آشوبهای امنیتی پس از سهمیه‌بندی بنزین در شهرک‌های اقماری اطراف کلانشهرهایِ شیراز و کرج بار دیگر ضرورت بازنگری در این نوع شهرسازی و گسترش کلان‌شهرها را بر همگان آشکار می‌کند

نسیم آنلاین ؛ محمد حسین عظیمی: بعد از اعلام سهمیه‌بندی بنزین در روز ۲۴ آبان ماه، اعتراضات بسیاری در شهرهای مختلف شکل گرفت. اعتراضاتی که در همان روز اول رنگ‌و‌بوی خشونت و آشوب به خود گرفت و باعث آسیب رسیدن به امکان خصوصی و دولتی در شهرهای مختلف شد. آنچه در این آشوبها بسیار پررنگ بود نقش شهرک‌های اقماری اطراف کلانشهرها بویژه در شیراز و کرج بود. در این شهرک‌ها، اعتراضات با شعارهای تند سیاسی و با حمله‌ی شدید و پرهزینه به اماکن دولتی و خصوصی باعث به بار آمدن خسارت های سنگین مالی و جانی شد.

در تحلیل آشوب های رخ داده در شهرک‌های اقماری اطراف کلانشهرها نظرات متفاوتی ارائه می‌شود:

عده‌ای این اتفاقات را صرفا با عینک اقتصادی دیده و این طور بیان می‌کنند که اتفاقات پیش آمده در این شهرک‌ها، محصول بالا رفتن هزینه‌ی انتقال مردم از شهرک‌ها به کلان‌شهرها بوده و گران شدن بنزین، باعث ایجاد فشار بیشتر اقتصادی به ساکنین این شهرک‌ها می‌شود و همین باعث شده تا اعتراضات در این شهرک‌ها شکل حادتر و تندتری به خود بگیرد.

با اینکه این بیان در تحلیل بخشی از آنچه اتفاق افتاده صحیح می‌باشد ولی برای تکمیل آن نیاز به توضیحات دیگری است:

الف) نبود زیرساخت‌های مستقل امنیتی در شهرک‌های اقماری

حوادث آبان ماه امسال پیش از آنکه یک اعتراض مردمی باشد، سبقه‌ی ضدامنیتی و آشوبگرانه پیدا کرد. این را علاوه بر اظهارنظرهای مقامات آمریکایی و کارشناسان شبکه‌های معاند، می‌توان از نوع سنگربندی‌ها، تجهیزات و مواد انفجاری نظیر هوابرش‌ها و خمیرهای انفجاری و ماهیت دستگیرشدگان و سرشبکه‌های وابسته به کشورهای معاند خارجی فهم کرد. با این پیش فرض می‌بایست نسبت به تحلیل امنیتی این وقایع از منظر شهرسازی نیز به راه حل‌هایی رسید.

یکی از مواردی که در شهرک‌های اقماری مورد بی‌توجهی واقع شده، زیرساخت‌های امنیتی است. حامد قادرمرزی نماینده‌ی مجلس نهم در این باره می‌گوید : «برنامه ریزان و متولیان امر برنامه‌ریزی شهریِ شهرک‌های اقماری معتقدند امکانات مورد نیاز در شهرک‌های اقماری در شهرهای اصلی وجود دارد و مردم مستقر در شهرک‌های اقماری برای بهره‌مندی از امکانات و تجهیزات به شهر اصلی مراجعه کنند که این نگرش هدف ایجاد شهرهای اقماری را زیر سوال می‌برد و میزان موفقیت آن را پایین می‌آورد.»

یکی از امکانات و نیازهای مهم در شهرک‌های اقماری، زیرساختهای امنیتی است. شهرک‌های اقماری بدلیل ماهیت خوابگاهی که پیدا کرده‌اند، در موارد زیادی مورد رجوع مطرودین کلانشهرها هستند. برخی مجرمین امنیتی، وابستگان به محافل ضدامنیتی مانند فرقه‌ی بهاییت و افراد دارای سابقه‌ی کیفری از کمبود زیرساختهای امنیتی در شهرک‌های اقماری سوء استفاده کرده و فعالیت‌های ضدامنیتی خود را در این شهرک‌ها انجام می‌دهند. آمار بالای جرایم امنیتی در این شهرک‌ها موید این موضوع می‌باشد. بنابراین با توجه به وجود بستر وقوع این نوع جرایم، می‌بایست زیرساخت هایی امنیتی بصورت مستقل برای این شهرک‌ها تعریف شده و نسبت به حضور فرقه‌ها و تشکیلات ضدامنیتی در این شهرک‌ها، سخت‌گیری‌های لازم اعمال گردد.

ب) شهر بی‌هویت، شهر پرفتنه

شهرک‌های اقماری بدلیل نوساز بودن و حضور قومیت‌های گوناگون فاقد هویت مشخصی است. میثم مهدیار پژوهشگر اجتماعی درباره‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری هویت در بستر شهری می‌گوید:

«انسان هنگامی که درباره خود فکر می‌کند خود را متصل به مکانی می‌داند که در آن زیست می‌کند و آن مکان را بخشی از خود می‌شمارد. میان فرد و زندگی‌اش رابطه عمیقی وجود دارد که برخی آن را رابطه خودهمانی با فضا تعبیر می‌کنند. این خودهمانی با فضا و مکان از مکان‌ها و کالبد فراتر رفته به فضای ارتباطی اطراف گسترش می‌یابد. چیزی که می‌تواند یادآور حس و خاطرات نسبت به کل فضای ارتباطی و تجارب شخصی باشد. از این رو فضا گستره معنایی گسترده‌تری نسبت به مکان دارد. این حس مکان و خودهمانی با فضا وقتی در تجربه زندگی مشترک تعاملات گسترده و چهره به چهره، حس همسایگی، تعاملات و تعاون چند بعدی در امتداد تاریخی نسبتا طولانی از زندگی افراد ادامه می‌یابد حس مکان مبتنی بر محله را شکل می دهد. حسی که مکان محله را از یک واحد جغرافیایی صرف به یک فضای هویت‌بخش متعلق به خود افراد و خاطرات آنها تبدیل می‌کند. به عبارت دیگر بخشی از شخصیت وجودی هر انسان که هویت فردی وی را می‌سازد مکانی است که او خود را با آن شناسایی کرده و به دیگری می‌شناساند. وی هنگامی که راجع به خود فکر می‌کند، خود را متصل به آن مکان می‌داند و آن مکان را بخشی از خود بر شمارد و میان او و آن مکان رابطه عمیق به وجود می‌آید. در واقع هویت مکان بخشی از هویت فردی تعریف می‌شود.»

همه‌ی شهرها برای حفظ پویایی و زنده بودن می‌بایست هویت داشته باشند. در شهری که هویت نباشد ارتباطی میان فرد و محیط شهری وجود نخواهد داشت. شهری که هویت نداشته باشد، از خصیصه‌های شهری فاصله داشته و ساکنان آن به منزله‌ی میهمانانی تلقی می‌شوند که احساس خاصی به آن نداشته و تمایلی نسبت به حل مسائل آن نشان نمی‌دهند.

نداشتن احساس نسبت به شهر باعث می‌شود تا افراد حاضر در آن نسبت به تخریب آن، بی‌تفاوت بوده یا خود نیز نسبت به تخریب آن مبادرت ورزند. حجم بالای تخریب‌هایی که در آشوب های اخیر در شهرک‌های اقماری رخ داده می‌تواند، ظهور همین بی‌هویتی و نداشتن احساس نسبت به این شهرها باشد.

هویت یک اجتماع برای آن، فرهنگ‌ساز است. در جامعه‌ای که فرهنگ ندارد یا سنگرهای فرهنگی‌اش فتح شده، هر چالش سیاسی سریعا در آن تبدیل به چالش امنیتی می‌شود. شهرک‌های اقماری هم دقیقا مبتلا به همین آفت هستند چرا که با توجه به ماهیت خوابگاهی‌شان فاقد هویتی هستند که فرهنگ‌ساز باشد و چالش‌های سیاسی را در مسیر درست خود هدایت کرده و از تبدیل آن به چالش امنیتی جلوگیری نماید.

بنابراین می‌توان اینطور نتیجه گرفت که در شهرک‌های اقماری علاوه بر ایجاد زیرساختهای امنیتی مستقل می‌بایست برای ایجاد هویت شهری، نسبت به ساخت المان‌هایی خاطره‌انگیز در شهر که باعث پیوند بین فرد و محیط شود، بهره برد.

ارسال نظر: