توطئه‌های پنهان منطقه‌ای علیه مقاومت

کدخبر: 2343018

واکاوی آخرین تحولات عراق و لبنان نشان می‌دهد که یک سناریوی مشترک در این دو کشور در حال اجراست. در عراق، هفته‌هاست که خلأ سیاسی حاکم است و پس از استعفای دولت «عادل عبد المهدی» نخست‌وزیر این کشور، کشمکش سیاسی برای تعیین جایگزین وی همچنان ادامه دارد.

واکاوی آخرین تحولات عراق و لبنان نشان می‌دهد که یک سناریوی مشترک در این دو کشور در حال اجراست. در عراق، هفته‌هاست که خلأ سیاسی حاکم است و پس از استعفای دولت «عادل عبد المهدی» نخست‌وزیر این کشور، کشمکش سیاسی برای تعیین جایگزین وی همچنان ادامه دارد.

هفته گذشته، «قصی السهیل»، نامزد ائتلاف النصر به رهبری «حیدر العبادی» برای نخست‌وزیری مورد اقبال بسیاری از جریان‌ها و گروه‌ها قرار گرفت ولی با کارشکنی ائتلاف سائرون ، وی ترجیح داد که عطای این پست را به لقایش ببخشد و در نتیجه با انتشار بیانیه‌ای رسماً از نامزدی برای تصدی این پست کنار رفت. وی زمانی در گروه مقتدا صدر عضویت داشت و پس از آن به البنا پیوست. این جابجایی یکی از دلایل مخالفت رهبر سائرون با وی بود. اکنون با مطرح‌شدن «اسعد العیدانی»، استاندار بصره برای نخست‌وزیری بار دیگر جریان مقتدا صدر با وی مخالفت کرده و تظاهرات خیابانی از سر گرفته شده است. در این میان، رئیس‌جمهور عراق نیز ازسمت خود استعفا کرد.

در لبنان نیز مشابه این روند فرسایشی چندین هفته برقرار بود و با کش و قوسی که میان حریری (نخست‌وزیر مستعفی و نامزد پیشین این پست) با احزاب لبنانی وجود داشت، خلاء سیاسی مدت‌ها فضای این کشور را متشنج و زمینه نفوذ پادوهای عربستان در اعتراضات را فراهم کرد تا اینکه «حسن دیاب»، هفته گذشته مأمور به تشکیل کابینه شد. در این دو سناریو، چند اشتراک وجود دارد.

1. هم در عراق و هم در لبنان، موضوع دخالت ایران یکی از انگیزه‌های معترضین مطرح می‌شد و می‌شود. شبکه‌های محور شرارت به رهبری عربستان از زبان راهپیمایان ادعا می‌کنند که ایران در مقدرات این کشورها مداخله می‌کند، خط‌مشی و چارچوب سیاسی آن‌ها از تهران خط می‌گیرد و منابع این کشور با امر و نهی کشورمان هزینه می‌شود. این تبلیغات باعث شد تا به‌ویژه در عراق، جمعیتی از تظاهرکنندگان به اماکن دیپلماتیک ایران حمله کنند که به آتش کشیدن کنسولگری جمهوری اسلامی در نجف، یکی از تبعات جنگ رسانه‌ای عربستان و متحدانش علیه کشورمان به شمار می‌رود.

2. از روز اول ناآرامی‌ها، ماشین پروپاگاندای غربی، عربی، عبری محور مقاومت را یکی از عوامل برخورد با معترضین مطرح می‌کرد. حمله به دفاتر حشدالشعبی در عراق، ترور فرماندهان بسیج مردمی این کشور و نیز حملات مشابه به مراکز حزب‌الله لبنان، حاکی از این است که تهییج جمعیت تظاهرکنندگان علیه مقاومت، از برنامه‌های قطعی و اصلی طراحان ناآرامی‌های عراق و لبنان به شمار می‌رود. با کنار رفتن دولت عادل عبد المهدی در عراق، پیش‌بینی می‌شود که طرح او برای گنجاندن حشدالشعبی در چارچوب نیروهای مسلح این کشور، مورد بازبینی قرار گیرد، همان‌گونه که موضوع انحلال این سازمان مقاومت مردمی پیش از کلید خوردن اغتشاشات در عراق مطرح‌شده بود. احزاب معارض لبنان ازجمله جریان 14 مارس هم با سوءاستفاده از استعفای دولت حریری، مشخصه دولت جدید را تأکید بر محوریت ارتش و بر هم زدن معادله «ارتش، ملت، مقاومت» مطرح کردند.

با محبوبیت و پیروزی چشمگیری که حزب‌الله در انتخابات پارلمانی سال گذشته به دست آورد و دست برتر سیاسی در لبنان را از آن خود کرد، این وحشت در میان آمریکا و رژیم صهیونیستی شکل گرفت که دو بال قدرت «نظامی» و «سیاسی» مقاومت اسلامی، از تأثیرگذاری برخی جریان‌های سنتی غرب‌گرا در لبنان بکاهد و این پیروزی به‌تدریج به رویه‌ای ثابت تبدیل شود. اما «سعد حریری» پس از ماجرای به گروگان گرفته شدنش و واکنش کریمانه «سید حسن نصرالله» به دیکته‌ای که سعودی‌ها علیه حزب‌الله به او داده بودند، تحرک خاصی به ضرر جریان مقاومت انجام نداد و همین امر باعث شد که تظاهرات خیابانی برای برکناری او و فشار بر حزب‌الله شکل بگیرد. این در حالی بود که سید مقاومت تا آخرین لحظه از دولت حریری دفاع کرد و از کابینه خواست تا برای رفع مشکلات اقتصادی، چاره‌ای موردپسند مردم بیندیشد.

3. مداخله مستقیم و غیرمستقیم رژیم صهیونیستی در تحولات لبنان و عراق نیز وجه مشترک ناآرامی‌های این دو کشور است. حملات پهپادی رژیم صهیونیستی به مواضع حشدالشعبی که به تأیید کمیته تحقیق دولت عراق رسید و نیز خرسندی رسانه‌های اسرائیل از موضع‌گیری برخی جریان‌ها تظاهرکنندگان علیه حزب‌الله، حاکی از منفعت مستقیماین رژیم از بی‌دولت کردن دولت‌های عراق و لبنان است. این سیاست طی چند سال اخیر و با شکل‌گیری مجموعه کشورهای محور مقاومت و تبدیل این دو کشور به حلقه‌های مهم و تاثیرگذار این مجموعه، در صدر برنامه‌های راهبردی و منطقه‌ای رژیم صهیونیستی قرار گرفته و از این لحاظ کوشیده‌اند تا جایی که امکان آن فراهم باشد، توطئه‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی را به‌منظور کاهش توانمندی‌های دولت و ملت عراق و لبنان به مرحله اجرا در آورند.

تل‌آویو به‌ویژه با فروپاشی داعش و ایجاد کریدور مواصلاتی میان عراق، سوریه و لبنان، احساس خطر بیشتری کرد و کوشید با ایجاد تلاطم در عرصه سیاسی، تشکیلات نظامی حشد الشعبی و مقاومت اسلامی لبنان را به‌اصطلاح دستخوش بی‌ثباتی کند. وقتی گزینه تقویت داعش در برخی نقاط عراق و آموزش و آمادگی آن‌ها در پایگاه‌های آمریکایی با ضرب شست بسیج مردمی به تروریست‌های تکفیری را در کنار هم قرار می‌دهیم، نمای دقیق‌تری از چرایی حمله اسرائیل به پایگاه‌های حشدالشعبی به دست می‌آید. در لبنان، نظیر همین عملیات پهپادی به مواضع حزب‌الله صورت گرفت که با واکنش مقتدرانه مقاومت و پاسخ نظامی به آن، صهیونیست‌ها مجبور به عقب‌نشینی شدند.

4. مسئله مداخله آمریکا در ماجرای ناآرامی‌های عراق و لبنان نیز بسیار قابل‌توجه است. مقامات آمریکایی در تماس با مسئولین عراقی به‌صراحت از تحریم نیروهای امنیتی مقابله‌کننده با آشوب‌ها سخن به میان آورده و موفق شدند اروپا را هم در این مسیر با خود همراه کنند. نکته اینجاست که این موضع‌گیری پس از شایعه ورود حشد الشعبی به میدان مقابله با معترضین شکل گرفت. در لبنان، پیش از انتخاب «حسن دیاب» به‌عنوان نخست‌وزیر، «دیوید هیل»، معاون وزیر امور خارجه آمریکا به این کشور سفر کرد و قصد داشت برای اثرگذاری بر روند سیاسی لبنان و دخالت در انتخاب وی مداخله کند. با این حال، هوشمندی طرف‌های سیاسی لبنانی با محوریت حزب‌الله برنامه‌های آمریکا در لبنان را چند گام به عقب برد و در نهایت، نخست‌وزیری مورد تأیید مقاومت به مسند قدرت نشست. و بالاخره اینکه، احزاب و ائتلاف‌های عراقی با نگرشی دقیق‌تر و عمیق‌تر به ماجرا باید از اختلاف‌افکنی و بازی در پازل دشمن پرهیز کرده و هر چه زودتر به‌فرمان مرجعیت، نخست‌وزیر را تعیین کنند، همچنان که در لبنان این توطئه تا حد زیادی با انتخابات نخست‌وزیر خنثی شد و مقاومت، قدرت مضاعفی گرفت.

«روزنامه حمایت»

ارسال نظر: