تاریخ در حاشیه تلویزیون

از مافیای بایکوت و برخورد تا چرخه تولید آثار ضعیف؛ چرا در تولید آثار تلویزیونی به تاریخ معاصر بی‌توجهیم؟

کدخبر: 2329599

تجربه گاندو نشان داد، باوجود همه موانع می‌توان با شناسایی سوژه‌های ناب در تاریخِ معاصر و تولید آثارِ قابل‌توجه هم می‌توان بحرانِ مخاطب سینما و تلویزیون را حل کرد و هم زمینه آگاهی بخشی به لایه‌های مختلف اجتماعی را فراهم آورد.

نسیم آنلاین ؛ سحر دانشور:‌ هم‌زمانی اکرانِ فیلمِ سینماییِ «شبی که ماه کامل شد» و استقبال گسترده از این اثر با پخشِ سریالِ «گاندو» از شبکه سه اتفاقی است که نمی‌توان به‌راحتی از کنار آن عبور کرد. استقبال گسترده از این دو اثر که هردو بر اساسِ دو ماجرای واقعی در عرصه امنیتی و سیاسیِ ایرانِ امروز ساخته‌شده‌اند، نشان داد ظرفیت‌های گسترده‌ای در دلِ وقایعِ تاریخِ معاصر وجود دارد که می‌تواند سینما و تلویزیون را از بحرانِ بی‌مخاطبی رهانیده و آثارِ مثبتِ زیادی را در پی داشته باشد. توجه به آثارِ دیگری همچون آثارِ محمدحسین مهدویان در سال‌های اخیر که هرکدام مخاطبین گسترده‌ای را با خود درگیر کرده‌اند و همچنین برخی سریال‌های تاریخی همچون آثارِ مرحوم دری و یا محمدرضا ورزی نشان می‌دهد که مخاطبِ ایرانی همواره نسبت به تولیداتِ تاریخی روی خوش‌نشان داده و می‌دهد.

با توجه به تاریخِ ویژه انقلاب اسلامی، بالاخص وقایع تاریخیِ دهه شصت که هرکدام منبعی مهم برای تولید آثار سینمایی، تلویزیونی و حتی داستانی محسوب می‌شوند، باید پرسید چرا هیچ‌گاه وقایع مهم تاریخِ معاصر موردتوجه جدی تولیدکنندگان آثار سینمایی و تلویزیونی نبوده است؟!

خلأ ریسک‌پذیری در فیلم‌سازان

پس از تولید شبی که ماه کامل شد تهیه‌کننده ماجرای نیمروز در توئیتی گفت پیش از این فیلم‌نامه‌ای را برای ساخت اثری در خصوص گروهک ریگی به یکی از کارگردانانِ شاخص داده بود ولی آن کارگردانِ مرد حاضر به همکاری برای تولید آن اثر نشد. بدیهی است که چنین رویکردی ریشه در پرهیز از ریسک در تولیدِ آثاری دانست که با وجودِ اهمیت و پرمخاطب بودن، می‌توانند با حواشیِ ویژه‌ای همراه باشند. توجه به آثار تولیدشده در سال‌های اخیرِ سینما و تلویزیون نشان می‌دهد، عمده تولیدکنندگان و عوامل این آثار میل به تولید آثاری خنثی و روزمره دارند. آن‌ها از رودررو شدن با سوژه‌های بکر، سنگین و خاص پرهیز می‌کنند و ترجیح می‌دهند به آثاری بی حاشیه و به تعبیری خنثی بپردازند، آثاری که همواره از سوی منتقدان مورد نقد جدی بوده و هستند.

وجود مافیای بایکوت و برخورد

هم‌زمان شدنِ اکرانِ فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین با اخراجی‌های ۳، شکل‌گیری دوقطبی شدید میان آن‌ها و تلاش برای منعِ تماشای فیلم ده‌نمکی در میان برخی اصحابِ هنر و رسانه؛ صحبت‌های عواملِ فیلم سینمایی قلاده‌های طلا، به یکی از پرحاشیه ترین و مهم‌ترین وقایع سیاسی سال‌های اخیرِ کشور پرداخته بود و صحبت‌های بازیگرانی مثلِ علیرام نورایی که از تهدید و طرد شدنش پس از بازی در فیلم‌هایی همچون قلاده‌ها، یتیم‌خانه ایران و گاندو سخن می‌گفت؛ برخورد با بازیگران و هنرمندانی که به نحوی از انحا همراهی خود را با مبانی انقلاب اسلامی و رهبری نشان دادند (اولین برخورد با الهام چرخنده پس از صحبت‌هایش خطاب به رهبری و شروعِ سلسله ماجراهای این بازیگر، برخوردهای مختلف با بازیگرانی که در دیدارهای رهبری به تناوب حاضر بودند و مثال‌هایی از این دست) به وضوح نشان داد، برخی گمانه‌زنی‌ها در خصوص وجودِ مافیای برخورد و بایکوت در عرصه سینما و تلویزیون ایران حقیقت دارد. به بیانِ دیگر جریاناتی در زیرِ پوستِ هنرِ امروز ایران تنفس می‌کنند که عرصه را بر فعالینِ هنرِ متعهد و حقیقت‌گو تنگ کرده تا شکل‌گیری و رشدِ حلقه‌های تولید آثارِ جدی و فاخر در عرصه تاریخ و سینما با سختی روبرو شود.

شکل‌گیری چرخه تولیدِ آثارِ ضعیف

یکی از ابتدایی‌ترین نتایجِ تولید پی درپی و مداومِ آثارِ ضعیف و مشابه، تغییر ذائقه فیلم‌سازان و عواملِ تولیدی است؛ یعنی نه تنها مخاطب در مواجهه با چنین آثاری دچارِ تنزلِ ذائقه و سلیقه می‌شود، بلکه خودِ تولیدکنندگان نیز در این چرخه تنبل شده و به تضعیف می‌شوند. در چنین فضایی کمتر تهیه‌کننده و کارگردانی حاضر می‌شود با تکیه بر منابع مطالعاتی و پژوهش‌های جدی و در خور و توجه به ظرفیت‌های مهمِ تاریخ معاصر به تولید اثری فاخر و ارزشمند اقدام کرده و ترجیح می‌دهد در فضایِ موجود باقی‌مانده و مانند دیگر هم‌صنفان خود در خطِ تولیدِ آثارِ معمولی باقی بماند.

وقوع جنجال‌های سیاسی و حتی فرهنگی پس از تولیدِ آثار

گاندو به‌خوبی نشان داد موضوعاتِ مهم و به‌روز می‌تواند حتی موجبِ جنجال در سطح چهره‌های سیاسی نیز شود. واکنش‌های افرادی چون حسام‌الدین آشنا، علی مطهری، طیبه سیاوشی (یادداشتِ وی در روزنامه اعتماد) پرداختنِ پررنگِ رسانه‌ها به این سریال (مانند پرونده روزنامه اعتماد برای گاندو، یادداشت‌های مختلفِ سراچه‌ها و روزنامه‌های مختلف در روزهای اخیر) نشانی است از اهمیت چنین موضوعاتی. این اتفاقات در جایِ خود بسیار مهم و قابل تأمل است، اما چهره‌های سیاسی باید در نظر داشته باشند در صورتِ در پیش گرفتنِ روندهای تخریبی نسبت به چنین آثاری می‌توانند به یکی از مهم‌ترین موانعِ تولید آثارِ استراتژیک در حوزه فیلم و سریال شوند. جنجال‌های سیاسیِ مبتنی بر منافعِ جناحی بزرگ‌ترین مانع بر سرِ راهِ شکل‌گیری جریانات آگاهی‌بخش در حوزه تاریخِ معاصر در عرصه تولیداتِ تصویری است. چنین بستری می‌تواند تولیدکنندگان را برای ورود به این عرصه دست به عصا و محافظه‌کار کند.

تلاش دست‌های پنهان برای غلبه رویکردِ منفی، ناامید و سیاه بر سینما و تلویزیون

آثاری چون گاندو مهم‌ترین قالب برای تزریقِ حسِ امید، توانمندی و غرور به جامعه می‌باشند، برخی جریاناتِ موجود در عرصه هنر که در موقعیت‌های مختلف میلِ خود به نمایشِ سیاهی، ناامیدی و تیرگی در ایرانِ امروز را اثبات کرده‌اند، از موانع جدی بر سر راهِ پرداختن به سوژه‌هایی ناب همچون گاندو هستند. شکل‌گیری حلقه‌های جدیِ مطالعاتی در کنارِ تولیدکنندگانِ آثار سینمایی و تلویزیونی می‌تواند زمینه به حاشیه رفتنِ تلاش‌های دست‌های پنهان را فراهم آورد.

تجربه گاندو نشان داد، باوجود همه موانع می‌توان با شناسایی سوژه‌های ناب در تاریخِ معاصر و تولید آثارِ قابل‌توجه هم می‌توان بحرانِ مخاطب سینما و تلویزیون را حل کرد و هم زمینه آگاهی بخشی به لایه‌های مختلف اجتماعی را فراهم آورد. تاریخِ معاصرِ ایران سرشار از سوژه‌های مهم، متنوع، امیدبخش، غرورآفرین و آگاهی‌بخش است و یکی از رسالت‌های رسانه در گامِ دومِ انقلاب اسلامی تقویتِ مبانی آگاهی‌بخش در جامعه است.

ارسال نظر: