وزیر شوعاف؛ تأملی در نسبت پست‌های خودمانی وزیر ارتباطات و خودمان

کدخبر: 2331413

ما با وزیری طرفیم که در صفحات مجازی‌اش سعی می‌کند «خودش» را مانند «ما» تصویر کند! او مانند ما مترو سوار می‌شود، آشپزی می‌کند، توی جاده بنزین تمام می‌کند و...! این دوگانه یکی از بدیهی‌ترین دوگانه سال‌های اخیر جامعه ایرانی است.

نسیم‌آنلاین؛ سحر دانشور:

یکم: «ما» مثلِ «شماییم»

پست‌های اینستاگرامی و توئیتری وزیرِ ارتباطات، به یکی از سوژه‌های ثابت فعالین شبکه‌های اجتماعی بدل شده است. حالا ما با وزیری طرفیم که در صفحات مجازی‌اش سعی می‌کند «خودش» را مانند «ما» تصویر کند! لطفاً دوباره جمله قبل را بخوانید: «خودش» را مانند «ما»... او مانند ما مترو سوار می‌شود، آشپزی می‌کند، توی جاده بنزین تمام می‌کند و...! این دوگانه یکی از بدیهی‌ترین دوگانه سال‌های اخیر جامعه ایرانی است. دوگانه‌ای که مرزی غیررسمی ولی روشن و بدیهی میان دو طیف ایجاد کرده است: «مردم» و «مسئولین»! شاخص‌های این دوگانه که حکایت از فاصله‌ای به عمق یک دره میان این دو طیف دارد را می‌توان سطح زندگیِ متفاوت(و حتی بالاتر و مرفه‌تر)؛ اهداف، آرمان‌ها، افق‌ها و برنامه‌های متفاوت(به چیزی می‌اندیشند که مسئله مردم نیست و چیزهایی را برای مردم پررنگ می‌کنند که مسئله خودشان و خانواده‌شان نیست) و مهم‌تر از همه نمایشِ آن چیزی که درواقع نسبتی با حقیقت امرِ زندگی و افکارشان ندارد؛ دانست. اصطلاح «کار خودشونه» به گوش همه ما آشناست.

دوم: انکارِ دره در صحنه نمایش

وقتی نطفه دره‌ای بسته شود که وجودش آسیب‌زاست، به چه چیزی باید پناه برد؟ بله! انکار، انکار ابزاری است که می‌تواند آن نطفه را از جلوی چشم‌هایی که در پی از بین بردن آن نیستند، پاک کند. آنچه در ادامه ماجرا باید وارد بازیِ انکار شود، چیزی نیست مگر نمایش! نمایشی که صحنه را متفاوت با حقیقت امر می‌چیند، همان‌که در بند قبل مهم‌ترین شاخصه دوگانه دانستیم. «خودشان» نمایش را شروع می‌کنند، نمایشی که روی دو صحنه اجرا می‌شود: یکی از صحنه‌ها لفاظی است و به تصویر کشیدنِ آرمان‌ها و اهداف و برنامه‌هایی که گویی با «ما» همراه و هماهنگ است. اما این نمایش با نمایش دیگری که روی آن یکی صحنه بالاست، خنثی می‌شود! نمایشِ «قدرت»، «دارایی» و «برتری»! در آن صحنه آنچه «ما» می‌بیند، چیزی نیست مگر افرادی قدرتمند که «خودشان» را بسیار بالاتر از «ما» می‌بینند و می‌دانند. مؤلفه‌های این نمایش در برخی اخبار، شایعات، تصاویر، وضعیت خانوادگی، نوع تحصیلات، نوع ازدواج‌ها و همه آنچه یک انسان می‌تواند در زندگی‌اش با آن درگیر باشد؛ منعکس می‌شوند. با کدام ابزار؟ ابزارِ رسانه‌ای که هر روز گسترده‌تر می‌شود. رکن اصلیِ این وضعیت نمایش است و دره بزرگ‌تر می‌شود.

سوم: «ما» مثلِ «خودشانیم»

رسانه رو به گسترش، به دست «ما» می‌افتد. مایی که سال‌ها شاهد دو صحنه نمایش بود و دره حینِ این تماشا بزرگ‌تر می‌شد. حالا نوبتِ ماست که نمایشش را شروع کند. «ما» هم آن‌طور که به نظر می‌رسد نیست، «ما» نمی‌خواهد آنچه هست باشد، «ما» می‌خواهد نشان دهد او هم «داراست»، او هم «قدرتمند» است و «برتر»! اینستاگرام گویی خلق شده تا این خواسته پنهان که سال‌ها در درونی‌ترین لایه‌های «ما» پنهان شده بود را به منصه ظهور برساند. گویی اینستا از درونی‌ترین لایه‌های «ما» برخواسته است برای صحنه سومِ نمایش. در جامعه‌ای که نمایش اکثر مناسبات را جهت می‌دهد، نمی‌توان انتظار داشت دیگری وارد بازیِ نماش نشود. حالا «ما» در صفحات متعدد مجازی سعی می‌کند، از لذت‌ها، پول خرج کردن‌ها، تحصیلات، کتاب‌ها، سفرها، رستوران‌ها و همه امورات روزمره‌اش بگوید. همه این تصاویر یعنی اینکه «ما» ثروتمندتر، و قدرتمندتر و برتر از آن چیزی است که جامعه تابه‌حال فکر می‌کرده. «ما» خیلی هم از «خودشان» عقب نیست و این گزاره‌ای است که «ما» در تمام تصاویر رسانه‌ای‌اش به آن می‌اندیشد. «ما» در حال نمایشِ خود است، نمایشی برای ساختنِ چهره‌ای نزدیک به «خودشان»! اما آیا دره به این شکل پر می‌شود؟

چهارم: مرزها با تصویر نمی‌شکنند

درصحنه‌های نمایش ما و خودشان، آذری جهرمی سعی می‌کند از «خودشان» نباشد، دوست دارد نشان دهد «ما»ست. او به‌خوبی دره شکل‌گرفته را فهمیده و با دقتی هرچه بیشتر ابعادش را شناسایی می‌کند. حتی با کنایه به رشیدپور می‌گوید مردم نباید به حرف مسئولین اعتماد کنند، او حتی گه گاه از زبان «ما» نیز استفاده می‌کند، گویی هیچ مسئولیتی ندارد و یا خودش را در ان جایگاه نمی‌بیند. پست‌های آذری نشان می‌دهد، او در حال توجه پیوسته به دره است و آن را رصد می‌کند. درحالی‌که «ما» سعی می‌کند خودش را مانند «خودشان» به تصویر بکشد، یکی از «خودشان» در حال تلاش برای «ما» شدن است. اما آیا دره با عملکرد این دو طرف پر می‌شود؟ باید بگویم خیر... دره واقعی با نمایش پر نمی‌شود. جهرمی دره را به خوبی شناسایی کرده است، اما به گمان من او در پی پر کردن دره نیست، بلکه در حال پیچیده‌تر کردن صحنه نمایش است. او در دلِ نمایشِ غیررسمیِ «خودشان» نمایشی رسمی به راه انداخته است، بازیِ سرگرم‌کننده‌ای که شاید ابزاری برای سیاست و سیاسی بازی باشد، اما به دردِ پر کردن شکاف‌ها و دره‌ها نمی‌خورد. آنچه دره را پر می‌کند، عملکرد است و خدمت و کار! «ما» شاید در مسیر نمایش افتاده باشد، اما به‌خوبی می‌داند دره شکل گرفته با عکس‌ها و جملاتِ اعتراضی پر نمی‌شود، دره شکل‌گرفته به عملکرد و دوری از نمایش نیاز دارد. این صحنه را با نمایش‌های جدید پیچیده‌تر نکنید لطفاً!

ارسال نظر: