سحر خدایاری‌ قربانی معصومه ابتکارها و پروانه سلحشوری‌هاست

دختران آبی قربانیان سیاسی بازی‌های انتخاباتی

کدخبر: 2333447

سحر خدایاری ها قربانی عدم حضور زنان در ورزشگاه های ایران نیستند، بلکه قربانی زنانی است که برای حفظ کرسی‌های نمایندگی‌شان، تن به هر بازی کثیف رسانه‌ای می‌دهند. سحر خدایاری‌ها قربانی معصومه ابتکارها و پروانه سلحشوری‌هاست.

نسیم آنلاین - حامد جلالی کاشانی: مجلس دهم با حضور ۱۷ نماینده زن، رکورددار حضور زنان در ادوار مجلس شورای اسلامی پس از پیروزی انقلاب است. نگاهی اجمالی به عملکرد فراکسیون زنان مجلس طی چهار سال گذشته نشان می دهد اعضای این فراکسیون دوران نمایندگی خود را صرف طرحهایی کردن که بعلت ضعف کار علمی و کارشناسی در همان مجلس رد شده و به نتیجه نرسیدهاند.

با نزدیک شدن به ایام انتخابات و خالی بودن دست اعضای فراکسیون برای حضور دوباره در انتخابات اسفند ماه ۹۸، اعضای فراکسیون تلاش خود را معطوف به دستاورد سازی های نمایشی برای انتخابات می‌کنند. این دستاوردسازی حول مسئله‌ای اتفاق می‌افتد که «پیروزی در دسترس و ملموس» را برای این نمایندگان به ارمغان بیاورد و آن حضور زنان در ورزشگاه‌هاست.

نامه اینفانتینو رئیس کل فیفا در ۳۱ خرداد برای ارائه برنامه ایران برای حضور بانوان در ورزشگاه ها، فرصت مناسبی برای این دستاوردسازی نمایشی ایجاد میکند. در حالی که در نامه فیفا هیچ صحبتی از تعلیق فوتبال یا تعیین ضرب الاجلی برای حضور زنان در ورزشگاهها نشده بود، خط رسانهای مبنی بر خطر تعلیق فوتبال ایران پررنگ میشود.

وزیر ورزش و جوانان به فراکسیون زنان مجلس دعوت شده و از آمادگی کلیه ورزشگاههای ایران برای حضور بانوان خبر می‌دهد. ادعایی که تنها چند روز بعد، توسط داورزنی معاون وزیر ورزش و جوانان رد می شود. این الزام حضور بانوان ایرانی در ورزشگاه در حالی توسط رسانه ها و مسئولان پیگیری می‌شود که آماده نبودن ورزشگاه‌های ایران حتی برای پذیرایی از آقایان، مسابقات لیگ حرفهای فوتبال را تا آستانه تعطیلی می‌برد. نمایندگان مجلس در حالی از حق ورود زنان به ورزشگاه‌ها و تبعیض علیه زنان صحبت می‌کنند که هیچ کدام گزارشی از تمهیدات انجام شده برای تامین امنیت زنان در ورزشگاه ها نمی‌دهند و از پاسخ به این سوال فرار میکنند.

کلید زدن سناریوی «پیروزی در دسترس و ملموس»

«شیرین عبادی» از بنیانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، که وکالت بسیاری از پرونده های جنجالی را در دهه هفتاد بر عهده داشت از روش جالبی برای تغییر در قوانین استفاده می کرد، «نوشین احمدی خراسانی» در کتاب «بهار جنبش زنان» در مورد روش عبادی می گوید: «شیرین عبادی با پذیرش پرونده های کنشگران مدنی و رسانه ای کردن پرونده های حقوقی، گفتمان حقوق برابر را با مشکلات روزانه زنان عجین کرد. بخصوص با پرونده آرین گلشنی، پرونده ای که به عنوان یک مورد کودک آزاری در دست شیرین عبادی بود. وی با پذیرش این پرونده از مادر آرین گلشنی و با سخنرانی در مجلس ختم وی نخستین اقدام اعتراضی علیه قانون نابرابر حضانت فرزندان رقم میزند».در واقع شیرین عبادی، با رسانه ای کردن پرونده های مختلف، ایجاد موج رسانه ای و درگیری افکار عمومی نسبت به ایجاد مطالبه درباره تغییر قوانین اقدام می کرد.

«سحر خدایاری» دختری که برای بررسی پرونده درگیری و توهینش به مامور نیروی انتظامی، به دادگستری تهران مراجعه و در مقابل دادگستری اقدام به خودسوزی میکند، قربانی مناسبی برای تکرار روش مجرب شیرین عبادی به نظر می آید. پروانه سلحشوری وارد عمل شده و طی مصاحبه از بی تفاوتی مردم نسبت به این اتفاق اعتراض کرده و می گوید:« مگر سوختن یک دکه‌دار در تونس منجر به انقلاب نشد؟ پس چرا ما اینقدر نسبت به هم بی‌تفاوت هستیم؟ چرا وقتی این همه زنان را تحت فشار قرار می‌دهند، ساکت هستیم و کسی حرفی نمی‌زند؟ »

رسانه ها بر اساس داستان خیالی محکومیت ۶ ماهه «سحرخدایاری» برای ورود به ورزشگاه آزادی، کمپین #دختر_آبی در فضای مجازی ایجاد و خواستار تحریم فوتبال ایران، توسط فدراسیون جهانی برای ورود زنان به ورزشگاه ها می شوند. نمایندگان مجلس نیز یک گام بلند در رسیدن به «پیروزی در دسترس و ملموس» برمی‌دارند.

از موج سواری و دروغ گویی «پروانه سلحشوری» و دیگر مسئولان حول اتفاق تلخی که برای «سحر خدایاری» رخ داده که بگذریم، سلحشوری ناخواسته در انتهای مصاحبه اش به نکته ای کلیدی اشاره می کند:«برای خیلی از زنان این موضوع فانتزی باشد و اهل فوتبال نباشند اما هویت برخی با همین تیم‌هایی که طرفدار آن هستند، تعریف می‌شود. برای آنان این تحقیر شدن و اجازه حضور در ورزشگاه را نداشتن به اندازه نابود شدن همه زندگی است. اینکه یک نفر به این خاطر خود را بسوزاند مگر معنی دیگری غیر از این دارد؟»

سوال اساسی این است که چرا باید هویت یک دختر ۲۹ ساله ایرانی تا جایی با یک تیم فوتبال گره بخورد که خود را بسوزاند؟ چرا عدم ورود به فضایی که ممکن است از لحاظ فیزیکی و روانی آسیب های جدی حتی برای مردان بهمراه داشته باشد باید تحقیر و تبعیض علیه زنان ارزیابی شود؟ چه کسانی این هویت جعلی و این توهم تحقیر شدن را به دختران و زنان ما القاء کرده است؟

دغدغه‌های انتخاباتی در فراکسیون زنان مجلس

وقتی فراکسیون زنان مجلس و معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری به جای پرداختن به مسائلی مهمی مثل تسهیل ازدواج ۱۳ میلیون جوان ایرانی در آستانه ازدواج، کاهش طلاق و حفظ خانواده ها، بیمه زنان خانه دار، مرخصی زایمان زنان شاغل، کاهش ساعات کاری زنان شاغل، حق شیردهی و ... دغدغه اول خود را به حضور زنان در ورزشگاه و تغییر قانون حجاب تقلیل میدهند سطحی شدن دغدغه‌های زنان جامعه جای تعجب ندارد!

این سطحی کردن علاوه بر به دست آوردن پیروزی های در دسترس انتخاباتی، ریشه در دیکته نوشتن از روی اسناد بین المللی نیز دارد. وقتی مسئولان و اهالی رسانه به جای مبنا قرار دادن اسناد بالادستی کشور و تحکیم هویت اسلامی ایرانی، دغدغههای زنان جامعه ما را بر اساس سیاست های برابری جنسیتی تنظیم می‌کنند و سیاست‌هایی که اجرای چند ده ساله آن در کشور های اروپایی و آمریکایی نتایج تلخی را به بار آورده، عینا در کشور اجرا می‌کنند، قربانی شدن سحرخدایاری‌ها جای تعجب ندارد!

وقتی هویت حقیقی زن ایرانی توسط مسئولان و سیاست گذاران انکار، و وضعیت ایدهآل و آرمانشهر زن ایرانی نه پیشرفت و تعالی در مسیر متناسب با ظرفیت‌های بی نظیرش، بلکه شباهت هر چه بیشتر با مردان در همه ابعاد می‌شود، بر هم خوردن نظام فکری و هویتی زنان ایرانی یک نتیجه طبیعی و قابل پیش بینی خواهد بود.

سحر خدایاری ها قربانی عدم حضور زنان در ورزشگاههای ایران نیستند، قربانی زنانی هستند که هر متن انگلیسی را وحی منزل دانسته و در پی اجرای آن در کشور هستند، قربانی زنانی که برای حفظ کرسی‌های نمایندگیشان، تن به هر بازی کثیف رسانه‌ای می‌دهند. سحر خدایاری ها قربانی معصومه ابتکارها و پروانه سلحشوری هاست.

ارسال نظر: