نگاهی به فیلم «سال دوم دانشکده من»

کدخبر: 2338118

مهتاب و آوا دو دوست صمیمی از دو طبقه مختلف اجتماعی هستند. در حالی تصمیم می گیرند به یک اردوی دانشجویی به اصفهان بروند که مهتاب به اصرار مادرش می خواهد با پسر عمه اش منصور ازدوج کند و آوا رابطه اش را با دوست پسرش علی بهم زده است و به قرص های مخدر معتاد است.

نسیم آنلاین ؛ اعظم علی اصفهانی:

شناسنامه فیلم:

سال دوم دانشگاه من، به تهیه‌کنندگی مسعود ردایی، نویسندگی پرویز شهبازی، آهنگ سازی کریستف رضاعی و با بازی سها نیاستی(آوا)، فرشته ارسطویی(مهتاب)، پدرام شریفی(علی)، علی مصفا(پدر آوا)، نیلوفر خوش خلق(مادر آوا)، شقایق فراهانی(مادر مهتاب)، بابک حمیدیان(منصور) و ویشگا آسایش(خانم نوزادی)، آخرین ساخته رسول صدر عاملی است که در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی فیلم شد.

نیم نگاهی به داستان فیلم

مهتاب(فرشته ارسطویی) و آوا(سها نیاستی) دو دوست صمیمی از دو طبقه مختلف اجتماعی هستند. در حالی تصمیم می گیرند به یک اردوی دانشجویی به اصفهان بروند که مهتاب به اصرار مادرش(شقایق فراهانی) می خواهد با پسر عمه اش منصور(بابک حمیدیان) ازدوج کند و آوا رابطه اش را با دوست پسرش علی(پدرام شریفی) بهم زده است و به قرص های مخدر معتاد است.

در اولین روز ورود به اصفهان در اثر یک حادثه آوا به کما می رود. پدر(علی مصفا) و مادر(نیلوفر خوش خلق) آوا به اصفهان می آیند. مهتاب با علی تماس می گیرد و ماجرا را برای او تعریف می کند و علی برای دیدن آوا به اصفهان می آید. دکترها از وضعیت آو قطع امید می کنند و آوا به تهران منتقل می شود. مهتاب و علی با هم به تهران بر می گردند و این آغازی است برای یک رابطه جدید.

نیم نگاهی به ساختار فیلم

از نظر انتخاب نام، با توجه به اینکه که وقایع فیلم در زمان سال دوم دانشگاه آوا و مهتاب رخ می دهد با کمی اغماض می توان گفت فیلم از عنوان(سال دوم دانشگاه من) قابل قبولی برخوردار است.

از نظر عناصر بصری و زیبایی شناختی، از بعد تصویر قاب باز، استفاده از لانگ شات ها، در کنار گلوزآپ ها توانسته است حس داستان را به مخاطب منتقل کنند و تا حدی موفق است. به خصوص انتخاب نور آبی در نورپردازی ها، موسیقی جذاب کریستف رضاعی که با صحنه ها هماهنگ است، یکی از نقاط قوت فیلم به شمار می آید.

همچنین برخی عناصر نشانه شناختی بر جذابیت بصری فیلم افزوده است. برای مثال، خواننده زنی که در طول سفر اشعاری را می خواند بی آنکه مخاطب بداند کیست به نوعی صدای غریبی و تنهایی آوا را تداعی می کند. نورپردازی با رنگ آبی داخل اتوبوس و گفت وگوی آوا و مهتاب در نور آبی درباره جدایی علی و آوا، نمادی از سردی و خاموشی است.

استفاده آوا و مهتاب از یک هندزفری برای اشتراک گذاشتن احساساتی همچون لذت شنیدن موسیقی، تنفر و تلخی شنیدن خاطرات بین مهتاب و علی که مهتاب آنها را ضبط می کند و برای آوا پخش می کند، نمادی از سبک زندگی نسل جدید است که کارگردان به خوبی از آن در فیلم بهره گرفته است. در کنار آن، در این فیلم هیچ رسانه و ابزار ارتباطی به جز موبایل و هندزفری وجود ندارد. همین عدم وجود سایر ابرازهای ارتباطی و رسانه های همگانی مانند تلویزیون می تواند نوعی اغراق برای بیان سبک زندگی نسل جدید و به خصوص مصرف رسانه ای آنها باشد.

از نظر بازی، کارگردان نتوانسته است به خوبی از ستاره های فیلم بازی بگیرد. تقریباً همه ستاره های فیلم در حد متوسطه ظاهر شده اند و تنها این سها نیاستی در نقش آوا است که خوب ظاهر شده و بازی قابل قبولی ارائه کرده است.

فیلم از نظر شخصیت پردازی و فیلمنامه چندان موفق نیست. شخصیت ها خنثی و دارای تضاد هستند. برای مثال مهتاب و آوا دانشجویانی که در فیلم به عنوان نماینده هم نسلی هایشان به تصویر کشیده شده اند، تنها دغدغه اشان رابطه با جنس مخالف است. بیش از هشتاد درصد دیالوگ های فیلم حول و حوش رابطه آوا و علی، مهتاب و علی و مهتاب و منصور می چرخد. داستان بی هیچ گرهی برای باز شدن یا تعلیقی جلو می رود و تمام می شود.

مهتاب از یک طرف دوست صمیمی آواست. در اصفهان همه کاری برای آوا می کند. حتی علی را به اصفهان می کشد تا شاید آوا بهبود یابد. از طرف دیگر، مهتاب گرفتار رابطه ای جدید با علی می شود. خاطرات هر روزه اش با علی را در گوشی تلفن همراه ضبط می کند و برای آوا پخش می کند. این رفتار او به نوعی حس انتقام طلبی از آوا را برای مخاطب تداعی می کند. آنجا که می گوید:«می خوام اعتراف کنم دیگه نمی تونم تحمل کنم. ماجرا عشق و عاشقیه» و آوای در کما اشک می ریزد. از طرف دیگر، در این فیلم با مهتابی روبرو هستیم که خانه به خانه برای ثبت کنترهای برق همراه منصور می رود تا شاید توجیهی برای رابطه اش با علی ارائه دهد. مهتابی که خود را گرفتار دوگانگی عشق بین علی و منصور و عذاب وجدان نسبت آوا می بیند و در پایان ناگهان تغییر مسیر می دهد و به زندگی قبلی اش بر می گردد.

در کنار آوا و مهتاب سایر دانشجویان، افرادی تنها، منزوی و مدام در حال غذا خوردن، عکس گرفتن و خوش گذراندن هستند و به جز یک سکانس اصلاً سراغ آوا را نمی گیرند.

همچنین، پدر و مادر آوا که یک خانواده پولدار کاملاً سنتی هستند با رفتارهای کاملاً کلیشه ای و گل درشت و بی اطلاع از روابط آوا با علی. خانواده ای که حتی نمی دانند چمدان دخترشان کدام است.

در کنار آنها، شخصیت متضاد مردانی مثل علی و منصور است. شخصیت علی پسری از یک خانواده پولدار سنتی. با خانواده ای که نمی تواند جلوی آنها با آوا و از آوا صحبت کند. از یک سو جوانی محجوب و پاک و از سویی دیگر مردی که خیلی راحت علیرغم آگاهی از رابطه جدی مهتاب و منصور با مهتاب وارد رابطه می شود.

شخصیت منصور که بدبین است و مدام به مهتاب زنگ می زند و بعد از اطلاع از رابطه مهتاب و علی در پایان فیلم دوباره به رابطه اش با مهتاب بر می گردد.

خانم نوزادی(ویشکا آسایش) شخصیتی که مانند ناظم های دهه شصت رفتار می کند به عنوان مسئول اردو حتی یکبار به ملاقات آوا نمی رود و خیلی سریع یک گزارش مفصل بر ضد مهتاب پر می کند و او را به انواع مفاسد متهم می کند و هم دستان او کمیته انضباطی دانشگاه هستند که در یک اتاق به رنگ طوسی و خاکستری و بسیار خشک و رسمی مهتاب را یک ترم از کلاس محروم می کنند.

از این منظر، فیلم در شخصیت پردازی چندان موفق نیست. شخصیت هایی که مدام در حال تغییر هستند. به نظر می رسد نویسنده درباره شخصیت ها به جمع بندی نرسیده است.

به طور کلی از نظر ساختاری، هر چند که فیلم از نقاط قوتی مانند طراحی دکور و لباس، نورپردازی، بازی سها نیاستی و موسیقی خوب بهره گرفته است، اما صدرعاملی در این فیلم از نظر ساختاری اثری در حد متوسط ارائه کرده است و بخصوص در بخش بازی، فیلمنامه و شخصیت پردازی چندان موفق نیست.

نیم نگاهی به محتوای فیلم

سال دوم دانشگاه من، از بعد محتوایی ضعف هایی دارد. محور اصلی محتوای فیلم، بر مبنای روابط خانوادگی و اجتماعی شکل می گیرد. رابطه بین دوستان، هم دانشگاهی ها، روابط دختر و پسر، روابط دانشجویان و اولیای دانشگاه و روابط والدین با فرزندان.

در این فیلم دو خانواده به تصویر کشیده شده اند. خانواده مهتاب با مادری که به خاطر فقدان پدر سرپرست خانواده است و می خواهد مهتاب با منصور ازدواج کند تا مغازه اش بچرخد. مادری که با سمعک هم صدای مهتاب را نمی شنود و خانواده سنتی آوا. پدری شکاک که مهتاب را عامل اصلی بیماری آوا می داند. مدام از او می پرسد تو آوا را معتاد کرد. مادری که آن قدر از آوا فاصله دارد که حتی چمدان او را نمی شناسد. رمز موبایل و عابر بانک او را نمی داند. از رابطه آوا و علی بی اطلاع است و نمی دانند که آوا با چه کسی قرار ازدواج گذاشته و حتی معتاد است. اولیای دانشگاه که گوشی برای شنیدن حرف های مهتاب ندارند و در یک جلسه فوراً او را یک ترم از تحصیل محروم می کنند.

هر چند صدر عالمی تلاش کرده است که در این فیلم، روایتی رئالیستی از روابط دختران دانشجو ارائه دهد، اما خیلی تک بعدی عمل کرده است و روابط اولیای دانشگاه با دانشجویان بیشتر به روابط دانش آموزان و ناظم های مدرسه شباهت دارد به خصوص در مورد جلسه کمیته انضباطی که خیلی اغراق آمیز به تصویر کشیده شده است.

همچنین، روابط با جنس مخالف بخش عمده ای از محتوای داستان است. از این نگاه، کارگردان بیشتر روابط دختران نوجوان دانش آموز را به تصویر کشیده است تا دختران جوان و دانشجو و بیشتر این نوع روابط حول روابط پنهانی می چرخد تا سایر دغدغه ها و مسائل جدی دوران دانشجویی. فقط تابو شکنی هایی مانند مسافرت مجردی، آواز خوانی زنانه و... به عنوان مهترین نمادهای این دوران به تصویر کشیده شده است.

سال دوم دانشگاه من، مانند دیگر آثاری که به مسائل دختران پرداخته اند، دچار کلیشه های همیشگی است. کلیشه هایی مانند، بحران رابطه با والدین، چالش رابطه با جنس مخالف و مشکلات همیشگی با کادر دانشگاه.

به جز کلیشه های قدیمی، تغییر مسیر روایت داستان، به خصوص در پایان فیلم بسیار اغراق آمیز است و با تغییر شخصیت مهتاب در طول داستان کاملاً در تضاد است.

شاید بتوان پیام اصلی فیلم را بحث اخلاق در دنیای معاصر و به خصوص در بین نسل جوان دانست. بی اعتمادی، خیانت و دروغ سه عنصر اصلی اخلاقی هستند که محتوای فیلم حول و حوش آن شکل گرفته است. شاهد این ادعا، آوایی است که حتی یکبار از علی با مهتاب صحبت نمی کند. چون از مهتاب واهمه دارد و مهتابی که دچار بحران انتخاب است. علیرغم تعهدش به منصور و بیماری بهترین دوستش آوا به آنها خیانت می کند و وارد رابطه جدید با علی می شود و در پایان به یکباره و بی مقدمه یک بازگشت به عقب می زند و همه چیز سر جای خود می رود.

اگرچه، فیلم پایان خوشی دارد و صدر عاملی از عناصر بصری و موسیقیایی برای پیشبرد داستان بهره گرفته است اما، محتوای فیلم برای نمایش سبک زندگی دختران دانشجو و دغدغه هایشان چندان موفق نیست و به نظر می رسد در سال دوم دانشگاه من، انتظارات مخاطب از یک فیلم جدید با موضوع مسائل دختران، برطرف نمی شود و صدرعاملی نتوانسته روایت قابل قبولی از مسائل، مشکلات، نیازها و دغدغه های دختران دانشجو به تصویر بکشد.

ارسال نظر: