بروید جبهه شوید/ گرانی بنزین، آتشی بر زندگی مردم

کدخبر: 2343387

حاج حسین یکتا در نخستین «دورهمی بچه‌های انقلاب»: هر زمان که برای خدا فکر و برنامه‌ریزی و اقدام کردیم، خدا به آن برکت داده و حرکت را هموار ساخته است. امروز یک فرمانده لشکری مانند حاج قاسم، شامات را به دست خود می‌گرداند. هر جا از ماشین سبک زندگی که ما را از عملیات مجاهدانه عقب می‌اندازد پیاده شویم، خدا به آن برکت می‌دهد. اگر به قلم، نشر، هنر و فرهنگ خود این سبک را بیفزاییم و این‌گونه مسیر را طی کنیم، خداوند راه را هموار می‌کند.

نسیم آنلاین : حاج حسین یکتا در نخستین «دورهمی بچه‌های انقلاب»: هر زمان که برای خدا فکر و برنامه‌ریزی و اقدام کردیم، خدا به آن برکت داده و حرکت را هموار ساخته است. امروز یک فرمانده لشکری مانند حاج قاسم، شامات را به دست خود می‌گرداند. هر جا از ماشین سبک زندگی که ما را از عملیات مجاهدانه عقب می‌اندازد پیاده شویم، خدا به آن برکت می‌دهد. اگر به قلم، نشر، هنر و فرهنگ خود این سبک را بیفزاییم و این‌گونه مسیر را طی کنیم، خداوند راه را هموار می‌کند.

روز گذشته نخستین دورهمی بچه‌های انقلاب با سخنرانی حجت‌الاسلام رحیمیان، حاج حسین یکتا، شعرخوانی علی‌محمد مؤدب، میلاد عرفان‌پور و محمدرضا طهماسبی، تجلیل از خانوادۀ شهید محمدحسین حدادیان و اکران فیلم سینمایی «23 نفر» در حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد.

در برگزاری این برنامه مجمع ناشران انقلاب اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، بنیاد فرهنگی خاتم‌الاوصیا، سازمان هنری رسانه‌ای اوج، مجمع شاعران اهل بیت(ع)، تشکل خوشه، انجمن قلم ایران و مؤسسه شهرستان ادب با یکدیگر مشارکت کردند.

در ابتدای مراسم حاج حسین یکتا، راوی دفاع مقدس و مسئول قرارگاه امام رضایی‌ها، در سخنانی درباره اهمیت خانواده و توجه به خداوند، بیان کرد: مسئله خانواده در جبهه فرهنگی انقلاب بسیار مهم است؛ مخصوصاً برای جوانان که در این جنگ طولانیِ نرم و اجتماعی که واردش شده‌اند. بنده گاهی اوقات به دوستان توصیه می‌کنم که به حداقل توجهات خانوادۀ خود برسید؛ با آن‌ها سینما بروید و بیشتر توجه نمایید.

بروید جبهه شوید

وی افزود: قدر خانواده دانستن بسیار مهم است. جوانانی که وارد عرصه کار فرهنگی می‌شوند، باید اهتمام زیادی به خانواده ورزند. سال 92 که با جمعیت جبهه فرهنگی خاتم‌الاوصیا محضر رهبری رسیده بودیم، ایشان فرمودند بروید جبهه شوید تا بتوانید اثرگذاری داشته باشید؛ امروز دیگر با انفرادی فعالیت‌ کردن به نتیجه نمی‌رسید.

یکتا ادامه داد: هر زمان که برای خدا فکر و برنامه‌ریزی و اقدام کردیم، خدا به آن برکت داده و حرکت را هموار ساخته است. امروز یک فرمانده لشکری مانند حاج قاسم، شامات را به دست خود می‌گرداند. هر جا از ماشین سبک زندگی که ما را از عملیات مجاهدانه عقب می‌اندازد پیاده شویم، خدا به آن برکت می‌دهد. اگر به قلم، نشر، هنر و فرهنگ خود این سبک را بیفزاییم و این‌گونه مسیر را طی کنیم، خداوند راه را هموار می‌کند.

وی افزود: یک استخوان شهید برکت و اثری دارد که می‌تواند بیشتر از هر چیزی اثرگذاری کند و هر دل رمیده ناامیدی را زنده کند. آنچه رهبر انقلاب می‌فرماید که «انّ معی ربّی» و رسیدن به دیوارهای پشتی بیت‌المقدس، نشان می‌دهد که خبری در راه است. این روزها می‌گذرد. ان‌شاءالله از افق تمدنی مسائل را ببینیم و ناامید نشویم.

فتنه‌ها سخت‌تر خواهد شد

حجت‌الاسلام محمدحسن رحیمیان، تولیت مسجد مقدس جمکران، در خصوص حوادث انقلاب اسلامی و یاری خداوند در رشد یافتن این نهضت، بیان کرد: در زندگی دنیا و این عالم، مسئلۀ آزمون و امتحان، مسئله مستمر و اجتناب‌ناپذیری است. امکان ندارد هیچ جامعه‌ای به صورت مستمر با فتنه‌ها روبه‌رو نباشد و هرچه جلوتر می‌رویم، فتنه‌ها سخت‌تر و ریزش‌ها و رویش‌ها نیز بیشتر می‌شود.

رحیمیان با مرور حوادث مهم از دهۀ چهل تاکنون تصریح کرد: امام نهضت خود را در شرایطی آغاز کرد که از جهت مادی امکاناتی نداشت؛ اما با توکل به خداوند متعال نهضت خود را از نیمۀ دوم سال 41 آغاز نمود.

وی ادامه داد: به دنبال آن، حادثۀ دوم فروردین سال 42 اتفاق افتاد و با حملۀ نیروهای امنیتی شاه و به آتش کشیدن مدرسه فیضیه همراه بود. در عاشورای همان سال، 12 خرداد، امام آن سخنرانی تاریخی را در فیضیه داشتند و برای اولین بار، شاه در مقابل یک روحانی و انسانی مستحکم قرار گرفت.

تولیت مسجد مقدس جمکران با اشاره به شرایط آن دوران و هیبت سلطنت شاه بیان کرد: امروز نمی‌توان تصور کرد که آن زمان هجمه به شاه چه میزان دشوار بود؛ امام این هیبت را شکست. پس از این سخنرانی، امام دستگیر شد و صحبت از اعدام ایشان بود.

رحیمیان ادامه داد: فروردین سال 43 امام آزاد شد. چند ماه نگذشت که موضوع کاپیتولاسیون توسط مستشاران آمریکایی مطرح و در مجلس شورای ملی تصویب شد. امام در آبان سال 43 سخنرانی نموده و این بار هیبت آمریکا را در سخنان خود شکستند. پس از این سخنرانی از جانب شاه پیکی به ملاقات حاج‌آقا مصطفی آمد و گفت که «هرچه می‌خواهید بگویید؛ اما علیه آمریکا صحبتی نکنید.»

خباثت دشمن، باعث گسترش بیشتر انقلاب شد

وی تصریح کرد: پس از این سخنرانی‌ها بود که امام به عراق و پاریس تبعید شد. آن روز که امام را برای اولین بار دستگیر کردند، ما احساس شکست و ناامیدی زیاد داشتیم؛ اما همین هجمه‌هایی که علیه امام انجام شد، باعث شد که این نهضت آشکارتر گردد.

رحیمیان افزود: برنامه دشمن این بود که نور امام را در نجف خاموش کنند؛ اما نتیجه برعکس شد. پیش از تبعید، امام تنها مرجع تقلید ایران بود؛ اما وقتی بازگشت، تبدیل به مرجع جهان تشیع شده بود. با رحلت شیخ حیکم، همۀ شخصیت‌های نجف، کشمیر، هند، افغانستان، منطقه شرقی عربستان و دیگر مناطق با شناخت مقلد امام شدند و دایرۀ نهضت همین‌طور رشد پیدا کرد.

تولیت مسجد مقدس جمکران ادامه داد: پس از 13 سال تبعید در عراق، امام به سمت کویت حرکت نمود؛ اما خواست خداوند این بود که به جای کویت به پاریس رفته و از آنجا جهانیان بیشتر او را بشناسند. تمامی این فشارها به نفع امام تمام شد. امام با چندین میلیون استقبال‌کننده وارد ایران شد.

جمهوری اسلامی، فضای منطقه را در احاطه گرفته است

رحیمیان با اشاره به دستاوردهای نظامی کشور گفت: دستاوردها تا آنجا پیشرفت نمود که امروز به برکت دفاع مقدس، قدرت جمهوری اسلامی، قدرتی است که فضای منطقه را در احاطه گرفته است و پس از دفاع مقدس، کار به جایی رسیده که پیشرفته‌ترین سلاح‌های آمریکایی شکار می‌شود. نیروی دریایی انگلستان سال‌ها قدرت‌نمایی می‌کرد، نیروهای جمهوری اسلامی ایران با عملیات هوایی بر ناوگان آن‌ها فرود آمدند و با این حرکت هیبت انگلستان را نیز درهم بشکست.

وی در خصوص فتنه‌ها و اتفاقات نرم دشمن ابراز کرد: پس از این حوادث، فتنه‌های 78 و 88 تلخی‌هایی

داشتند؛ اما با گذشت زمان و دور شدن از شرایط فتنه، روشن شد که چه خطرات بزرگی از سر مردم ایران عبور کرد. وقتی یک نامزد ریاست جمهوری با 11میلیون رأی، کشور را به مدت یک سال به آشوب کشید و عاشورای 88 با کارهایی بسیار زشت و تأسف‌بار، حرمت عزای حسینی(ع) را شکستند، این فرد آشوبگران را «مردان خداجو» نامید. پس از این حادثه متوجه شدیم که خداوند به چه زیبایی می‌خواست حقایق فتنه را برای مردم آشکار سازد.

گرانی بنزین، آتشی بر زندگی مردم

وی در خصوص اوضاع معیشتی و حوادث اخیر پس از گرانی بنزین تصریح کرد: در شرایطی که مردم در سخت‌ترین وضعیت معیشتی و اقتصادی هستند و جامعه انتظار درمان این وضعیت را داشت، با افزایش قیمت بنزین، آتشی در زندگی مردم ایجاد نمودند و این تصمیم باعث جنایات زیادی شد.

وی ادامه داد: اما بار دیگر مردم ایران ثابت کردند که اگر هزار نفر این‌گونه دست به آشوب و اغتشاش بزنند، میلیون‌ها نفر حامی و حراست‌کننده از نظام در مقابل آن‌ها وجود دارد.

رحیمیان در پایان سخنان خود بیان کرد: امام از همان ابتدا می‌گفت «این راه ادامه دارد و بیداری ملت ایران از علائم ظهور امام زمان(عج) است.» در سخنی دیگر نیز فرمودند «ما با خواست خدا، دست جنایت و تجاوز را در کشورهای اسلامی می‌شکنیم و با صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی(ص)، به سیطره و سلطه ظلم جهان‌خواران خاتمه می‌دهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی و راه حق، هموار می‌کنیم.»

در ادامۀ مراسم علی‌محمد مؤدب، میلاد عرفان‌پور و محمدرضا طهماسبی به شعرخوانی در زمینه‌های حماسی و انتقادی مسائل روز جامعه پرداختند.

ابتدا علی‌محمد مؤدب، مدیر مؤسسه شهرستان ادب، پیش از پرداختن به شعرخوانی طی سخنانی بیان کرد: فعالان جبهه فرهنگی زحمات زیادی می‌کشند و با تمام جان کار می‌کنند و نمی‌شود بر آن‌ها خرده گرفت؛ اما سیاست‌گذاران و مدیران را باید با نگاه دیگری دید و از آن‌ها پرسید تاکنون چه فعالیت‌هایی کرده‌اند. بنده فکر نمی‌کنم میدان فرهنگ و هنر به خوبی مدیریت شده باشد.

وی افزود: همین تلاش‌های سربازان و فرماندهان گمنام باعث ایجاد امید در این زمینه می‌شود. جنگ نرم، جنگ نیست. جنگ نرم میدان مهربانی، محبت و انس است. دلاوران جنگ نرم افرادی هستند که بهتر بتوانند دلربایی و مهربانی کنند. این میدان، میدانی است که خودمان باید بچه‌های خود را هدایت کنیم و نگذاریم به راهی خطا

بروند. باید ابعاد مختلف جنگ نرم را کاملاً بشناسیم و طبق آن عمل کنیم.

پس از این سخنان، مؤدب به شعرخوانی پرداخت:

تا نام دوست بر لب ما هست، خون هست و خاک هست و خدا هست

دستان ما تهی، دلمان پر از ما ولی تمام جهان پر

ای خود تو را مباد ببینیم، خود را کم و زیاد ببینیم

خود را مبین، خدای تو دیده است ضعف تو را که در تو دمیده است

در هر نماز قامت عشقی، ما نفخه قیامت عشقیم

خود را اگر نیاز ببینیم، خوب است در نماز ببینیم

هر دم که تیر آمد و بارید، ما را به حال خود بگذارید

تا از امام پیش بیفتیم، وان گه به خون خویش بیفتیم

به به چه حال و راز و نیازی، پیش از نیاز از امام به به چه نمازی

دیده روشن آمدیم و زره مرد، جان را نهاده‌ایم به زهمان

بی تیغ و جوشنیم و جهادیم، جان را به جای هر چه نهادیم

دل سوخت تا پسند تو باشد، بر شعله‌ها سپند تو باشد

آتش بگو بجوشد و خون هم، دل هست و عشق هست و جنون هم

فرعون هر چه حیله بیارد، موسی به جز عصا چه بیارد

ماییم و تکیه‌مان به عصا نیست، سعی که هیچ غیر صفا نیست

اینک عصا که زنده عشق است، سعی دل تپنده عشق است

این اژدهای معجزه عشق ما است، سعی و صفای معجزه ما است

ما جز دل شکسته نداریم، جز دست‌های بسته نداریم

بنگر به ما که غرقه نیلیم، چون کعبه در تهاجم فیلیم

بنگر که تکیه‌مان به عصا نیست، امیدمان مگر به خدا نیست؟

در خون تپیدگان تو ماییم، چشمی به آسمان تو ماییم

دل خون و دیده خون، تو کدامی؟ تو آخرین سوال و سلامی

در دست خون دهر اسیریم، راهی نه غیر از اینکه بمیریم

راهی نه غیر از اینکه بمانیم، در خون خود نماز بخوانیم

ما راه و ما نماز و دعایی، خیل شکستگان شماییم

آه ای سلام، پاسخمان ده، ما را به ما دوباره نشان ده

ما را بخوان که یار تو باشیم، تا هست برقرار تو باشیم

تا هست در مدار بمانیم، عمری به انتظار بمانیم

در حسرت بهار بمیریم، در حسرت بهار بمانیم

در انتظار یار بمیریم، در انتظار بمانیم

همچنین میلاد عرفان‌پور شعر زیر را خواند:

که نقشه انتقام از این انقلاب دارد

به مرگ روشن کنش که دنیا حساب دارد

رجز بخوان میهن سلحشور و قهرمانم

که یاوه‌های یزید دوران جواب دارد

به وهم اگر از گلیم خود پیشتر نهاد پا

به پیشوازش وطن هزاران شهاب دارد

برایمان رو شده است ای دوست دست دشمن

اگر چه بر چهره‌اش دوباره نقاب دارد

نه پایمان را بهانه مانده برای ماندن

نه چشممان لحظه‌ای تمنای خواب دارد

حوالی ماه به هر شهیدی گلی شکفته

معطر از اشک مادرانش گلاب دارد

قسم به آیات فتح قرآن که فاتحانیم

هنوز دنیا حساب دارد، کتاب دارد

چقدر شب می‌شکافد این رود روشنایی

چقدر این مرز پرگهر آفتاب دارد

شعر دیگر عرفان‌پور به شرح ذیل است:

ای نشسته پشت میز، با خودت جهاد کن

از خود امتحان بگیر، از خود انتقاد کن

روی خوش نشان بده، دست کم تبسمی ای نشسته پشت میز

زیر دین مردمی، وا نمی‌کنی گره

خود گره مشو به کار، با گره بر ابرویت غم به روی غم نیار

روزگار وعده نه، روزگار خدمت است

راه حرف تا عمل یک دو گام همت است

ای نشسته پشت میز، مثل ناامیدها

شرم کن که ناظرند یک به یک شهیدها

طعمه طمع مباد این امانت، این مقام

سهم تو از این نظام، خدمت است و السلام

ای نشسته پشت میز، فرصتت زیاد نیست

عافیت طلب مباش، چاره جز جهاد نیست

خوی داعشی مگیر، بر کسی مکن ستم حرمتی نگاه دار

چون مدافع حرم همنشین مردمت باش و

سر به زیر باش، مالک دوباره نامه امیر باش

درد مردمت ببین تب کن و عرق بریز

پیش پایشان بایست، ای نشسته پشت میز

طعمه طمع مباد این امانت این مقام

سهم تو از این نظام خدمت است و السلام

محمدرضا طهماسبی نیز شعر زیر را قرائت کرد:

ایران من! ای باغ پر از لاله و سنبل ! / برهم نزند زلف تو را باد تطاول ای سبزتر از سبزتر از سبزتر از تاک/ ای سرخ‌تر از سرخ‌تر از سرخ‌تر از مل موسیقی باد است و نوای خوش رود است/ کاین گونه در آمیخته با چهچه بلبل

ای مستی جوشیده به رگ برگ شقایق/ وی شادی پنهان شده در پیرهن گل

ای آنکه زبان قلم از نام لطیفت/ لبرز تناسب شد و سرشار تعادل

تا قند تو پر گشته ز ریتاب سمرقند/ آکنده شده جان سخن‌ها ز تغزل

بر امر روان تو همه حلقه به گوشند/ از قونیه و قاهره تا دهلی و کابل

ای کوه نلرزی به خود از گردش ایام/ وی چشمه نیافتی دمی از جوشش و غلغل

پرواز تو ای فاخته آن قدر بلند است/ نومید شد از صید تو شاهین تخیل تو جان جهان هستی و کانون توجه/ تو جزئی و جزئی که فزون‌تر شده از کل

بیش از همگان خویش رساندی به تمدن/ ای پیشروان را همه جا پیش قراول

تاریخ تمدن نرسیده است به گردت/ ای در تو رسیده است تمدن به تکامل تا در کف مردان دلیر تو کمان است/ بر دامن پاکت نرسد دست چپاول ای رابطه نام تو با ذلت و خواری/ بی‌ربط‌تر از رابطه کوه و تزلزل

با باد نشد گرچه گلستان ای آباد/ با تیغ نشد گرچه گلاویز گلایل

تو زنده ای و هرگزت از پای نینداخت/ نه آتش اسکندر و نه فتنه طغرل

انگار نمی‌فهمد تسلیم شدن را/ نه توس نه دزفول نه تبریز نه زابل

گر خصم در زده بر این صد قفل/ خداوند در مشت تو بنهاده کلیدی ز توسل

بگذار که دیوار به دور تو بچینند/ کافیست تو را پنجره باز توکل

ای شهره به سرسبزی و سرخی و سپیدی/ با پرچمت این آتش تا چند تحمل

رود از چه نموده است به تمساح تسامح/ از کوسه چرا رد شده ساحل به تساحل

ای شیشه اطلس ستم سنگ چه باکت/ تا کی به مماشات و مدارا تمایل

پایان بده بر فتنه بی هیچ توقف/ پاسخ بده بر دشمن بی هیچ تعلل

مگذار گرازان بگریزند زگرزت/ حالا که نمانده است گزیرت ز تقابل

دریا نشود در هم و بر خویش نلرزد/ طفلی اگر انداخت در او سنگ تغافل

از منحنی‌اش رقص‌کنان بگذرم ایران/ گر بین من و خاک تو شمشیر زند پل

تو خرم و آباد و تو آباد و تو خرم/ تو خرم و آباد و چه خوب است تسلسل

ارسال نظر: