به بهانه دستور برای بازگشت به میدان تحریر بغداد!

مقتدی صدر؛ سیاستمدار پرشوری که مردد است

کدخبر: 2345463

مقتدی صدر، این روزها با مشکلات جدیدی مواجه است؛ مشکلاتی که باعث شده برای اولین بار طی چند سال اخیر فاقد «قدرت ابتکار» به نظر برسد. در حالی که تا هفته قبل تحلیل فعالین جریان صدر این بود که به زودی مقتدی به مؤثرترین بازیگر سیاسی در عراق تبدیل می‌شود؛ اما گویا این بار او «قمار» را باخته باشد!

نسیم آنلاین ، علیرضا مجیدی: مقتدی صدر، این روزها با مشکلات جدیدی مواجه است؛ مشکلاتی که باعث شده برای اولین بار طی چند سال اخیر فاقد «قدرت ابتکار» به نظر برسد. در حالی که تا هفته قبل تحلیل فعالین جریان صدر این بود که به زودی مقتدی به مؤثرترین بازیگر سیاسی در عراق تبدیل می‌شود؛ اما گویا این بار او «قمار» را باخته باشد!

برای درک این نکته، ابتدا باید مروری بر رخدادهای یک ماه اخیر داشت تا ببینیم مقتدی صدر چگونه دور خیز کرد تا به بازیگر نخست عراق تبدیل شود. در همین راستا، نسیم آنلاین در یک گزارش سه قسمتی به بازخوانی و تحلیل رفتار مقتدی صدر طی یک ماه اخیر می‌پردازد. در قسمت نخست - که اکنون در برابر شماست - رویکرد و مواضع مقتدی صدر در شکل‌دهی و هدایت اعتراضات میدان تحریر و در ادامه چرخش وی به سمت محور مقاومت بازخوانی می‌شود. در قسمت دوم، بر روی «قمار بزرگ» مقتدی صدر بر سر عبور از معترضین و همپیمانی با محور مقاومت تمرکز کرده و به صورت مشخص مسئله تداوم اعتراضات بعد از خروج مقتدی صدر و تلاش جریان صدر برای ایفای یک نقش دوپهلو مورد واکاوی و تحلیل قرار می‌گیرد. در بخش سوم، طی یک یادداشت کاملا تحلیلی، دوگانگی رفتار رهبر جریان صدر و علت عدول وی از موضع «خروج از میدان تحریر» ریشه‌یابی می‌شود.

۱. از تجمعات میدان تحریر تا نزدیکی به محور مقاومت

بسیاری اعتقاد دارند مقتدی صدر نقش پررنگ و منحصر به فردی در شکل‌گیری اعتراضات اخیر ایفا کرده است! بر این اساس مطرح می‌شود که جریان صدر از طریق شبکه‌های غیررسمی خود، سازماندهی تظاهرات را پیش از اربعین آغاز کرد و بلافاصله فتیله آن را پایین کشید تا بعد از اربعین به شکل گسترده تجمعات خود را علیه ساختار نظام سیاسی این کشور آغاز کنند. در این زمینه مشخصا «کلاه آبی‌ها» و «فعالین عرصه تبلیغ» جریان صدر دو بازوی مهم برای شکل‌گیری و استقرار معترضین بوده‌اند. طی بیش از سه ماه تحصن نیز گفته می‌شد جریان صدر نقش منحصر به فردی در سازماندهی آنان داشت؛ زیرا از یک طرف موکب‌هایی برای پذیرایی و تداوم زندگی معترضین فراهم کرده بود، از طرف دیگر حمایت پررنگ سیاسی و رسانه‌ای از معترضین انگیزه را برای تداوم مشارکت حامیان آن فراهم می‌ساخت.

سطح نقش‌آفرینی و اثرگذاری جریان صدر بر معترضین میدان تحریر و میدان‌های مشابه در استان‌های دیگر به اندازه‌ای بود که «حاکم الزاملی» از چهره‌های سیاسی سرشناس جریان صدر در مصاحبه تلویزیونی گفته بود: «اگر مقتدی صدر دستور پایان اعتراضات را بدهد، از هر صد نفر متحصن تنها یک نفر در میدان تحریر و میدان‌های مشابه در استان‌ها باقی می‌ماند!»

بعد از ترور شهید سردار سلیمانی و شهید ابو مهدی المهندس و یارانشان در فرودگاه بغداد، موج ضد آمریکایی و ضد اشغالگری در جامعه عراق تشدید شد. در این فضا، مقتدی صدر که مهم‌ترین مهارت خود را رصد و مدیریت «نبض شارع» می‌خواند، بار دیگر خود را به عنوان پیشقراول مبارزه با اشغالگری آمریکا مطرح ساخت و در این مقطع، از سوی هوادارانش «رهبر جنبش مقاومت ملی» خوانده شد!

بیشتر بخوانید:

چرخش بزرگ مقتدی صدر؛ الویت‌بخشی بر ضدیت با آمریکا؟

۲. تظاهرات میلیونی و نوید بازگشت جیش المهدی

مقتدی صدر در ادامه پررنگ ساختن موضع ضد آمریکایی خود، نشست‌ها و رایزنی‌های فشرده با رهبران گروه‌های عراقی محور مقاومت را در دستور کار قرار داد که از آن جمله می‌توان به چند جلسه فشرده با «هادی العامری» (رهبر ائتلاف فتح و سازمان بدر) و نشست مشترک با «اکرم الکعبی» (رهبر جنبش نجباء)، «ابو آلاء الولایی» (فرمانده گردان‌های مسلح کتائب سید الشهدا)، «لیث الخزعلی» (نفر دوم و برادر رهبر جنبش عصائب اهل الحق) و... اشاره کرد.

نتیجه این جلسات، زمزمه‌های احیای «جیش المهدی» و ارتقای آن به یک جناح سیاسی و حتی فراتر از آن «قرار گرفتن در جایگاه رهبری محور مقاومت در عراق» پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی تا بیرون راندن آمریکا بود! در همین راستا مقتدی صدر برای مطالبه خروج آمریکا از عراق، فراخوانی را صادر کرد که به «تظاهرات میلیونی» مشهور شد. گروه‌های مختلف محور مقاومت مانند ائتلاف فتح، سازمان بدر، کتائب حزب الله، جنبش نجباء، عصائب اهل الحق و... به سرعت بیانیه داده و از هواداران خود خواستند تا در این تظاهرات میلیونی حضور یابند. به این ترتیب عملا مقتدی صدر در جایگاه رهبری این جناح قرار گرفت؛ هرچند رایزنی‌های مربوط به انتخاب نخست وزیر نشان می‌داد او هنوز به رهبر تمام عیار تبدیل نشده، اما شواهد نشان می‌داد در مقایسه با دیگران از نفوذ بیش‌تری برای جهت‌دهی به محور مقاومت برخوردار است!

در این‌جا ذکر این نکته ضروری است که قدرت گرفتن مقتدی صدر در محور مقاومت نشانه‌های روشنی را به دنبال دارد. به عنوان نمونه، می‌توان به موضوع حاشیه رفتن حزب الدعوه و حتی گمانه‌زنی در مورد انشقاقات داخلی آن اشاره کرد. حتی شخص نوری المالکی نیز در معادلات داخلی فراکسیون البناء، عملا به نفر دوم در برابر هادی العامری تبدیل شد که به نظر می‌رسد با قدرت گرفتن مقتدی صدر در محور مقاومت یا دست کم ائتلاف محور مقاومت و جریان صدر بی‌ارتباط نیست.

بلافاصله بعد از پایان تظاهرات میلیونی نیز مقتدی صدر در بیانیه‌ای که به قطعنامه‌های تظاهرات شبیه بود، مطالبات خود را مطرح و خطوط کلی را نه‌تنها برای بازیگران عراقی بلکه برای کشورهای همسایه نیز مشخص کرد! تصریح به مواردی مانند «عدم دست بردن به اسلحه برای پیشبرد ابعاد سیاسی و حقوقی طرح خروج آمریکا از عراق»، تنها زمانی ممکن است که او نسبت به فرمانبرداری گروه‌های مقاومت از خود اطمینان یافته باشد!

۳. جمع‌بندی

در این قسمت از مقاله، سیر چرخش مقتدی صدر از شکل‌گیری اعتراضات اخیر تا چرخش وی به سمت محور مقاومت را مرور کردیم. محور اساسی و بنیادین شکل‌گیری اعتراضات، مبارزه با ساختار سیاسی و حتی کلیت نظام سیاسی عراق و به صورت ویژه مبارزه با احزاب سیاسی بود. طبعا در این فضا نیز مقابله با احزاب سیاسی شیعی جلوه بیش‌تری داشت که در کنار برخی شیطنت‌ها باعث شد نوک پیکان اعتراضات به سمت احزاب و گروه‌های نزدیک به محور مقاومت و متحدین ایران اسلامی باشد.

در ادامه، ترور شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس باعث تغییر فضای سیاسی عراق شد و مقتدی صدر نیز از این فرصت به نحوی استفاده کرد که بتواند گروه‌های مقاومت را به همراهی با خود وادار سازد. او در این زمینه تا جایی پیش رفت که عملا خود را در جایگاه رهبری جناح محور مقاومت قرار دهد و حتی مناسبات داخلی آن را تغییر داده فردی مانند نوری المالکی - که تقریبا ۱۵ سال در رأس حزب الدعوه بود و حزب الدعوه نیز محور اصلی گروه‌های سیاسی همپیمان ایران محسوب می‌شد - را توانست تا حدی به حاشیه براند!

با این حال، چرخش مقتدی زمانی کامل می‌شد که تکلیف اعتراضات چند ماهه مشخص می‌شد. عمده گروه‌های مقاومت به شدت نگران دو موضوع بودند؛ از یک سو تداوم این اعتراضات باعث می‌شد ابهامات در قبال آینده سیاسی کشور افزایش یابد و از سوی دیگر سابقه مقتدی صدر ایجاب می‌کرد تا نگران چرخش‌های احتمالی وی باشند! به همین جهت خواستار روشن شدن تکلیف اعتراضات میدان تحریر بودند!

درست در همین جا رهبر جریان صدر باید تصمیم مهمی را اتخاذ می‌کرد؛ تصمیمی که می‌توانست مانند «قمار» باعث پیروزی یا شکست سنگین مقتدی شود! این تصمیم و تبعات آن را در بخش بعدی این گزارش مورد بازخوانی و تحلیل قرار می‌دهیم.

ارسال نظر: