حجت‌الاسلام صفاری: عمرمان ارزش این را دارد که فکر کنیم اگر حسین(ع) نبود ما چه بودیم

کدخبر: 944030

اگر تصور کنیم که همین که حالا هستم خواهم بود که خیلی بد خواهد بود و معلوم است که هیچ بهره‌ای از امام حسین (ع) نبرده‌ایم/ نعمت‌هایی که امام حسین برایتان داشته را بنویسید چون شیطان کاری می‌کند که پس از مدتی فراموش کنی

به گزارش "وارث" مراسم عزاداری شب چهارم محرم با سخنرانی حجت الاسلام صفاری و مداحی حاج روح الله بهمنی، حاج ابراهیم رحیمی و مرتضی عطاران در هیئت عشاق العباس علیه السلام برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام صفاری را می خوانید:

بعض ها به بندگی خدا، تکلیف می گویند. تکیف یعنی سختی. لذا وقتی نماز بر آنها واجب می شود، می گویند تکلیف شده ایم! ای وای! باید نماز بخوانیم! این جور آدمها عبادت را سخت می گیرند و برای نرفتن به جهنم عبادت می کنند. اما گاهی که عبادت کم می شود خیلی خوشحال می شوند. مثلا مسافرت می روند و نماز دو رکعتی می شود خوشحال می شوند و لذت می برند. اینها نه خودشان مزه ای از عبادت می برند و نه خدا از عبادت آنها راضی می شود.

این جور آدمها به نعمت برسند دیگر چیزی نمی خواهند و فقط می خواهند به نعمت برسند.

اگر همین حالا خدا بگوید شما را به بهشت خواهم برد، دیگر برای نماز خواندن بلند خواهیم شد؟ نماز می خوانم که به جهنم نروم و به بهشت برسم که رسیدم. دیگر عبادت برای چه؟ این نگاه نگاهی تکلیفی است که عبادت درآن هیچ مزه ای ندارد! اگر عبادت اذیتتان می کند، همچین نگاهی دارید. مثل باری روی دوشمان است. و به اجبار انجام می دهیم. به نظر خودشان وظیفه شان را انجام می دهند.

یاران امام حسین علیه السلام زمانی که شب عاشورا امام حسین علیه السلام جایگاه آنان را در بهشت به نصویر کشید شروع به نماز خواندن کردند. مانند کندوی زنبوری که صدای زنبور در آن می آید و همهمه است، کنار خیمه های حسین علیه السلام این صداها می آمد اینقدر که اینها رکوع و سجود داشتند و عبادت می کردند. اینها مگر دیوانه اند؟ جایشان در بهشت تضمین شده است و به آنها نشان داده شده است و باز نماز می خوانند؟

امام حسین علیه السلام می فرماید: یک شب جنگ را عقب بیندازید، می خواهم نماز بخوانم!

پیامبر صل الله علیه و آله فرمودند: هر کس محبت اهل بیت علیهم السلام در دلش باشد شوق و حرص به عبادت دارد!

تکلیف محورها زنده به گور می شوند تا بمیرند! عبادتشان هم به درد نمی خورد. ولی افرادی هستند که از هر فرصتی برای عبادت استفاده می کنند. این گروه نگاهشان به عبادت نگاه تشرفی است. می گویند: ما شرف پیدا کردیم و خدا ما را آدم حساب کرده است. خدا در را باز کرده است و می گوید: تو هم بیا!

هر چه بیشتر نماز بخوانی و عبادت کنی، شرف و قیمتت بیشتر می شود. هر چه بیشتر به خدا رو کنی نورت بیشتر می شود.

سید ابن طاووس، به بلوغ که رسید شیرینی پخش کرد. از ایشان پرسیدند: این شیرینی برای چیست؟ گفت: خدا من را آدم حساب کرده است و با من حرف می زند از این به بعد و می گوید: نماز بخوان و روزه بگیر. تو آدم هستی. بیا بالا، اوج پیدا کن!

خدا چیزی از ما نمی خواهد. مگر بار دارد که بخواهد روی دوش ما بگذارد؟ می خواهد ما را درست کند! نگاه تشرفی به عبادات یعنی یک عبادت جا نماند و از دست ندهیم.

چند می ارزد این شرفی که من و تو نسبت به امام حسین علیه السلام پیدا کرده ایم؟ مگر ما چه چیزی پیدا کرده ایم؟ قبل از اینکه غم بیاید امام حسین علیه السلام در دلت نشسته است.

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشتی

این مدافع و پشت گرمی،که در وجودمان است را تا بحال دیده اید؟ تا به حال دنبالتان آمده است؟ تا به حال با شما حرف زده است؟ کاش یادمان می ماند!

ما برای امام حسین علیه السلام چه کار کرده ایم؟ سود سینه زنی هایمان برای خودمان است یا امام حسین علیه السلام سودش را او می برد یا ما میبریم؟ او کشته شد که ما سود ببریم و از جهالت و ظلالت بیرون بیاییم! مثلا وقتی به زیارتش می رویم آدم می شویم و بر می گردیم! کاری برای امام حسین علیه السلام نمی کنیم. برای خودمان گام بر میداریم.

حضرت نوح علیه السلام به دیوار خانه اش تکیه داده بود و نشسته بود. عزراییل آمد و به او گفت زمان رفتن است. حضرت نوح علیه السلام گفت: اینجا آفتاب است و من زیر آفتاب نشسته بودم اجازه بده تا به سایه بروم. عزراییل گفت: دیگر فرصتی نمانده است. حضرت نوح علیه السلام گفت: اجازه بده تا پاهایم را جمع کنم. عزراییل گفت: دیگر فرصتی نمانده است. حضرت نوح علیه السلام گفت: اجازه بده تا پسرهایم را ببینم. عزراییل گفت: دیگر فرصتی نمانده است. حضرت نوح علیه السلام گریه کردند و به خدا گفتند: اجازه نمی دهد پسرهایم را ببینم. خدا به عزراییل خطاب کرد: مهلتی بده. او پیامبر ماست.

امام حسین علیه السلام مهلتی نخواست. شمر بر سینه اش نشسته بود ولی مهلتی نخواست!

اگر اتصالمان با خدا قطع شود و یکباره که وصل شود همان قطره اشکمان کفاره می شود برایمان بنا به فرمایش امام صادق علیه السلام. ولی اگر اتصالمان با خدا قطع شود و وصل نشود چه؟

بنا به فرمایش امام صادق علیه السلام، کسی که در دنیا آبی بنوشد و بگوید سلام بر حسین علیه السلام، در روز قیامت که همه لبها تشنه است و له له می زنند، کام کسی که در دنیا آبی نوشیده و سلام بر حسین علیه السلام گفته است، خشک نیست.

بنا به فرمایش امام صادق علیه السلام ؛ در روز قیامت هر کس به کاری مشغول است ولی عزاداران حسین علیه السلام چهل سال قبل از دیگران نجات پیدا کرده اند و بهشتی شده اند. این تشرف است! چه چیزی بهتر از این می خواهیم.

اولیا خدا عبادت را حق خدا می دانند و می گویند: خدایا تو حق داری بر گردن ما. و ما نتوانستیم حقت را به جا بیاوریم. نمی توانیم آن طور که تو حق داری به عبادتت بپردازم. خدایا دعاهای من بالا نمی رود و تویی که داری آن را بالا می بری و می پذیری. خدایا من را ببخش که من نتوانستم در شان تو به عبادتت بپردازم. و همین می شود که حضرت زینب سلام الله علیها، دست مبارکشان را به زیر پیکر مطهر حسین علیه السلام می برد و می گوید: خدایا، این قربانی کوچک را از من قبول کن! حضرت زینب سلام الله علیها، حسین علیه السلام را کوچک میبیند چرا که عظمت خداوند را میبیند.

ارسال نظر: