حجت‌الاسلام پناهیان: ما با دو جریان عمده غرب گرا و اسلام گرا در جامعه مواجهیم

کدخبر: 946270

منظور از جریان غرب گرا جریانی است که برخی محسنات فرهنگ و فکر غربی را پسندیده‌اند و جریان اسلام گرا علاقه به دین دارد و دوست دارد ارزش‌های معنوی در جامعه حاکم شود

مراسم عزاداری شب دوازدهم محرم با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی ذاکر اهل بیت علیه السلام در هیئت دانشگاه هنر برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام پناهیان را می خوانید:

ما با دو جریان عمده در جامعۀ خودمان مواجه هستیم، که این دو جریان را اگر به صورت کلی بخواهیم نامگذاری کنیم یکی جریان غرب گرا، و دیگری جریان اسلام گرا است. منظور از جریان غرب گرا کسانی نیست که می خواهند به استکبار وابسته بشوند و ذلیل و اسیر بیگان بشوند، منظور از جریان غرب گرا جریانی است که برخی از محسنات فرهنگ و فکر غربی را پسندیده اند و فکر می کنند که راه سعادت این است که همان مسیر را طی بکنند. جریان اسلام گرا هم جریانی است که علاقه به دین دارند و دوست دارند ارزش های معنوی در جامعه حاکم بشود و در بین مردم رواج پیدا کند.

جریان غرب گرا ما را به حقوق خودمان و به حقوق بشر دعوت می کند. آنهایی که غرق مسایل حقوق بشری هستند، در عرصۀ زنان بسیار فمنیسم می شوند و در مسائل خانواده به قانونی کردن هم جنس بازی معتقد می شوند، خیلی تاکیدشان روی تامین حقوق و آزادی های فردی است و می گویند که هرکسی باید حق خودش را بگیرد و همان اتفاقی که توی غرب افتاده است و خیلی از مردم را در واقع مشغول حقوق خودشان کرده اند و به واسطۀ مشغول کردن به حقوق خودشان آنها را از حقوق دیگران غافل کرده اند و از تکالیفی که به عهده دارند و از مسئولیت های انسانی و این فریب بزرگ همیشه پشت سر حقوق بشر بوده است.

ظاهراً حرف درستی است که انسان ها باید به حقوق خودشان برسند ولی راه رسیدن به حقوق خودشان این است که مستقیماً بروند و سر حقوق داد بزنند. ما اینجا از یک مسئلۀ فرهنگی صحبت می کنیم، از نحوۀ به کار گیری حرف ها و حقایق درست صحبت می کنیم. ولی آیا اینکه ما به انسان ها بگوییم که برو و حق خودت را بگیر واقعاً موفق می شود که برود حق خودش را بگیرد؟ ما وقتی حقوق بشر را مطرح می کنیم و یک گرایش حقوق بشری در زندگی پیدا می کنیم و می خواهیم به مسائل سیاسی و اجتماعی حقوق بشری نگاه بکنیم، آیا واقعا موفق می شویم همۀ آدم ها را به حقشان برسانیم؟

آیا رویکرد حقوق بشری داشتن در زندگی درست است؟ آیا اگر مستقیم به دنبال حقوق بروی حقوقت تامین می شود؟ رویکرد حقوق بشری در زندگی داشتن انسان را به حقوق بشر نمی رساند و آدم ها را به حقوق خودشان نمی رساند. هرکس باید حق خودش را بگیرد وگرنه اینگونه هیچ کس به حق خودش نمی رسد. راهش این است که هرکس که دغدغۀ حقوق بشر دارد که به حقوقش برسد بیاید و روی فرهنگ کار بکند و یک فرهنگ جوانمردی در جامعه پخش کند تا به جای اینکه آدم ها دنبال حق خودشان باشند، به دنبال حفظ فرهنگ باشند. فرهنگ یک میثاق اجتماعی است. اگر این فرهنگ درست شد دیگر نیازی نیست اصلاً دیگر نیاز نیست که من به دنبال حقوق خودم بروم، حقوقم را همه به من میدهند. وقتی این فرهنگ جا افتاد همه به حقوقشان می رسند.

ما باید برای اینکه به حقمان برسیم، به جای اینکه مستقیم سراغ حقمان برویم، در روابطمان فرهنگ مشتی گری را رواج بدهیم و بعد همگی به جای مواظبت کردن از حق خودمان که مبادا کسی آن را ببرد، از این فرهنگ مواظبت بکنیم. به جای مواظبت کردن از حقوق خود، از فرهنگ مواظبت کنیم. این یک فریبی است که به دیگران بگوییم مراقب حقت باش چون بقیه گرگ هستند. اگر فرهنگ بر این مبنا شکل بگیرد هم اینکه کسی به حقش نمی رسد و هم اینکه این آدم ها در حد حیوانات تقلیل پیدا می کنند.

پس غرب گراها که به دنبال حقوقشان هستند مثل کشورهای غربی، جدا از آثار سوئی که دارد، نتیجۀ مثبتی هم ندارد. آثار سوء اش این است که انسانرا از انسانیت دور می کند و به حیوان تبدیل می کند. وقتی کسی همۀ فکرش این باشد که فقط حق خودش را بگیرد، هیچ وقت انسان را به حق خودش نمی رساند.

باید به فرهنگ بیشتر از حقوق بشر اهمیت بدهیم و فرهنگ را فرهنگ حقوق بشر بازی نکنیم بلکه فرهنگ را فرهنگ لوطی گری بکنیم.

حرفمان با اسلام گراها هم این است که شما که می خواهید احکام اسلام گرایی در جامعه اجرا بشود، نباید مستقیم سراغ احکام دینی بروی، بسیاری از اوقات صحیح نیست و جواب نمی دهد. اولاً اینکه خیلی ها فلسفۀ این احکام دینی را نمی فهمند و زده می شوند، ما هم که بلد نیستیم کار فرهنگی و تبلیغی درستی انجام بدهیم. مثل همان حقوق بشر که گفتیم مستقیم به سراغ حقوق بشر نروید، اینجا هم می گوییم بیایید به جای اینکه مستقیم روی آن مفاهیم کلیدی تأکید کنید و بعضی از روایاتی که اهل بیت به جا بیان کرده اند، بیایید و آن روایات را در جایی که مناسب آن روایت نباشد به مردم بگویید و لازم است که پیش از آن یک سری مقدمات را ببیند و بعد به این مفاهیم برسد، بروید و این زیرساخت ها را درست کنید. مثلاً زیر ساخت حجاب احترام به پدر است، دختر با یک اشارۀ پدر باید با حجاب شود.

ماباید بیشتر از اینکه تاکید بر سرشاخه های دینی داشته باشیم که به جای خودشان محترم است، ولی باید زیر ساخت ها درست شود، زیر ساخت ها که درست شد همان احکام دینی ای که اسلامگرایان دنبالش هستند درست می شود.

آنهایی که مستقیم می خواهند بروند سراغ نماز و احکام بهتر است ابتدا باید فرهنگ جامعه را اصلاح کنن، که اگر اینطور بشود دیگر کسی بی دلیل با دین دشمن نمی شود و نه کسی با کسی به دلیل دینداری دشمن می شود.

ما به ارزش های اخلاقی معتقد هستیم، ولی باید روی فرهنگمان کار بشود، منظور از فرهنگ عادات خوب قومی ای است که در بین مردم رواج دارد حتی قبل از دین و فراتر از آن و خارج از ادبیات دینی. چیزی که ما با وجدانمان آن را می فهمیم.

از امام صادق علیه السلام روایت داریم که می فرمایند مَثَل مؤمن مَثَل زمین است، منافع مردم از زمین است و اذیت های مردم هم روی زمین است، کسی که بر جفای مردم صبر نکند به رضایت خدا نمی رسد. چون رضایت خدا آغشته به جفای مردم است.

اگر فرهنگ مشتی گری را رواج بدهیم، آن گرایش حقوق بشری و گرایش دینی هم به نتیجۀ خودشان می رسند. آنوقت اینگونه نمی شود که دین دار و بی دین بر سر اشاعۀ فرهنگ با یکدیگر اختلاف پیدا کنند. ما باید بیاییم و گروه هایی تشکیل بدهیم برای حفاظت از فرهنگ.

منبع: وارث

ارسال نظر: