یادداشت/ هادی محمدی

ناتوی اسرائیلی ـ سعودی چگونه عمل می‌کند؟

کدخبر: 2089912

ائتلاف اسرائیلی ـ سعودی و یا عربی در حد پروژه‌های همکاری پنهان که اکنون نیز جاری است فراتر نمی‌رود، ولی در امیدهای دوطرف، هر یک به دنبال فدا کردن طرف دیگر در موازنه قدرت منطقه‌ای است.

به گزارش « نسیم آنلاین »، هادی محمدی طی یادداشتی نوشت: طی چند ماه مبارزه انتخاباتی در آمریکا و مواضع ناهمگون ترامپ، کشورهای عربی در لاک ناامیدی و یأس، پایان تاریخ مصرف خود را بررسی می‌کردند، ولی با ورود وی به کاخ سفید، چهره تاجر مسلک ترامپ هویدا شد و با صراحت از «حق سرگردنه» برای حمایت از این شیخ‌نشینان سخن گفت و در تعبیری تحقیرآمیز آنها را به گاو شیرده توصیف کرد که باید شیر بدهند تا نوبت بریده شدن سر آنها فرا برسد.

آل سعود که روی دیگر سکه انگلیسی برای رژیم صهیونیستی بودند و در 7 دهه خدمات زیادی برای حفظ رژیم صهیونیستی و منافع غرب داشتند و ترکی فیصل هم آن را به زبان آورد، از ده‌ سال گذشته در پروژه‌های عملی و آشکارتر از گذشته در خدمت اسرائیل قرار گرفت و بخشی از هزینه‌های جنگ صهیونیست‌ها با لبنان در سال 2006 و پس از آن در غزه پرداخت. این نقش‌آفرینی در کنار اسرائیل حاصل نبوغ و تفکر قبیله‌ای آل سعود نبود، بلکه محاسبات استراتژیک انگلیسی و اسرائیی در قبال موازنه قدرت مقاومت منطقه‌ای آنها را وادار به علنی کردن ارتباطات ماهیتی آنها با صهیونیست‌ها شد. به همین دلیل است که وقتی ترامپ به قدرت می‌رسد تا زمانی که خانم ترزامی به واشنگتن سفر نکرده، سایه ترس بر سر آل سعود قرار دارد، ولی بلافاصله پس از سفر ترازمی، ترامپ با گاو شیرده خود تماس می‌گیرد و ضمن دریافت اولین قسط و باج حمایت از آل سعود را به ریاض گسیل می‌دارد. این رویه فقط به آل سعود محصور نیست و از کویتی‌ها و اماراتی‌ها و قطری‌ها و تا حدودی از عمانی هم دریافت و درخواست جدید شده است. البته انگلیسی‌ها که چند دهه از حضور پررنگ خود در کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس کاسته بودند، برای جبران ناتوانی آمریکا، وارد صحنه شده و اخیراً با تحکم و فشار به عمانی‌ها، خواستار مواضع غیرعادی و ناهمسوی آنها با ایران شده‌اند.

یک توصیه انگلیسی که از سوی برخی مراکز فکری آمریکایی هم حمایت می‌شود، بر تشکیل یک ائتلاف علنی اسرائیلی، عربی و به ویژه با آل سعود را تأکید می‌کند تا در راهبرد حفاظت از رژیم صهیونیستی و دور نگه داشتن آن از پتانسیل‌های مقاومت و موازنه وحشت، قواعد امنیتی و قدرت در منطقه را با تغییر تعریف از دوست و دشمن، به نحوی مدیریت کنند که اسرائیل در جایگاه دوست ظاهر شده و ایران را دشمن درجه یک امت اسلامی و عربی نشان دهند، البته این مفهوم‌سازی از جنگ 2006 و به شکل تدریجی آغاز شده بود و ژنرال انور عشقی از سوی آل سعود، مسئول ارتباط و عادی‌سازی کردن تماس با صهیونیست‌ها قرار گرفته بود که در هر مناسبتی و یا بین‌المللی در کنار مقامات اسرائیلی به فرهنگ‌سازی برای وجاهت ارتباط با اسرائیلی‌ها می‌پرداخت.

آخرین نشست ناتو در استانبول نیز با رویکرد تشکیل یک ناتوی عربی، تصمیم‌گیری کرده بود ولی تحولات ده سال گذشته آنان را به مفهوم جدیدی به نام ناتوی اسرائیلی ـ عربی و به ویژه سعودی کشاند. با اینکه آل سعود با اسرائیل در حوزه‌های فعال عراق، سوریه، لبنان و مقاومت، جنگ در یمن و امنیت دریای سرخ و مقابله با ایران اشتراک موضع و رویکرد دارند، ولی مشکل آل سعود که از زبان انور عشقی بیان شده، این است که برای حفظ باقیمانده آبروی آل سعود و دولت‌های دست‌نشانده عربی، رژیم صهیونیستی باید طرح عربی ـ سعودی که در نشست اتحادیه عرب در بیروت به تصویب رسید را بپذیرد تا روابط عادی و علنی با صهیونیست‌ها را آل سعود و بقیه حکومت‌های عربی بپذیرند. نتانیاهو و دستگاه‌های نظامی و امنیتی و سیاسی اسرائیلی معتقدند و اصرار دارند که نیازی به پذیرش طرح عربی و سعودی ندارند و اعتقادی به محتوای آن وجود ندارد و حتی توافق اوسلو برای تشکیل دو دولت اسرائیلی و فلسطینی را قبول ندارند و آل سعود و بقیه شیخ‌نشین‌های عربی باید روابط پنهان با اسرائیل را علنی کرده و در مقابل ایران، تشکیل ائتلاف دهند.

حال سوال این است که آیا پتانسیل و توان نظامی این کشورهای عربی، چه تأثیری در افزایش قدرت اسرائیل خواهد داشت که از حمایت مطلق آمریکا و غرب برخوردارند؟ آیا قرار است این ائتلاف به رهبری اسرائیل دست به حمله نظامی علیه مقاومت و یا ایران بزند؟ ارتش اسرائیل که در جایگاه ششم جهانی قرار داشت در غزه و در مقابل مقاومت محاصره شده فلسطینی زمین‌گیر شده و در مقابل حزب‌الله شکست خورده و جرأت ماجراجویی در قبال ایران را ندارد، حال در کنار ارتش‌های عربی یادشده، کدام مزیت جدید نظامی را کسب خواهد کرد؟

راهبرد ثابت امنیتی نظامی اسرائیل از 7 دهه قبل تاکنون بر نابودی ارتش‌های عربی قرار داشته‌اند تا آنها را به نقطه تسلیم در تعامل با رژیم صهیونیستی برسانند و آنها را به ابزاری برای منافع و خواسته‌های اسرائیلی تبدیل کنند و یا آنها در بی طرفی مانده و در خدمت گرفته شوند. این کار در مصر و اردن انجام گرفته و عراق با حمله آمریکا در سال 2003 و سوریه با تروریسم تکفیری درگیر هستند و سیاست‌های طولانی کردن بحران تکفیری در عراق و سوریه برای این است که این موازنه قدرت منطقه‌ای به سود اسرائیلی به پایان برسد که در مورد عراق و سوریه، شرایط معکوس و نگران‌کننده‌ای برای رژیم صهیونیستی وجود دارد. اکنون صهیونیست‌ها و نتانیاهو همان‌گونه که در عراق و سوریه و یمن از ثروت و امکانات مالی سعودی و کویت و امارات و قطر برای نابود کردن بنیه و زیرساخت‌ها و توان ملی این کشورها بهره بردند، با ائتلاف علنی و جدید با سعودی‌ها، قبل از هر چیز به کیسه پرپول سعودی‌ها برای فروش تسلیحات و تجهیزات و سپس به نابودی آرمان فلسطین و ثالثاً به جبهه‌سازی و هزینه کردن این کشورها در تقابل با ایران فکر می‌کنند. یعنی صهیونیست‌ها با سوار شدن بر انگیزه‌های تحریک‌شده آل سعود و امکانات مالی و رسانه‌ای آنها قصد دارند در پشت سر این «دشمن‌سازی مصنوعی» پنهان شده و مصون بمانند. این مسئله را نتانیاهو و لیبرمن به وضوح بیان کردند که اسرائیل از تقابل شیوخ عربی با ایران دفاع می‌کند!!

البته ناگفته نماند که شیخ‌نشین‌های خلیج فارس در رویاهای خود دنبال این هستند که پشت سر اسرائیل پنهان شوند و پیشنهاد می‌کنند که هزینه جنگ اسرائیل با ایران را می‌پردازند و خودشان را وارد منازعه مستقیم نخواهند کرد، ولی صهیونیست‌ها از این تمایل عربی که خود را در مقابل حزب‌الله و مقامت فلسطین ناتوان می‌دانند و این موضوع را بازرس کل اسرائیل در هفته گذشته تأکید کرده که برای نتانیاهو یک کابوس به وجود آورده و کابینه‌اش را در خطر قرار داده، به این فکر می‌کنند که از این گاوهای شیرده، سهمی مالی و امنیتی و سیاسی کسب کنند و صد البته، خود را فدای طرح‌ها و خواسته‌های سعودی خواهند کرد.

حاصل کار این است که ائتلاف اسرائیلی ـ سعودی و یا عربی در حد پروژه‌های همکاری پنهان که اکنون نیز جاری است فراتر نمی‌رود، ولی در امیدهای دوطرف، هر یک به دنبال فدا کردن طرف دیگر در موازنه قدرت منطقه‌ای است. اسرائیل می‌گوید ما اطلاعات و تسلیحات و تجهیزات می‌دهیم و شما مقابله کنید و سعودی‌ها و بقیه تیم سعودی هم خواستار این هستند که هزینه‌های مالی جنگ را بدهند تا اسرائیل بجنگد، که این «تلاش در بن‌بست است».

ارسال نظر: