بویی از پیرهنت نیز‌ به من بازنگشت/ این چه تقدیر غریبی‌ست زلیخا دارد؟

کدخبر: 2156654

مژگان عباسلو در غزلی عاشقانه ماجرایی قدیمی را دستمایه سرایش شعری تازه کرده است.

به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری فارس، مژگان عباسلو غزلی تازه را در اختیار خبرگزاری قرار داده است.

دل به دریا زدنت گرچه تماشا دارد

تو نباشی چه تماشا لب دریا دارد؟

بویی از پیرهنت نیز به من بازنگشت

این چه تقدیر غریبی ست زلیخا دارد؟

آب در دیده و آتش به دلم، غیر از من

آنچه خوبان همه دارند که یکجا دارد؟

من تو را سیر ندیدم که گذشتی از من

با نگاه تو نگاهم چه سخن ها دارد

سیبِ از شاخه جدا گشته ی من! بعد از تو

مرگ بر جاذبه ای باد که دنیا دارد

منبع: فارس

مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع‌رسانی خود را در این رابطه انجام می‌دهد.

ارسال نظر: